جلسه هفتم از دوره هشتم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی دزفول، با استادی پهلوان مسافر احسان، نگهبانی مسافر مهرداد و دبیری مسافر سالار، با دستور جلسه « آداب معاشرت ، ادب و بی ادبی ، تعادل و بی تعادلی » پنجشنبه ۲۲ خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان احسان هستم یک مسافر.
تشکر میکنم از ایجنت محترم شعبه آقا پژمان و نگهبان عزیز آقا مهرداد که اجازه دادند در این جایگاه بنشینم، خدمت کنم و آموزش بگیرم.
معاشرت در کنگره یک بخش اصلی از درمان است، دستور جلسه ادب و بیادبی و آداب معاشرت تعادل و بیتعادلی است، و همین پر کردن صندلیهای این سالن از ردیف جلو یک نوع احترام گذاشتن به جلسه است و جز آداب و معاشرت جلسات ما است.
منی که مصرف کننده مواد مخدر بوده ام این آداب هیچ حد و مرزی برای من نداشت، یعنی هر طور که دلم میخواست و هر کجا که میخواستم مصرف میکردم و این به دلیل بسته شدن حس من بوده، بنده روز اول با ترس و لرز در خانه ساقی میرفتم برای تهیه مواد و احتیاط میکردم که کسی مرا نبیند یا نشناسد، اینها همه جز حسهای من بود، همیشه تفکرم این بود که کسی نباید مرا ببیند زیرا بیاعتبار میشدم اما به مرور در طی سالیان مصرف دیگر اصلا برایم اهمیت نداشت که کسی مرا ببیند یا بشناسد و به نوعی همه چیز از مدار خارج شده بود، اما زمانی که وارد کنگره شدم و آموزش گرفتم، ذره ذره شروع شد و شرایط تغییر کرد.
آقای مهندس همیشه یک مثال خیلی قشنگ میزنند که میفرمایند: اگر راهنما لباس پوشیدن رهجو و طرز صحبت کردن رهجو را نتواند عوض کند نخواهد توانست مواد را از او بگیرد، و واقعا هم همینطور است، بنده سر لژیون، فرم نشستنم و فرم لباس پوشیدنم و به طور کلی شخصت دیگری بودم که وارد کنگره شدم و خروجی آن هنوز هم ادامه دارد، و این قضیه بسیار مهم است.
.jpg)
به نظر من این دستور جلسه به خط خمر مربوط است، یعنی کسانی که خط خمرشان درست کار نمیکند نمیتوانند و توان آداب اجتماعی خوب را ندارند، مانند شخصی که دندان درد دارد و شما میخواهید به او ادب را یاد بدهید و او نمیتواند اجرا کند.
همانطور که آقای مهندس میفرمایند بنده یکی از کسانی بودم که داخل کنگره رام شدم، من این وادیها را کار میکنم و آداب معاشرت را ذره ذره یاد میگیرم، در کنگره مواد کنار میرود و کم کم سیگار هم کنار میرود و خدمت میکنیم و ضدارزشها کنار میروند.
پیامی داریم که میگوید ساکنین آباد ویرانهها را آباد میکنند و ساکنین خراب بناهای آباد را خراب میکنند، من هروقت به این شعبه میآیم این را کاملا حس میکنم و این حرکت عظیم ذره ذره شکل گرفت و بهایی پرداخت شد، یعنی زحمتی کشیده شد تا فعلی اتفاق بیفتد و این مکان مخروبهای بیش نبود و حتما عزیزان زحمت کشیدند تا به این حالت در بیاید و این حس خوب را داشته باشد و برای آن بهایی پرداخت شده است، انسان تا پرداخت نکند یکسری اجازه ها به او داده نمیشود و کسانی که در کنگره رها میشوند اگر بمانند و بهایی پرداخت کنند ذره ذره با خدمت کردنشان و با عملی که انجام میدهند، یا از لحاظ مالی کسی که توانایی دارد پرداخت کند قطعا دریافت بیشتری خواهد داشت یعنی اجازه دریافت داده میشود، مانند نانوایی که به میزان هزینهای که میکنند نان دریافت میکنند، زندگی هم همینطور است تا پرداخت نکنیم دریافتی نخواهیم داشت.
خیلی متشکرم که به صحبت های من گوش کردید.
گروه سایت نمایندگی دزفول
عکاس و تایپ گزارش: همسفر روح الدین
ویرایش و ارسال گزارش: همسفر مهزیار
- تعداد بازدید از این مطلب :
171