سایت همسفران دکتر علیرضا گفتوگویی را با همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر نجمه از لژیون پانزدهم ترتیب داده و از صحبتهایشان بسیار آموزش گرفتیم. در ادامه، نگاه زیبای شما را به خواندن آن دعوت میکنیم؛ امیدواریم که مورد توجه قرار گیرد.
همسفر سمیه و مسافرشان با بیست و پنج سال تخریب و آنتیایکس مصرفی هروئین وارد کنگره شدند. سیزده ماه سفر کردند به روش DST همراه با داروی OT، با راهنمایی مسافر میلاد و همسفر نجمه. در حال حاضر پنجاه روز است که با دستان پرمهر و محبت جناب مهندس آزاد و رها هستند.
معنی تعادل چیست و چه ارتباطی با کلمه عدالت دارد. لطفاً در مورد آن توضیح دهید؟
آقای مهندس در سیدی تعادل میفرمایند: هر کس بتواند فرامین الهی را رعایت کند از تعادل برخوردار است؛ پس میتوان گفت میزان تعادل هر شخص بستگی به انجام قوانین دارد. کسی که به قوانین الهی و جامعه احترام بگذارد؛ در واقع به خودش احترام گذاشته است؛ زیرا با رفتار درست در مقابل، رفتار درست هم دریافت میکند و این همان عدالت است که خطای ما مورد بازخواست خودمان قرار میگیرد. تعادل در جایی معنا پیدا میکند که ما کنترل درست و بجایی روی رفتارمان داشته باشیم؛ بهعبارتی همیشه مهربان یا همیشه بد اخلاقی کردن عین بیتعادلی است؛ بنابراین بایستی مکان، زمان و مقام انسان را در نظر بگیریم و پاسخی در شأن او بدهیم. اگر کسی به ما توهین کرد باید با رفتار کاملاً محترمانه پاسخ توهین را بدهیم؛ نه اینکه آن را بیجواب بگذاریم و نه اینکه مقابل به مثل بکنیم. در اصل رعایت انصاف و احترام برای ما ایجاد تعادل میکند.
طبق صحبتهای آقای مهندس در سیدی تعادل و بیتعادلی؛ کسی که تعادل ندارد باعث رنجش و عذاب خودش و اطرافیانش میشود. به نظر شما اعضای کنگره چگونه میتوانند به تعادل لازم برسند؟
زمان قبل از کنگره مسافرم ترکهای زیادی داشت. همیشه وقتی دوباره شروع میکرد من ناراحت بودم و به خودم نهیب میزدم که صبور باش، تو نباید خودت را ببازی، حوصله کن؛ ولی صبرم بیشتر از یک یا دو هفته نمیانجامید و مثل اسفند روی آتش میشدم و با صدای بلند و از ته دل اعتراض میکردم که این باعث میشد دوباره بازی از سر گرفته شود! اما زمانی که وارد کنگره شدم با آموزشهایی که دریافت کردم و دیدن رهاییها امیدم بیشتر شد. با اینکه اوایل سفر، مسافرم تا سه ماه هنوز سفرش را شروع نکرده بود من رفتارم را کنترل مینمودم و سعی میکردم با خوش رفتاری او را به خود بیاورم و همین هم شد. خدا را شکر ما هم وارد سفر شدیم و این انجام نمیشد، مگر با فرمانبرداری که من از راهنمای خوب خودم داشتم. ایشان با تمام حس خوبشان مرا به صبر دعوت میکردند؛ همچنین رها کردن مسافرم و پرداختن به خودم را برای من نسخه کردند و چه داروی خوبی بود.
میدانیم که هر مکانی آداب مخصوص به خودش را دارد و ما با وارد شدن به آن مکان باید این آداب را رعایت کنیم. لطفاً در مورد آداب ورود و حضور همسفران و مسافران در کنگره۶۰ توضیح دهید؟
در این مورد باید بگویم حرمت کنگره پاسخ ما را به کلی داده است. ما با رعایت کردن حرمتها هم به خودمان احترام گذاشتهایم و هم به کنگره۶۰ و با رعایت کردن حرمتها باعث ادامهدار شدن و پایداری این سیستم میشویم. ما بایستی حرمت کنگره را در مورد مسافرمان هم رعایت کنیم و طبق قوانین علیه هیچ شخصی تهمت و غیبت نداشته باشیم. اینگونه محبت و عشق جای خشم و نفرت را میگیرد و همه چیز تغییر خواهد کرد.
کنگره اعتقاد دارد تکامل در جمع اتفاق میافتد. به نظر شما خدمت در کنگره تا چه اندازه در حفظ آداب معاشرت، مردمداری و انساندوستی تأثیر دارد؟
من قبل از کنگره خیلی سعی داشتم رفتارم را تغییر بدهم ولی نمیتوانستم آن را پایدار کنم، فقط مدتی در من حرکت ایجاد میشد و بعد با کوچکترین تنش به هم میریختم؛ مخصوصاً از وقتی برای رهایی به تهران رفتم و از نزدیک شاهد تلاش بیمزد و منت عزیزان شدم دیگر از خودم خجالت میکشم که رفتار نامتعارفی داشته باشم. قبلاً من در مقابل کاری که میکردم توقعی داشتم؛ اما اکنون دارم یاد میگیرم که بیمنت کار کنم، حتی در انجام کارهای خانه و در مقابل احترامی که به دیگران میگذارم هم دریافت احترام را حق خودم ندانم. این را از مشارکت بچهها در مورد زمانی که تازه وارد لژیون شده بودند و با بیاحترامی در رابطه با نظرات راهنما پاسخگو میشدند؛ ولی راهنما با کمال احترام پاسخشان را میدادند یاد گرفتم.

آقای مهندس همیشه در صحبتهایشان بیان میکنند من یک هروئینی باادب را نسبت به یک پروفسور بیادب بیشتر دوست دارم. برداشت شما از این جمله ارزشمند چیست؟
من خودم به شخصه بهخاطر کارم با افراد زیادی در ارتباط بودم و این موضوع را در زندگیام تجربه کردم. من بزرگبینی افراد را نسبت به شغل و مالشان درک کردم و همیشه این رفتارها را با رفتار مسافرم مقایسه میکردم و میدیدم در موارد مشابه مسافرم بهترین برخورد را انجام میداد. این منیت است که انسان را دچار اشتباه میکند. اگر بدانم که شخصیت اخلاقی من با دیگران، من را معرفی میکند، هیچگاه به داشتههای ظاهریام دل نمیبندم و سعی در به رخ کشیدن آنها نمیکنم. شاید یک پزشک رتبه علمی بالایی داشته باشد؛ ولی اگر اخلاق نداشته باشد گویی جواهری است در بیابان در دست مردی تشنه که حاضر است آن را با قطره آبی عوض کند.
نحوه برخورد شما با افرادی که از تعادل لازم برخوردار نیستند به چه صورت است؟ اگر تجربهای دارید بفرمایید.
خودم شخصاً معتقد هستم طرف مقابل نباید برایم فرقی کند و من باید خودم باشم! بهعبارتی اگر از امام حسن الگو بگیرم، بایستی در مقابل کسی که به من توهین میکند خودم باشم و همانگونه پاسخش را بدهم که در مقابل شخصی که مجیز من را میگوید هستم. دلی که به احترام دیگران آرام بگیرد یک پارکینگ بیشتر نیست، امروز برای شخصی و فردا برای شخص دیگری؛ ولی اگر دل جایگاه خدا شد تمام موجودات را در خود جای میدهد و محبت بیپایان و عشق ابدی خواهد شد. آن زمان فرقی نخواهد کرد که چه کسی با شما روبهرو شده است. شما او را خالق حق دانسته و برایش ارزش قائل میشوید و مانند مالک اشتر به جای ناراحتی از او برای او دعا خواهید کرد.
کلام آخر؛
بسیار خوشحالم که در کنگره هستم و از آموزشهای آقای مهندس استفاده میکنم. همینطور از حضورم در کنار راهنمای خوبم همسفر نجمه خرسندم؛ چراکه با حسهای قشنگشان من را همراهی و اشتباهاتم را گوشزد کردند تا بتوانم به تعادل واقعی برسم. امیدوارم بتوانم رهجوی خوب و فرمانبرداری برای ایشان باشم.
طراح سؤال: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون پانزدهم)
عکاس: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون یازدهم)
ویراستار و ارسال: همسفر مریم نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دکتر علیرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
202