یازدهمین جلسه از دور بیستم سری کارگاههای آموزشی عمومی ویژه مسافران و همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد با استادی راهنمای محترم مسافر علیرضا و نگهبانی مسافر اسماعیل و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه آداب معاشرت، ادب و بی ادبی، تعادل و بی تعادلی و (تولد سه سال رهایی مسافر هدایت ) در روز پنج شنبه بیست و دوم خرداد ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
امروزما دو دستور جلسه داریم: دستور جلسه اول در مورد «آداب معاشرت، ادب و بیادبی، تعادل و بیتعادلی» است و دستور جلسه دوم، جشن سه سال رهایی مسافر هدایت عزیزاست. ادب از نظر لغوی به معنای فرهنگ، متانت، نزاکت و آیین است. ادب؛ یعنی راهنمایی کردن مردم به سوی کارهای پسندیده و بازداشتن آنها از اعمال ناپسند.
تعادل نیز؛ یعنی همساز بودن با هستی؛ اگر ما با هستی همساز نباشیم، بیتعادلی بهوجود میآید. اگر به پروندههای موجود در امور قضایی، دادگاهها و زندانها نگاهی بیندازیم، میبینیم که ۶۰ تا ۷۰ درصد آنها مربوط به همین دو مقوله بیادبی و بیتعادلی است.
دروادی نهم میآموزیم که ابتدا باید نقطه تحملمان بالا برود، سپس ظرفیت لازم در ما شکل گیرد. برای این منظور، ابتدا باید پندار ما نیک شود، سپس گفتار و در ادامه، کردار و عمل ما نیز نیکو گردد. دروادی یازدهم چرخهای معرفی میشود که چنین بیان میدارد: از تفکرسالم، ایمان سالم به وجود میآید و از ایمان سالم، عمل سالم. ازعمل سالم، حس سالم وازحس سالم، عقل سالم. درنهایت ازعقل سالم، عشق سالم پدیدارمیشود وانسان با رسیدن به عشق سالم، به آرامش و تعادل دست مییابد، بهگونهای که دیگر هیچ چیز نمیتواند او را متزلزل کند.
درکنگره یک جمله کلیدی وجود دارد که میگوید: «درمان فوق ترک و تعادل فوق درمان است.» این جمله نشاندهنده اهمیت بسیار زیاد تعادل در زندگی ما است. درکنگره، اگر قوانین و حرمتها را رعایت کنید، بهراحتی به درمان میرسید؛ مشروط بر آنکه قوانین را مو به مو اجرا کرده و از معرکهگیری و کارهای حاشیهای پرهیز کنید.
آنگاه است که میتوانید از فرمانبرداری به فرماندهی برسید. درحقیقت، کنگره کارخانه انسانسازی است؛ جایی که انسان، درس زندگی کردن میآموزد. آقای امین میفرمایند: انسان بیتعادل نمیتواند جهانبینی کنگره را فرا بگیرد و صور پنهان خود را تزکیه و پالایش نماید.
دستورجلسه دوم: تولد سه سال رهایی مسافر هدایت
مسافر هدایت با حالی خراب، نزار و پر از منیت و غرور وارد لژیون من شد. در ابتدا نسبت به قوانین کنگره، بهویژه نوشتن سیدیها، واکنش نشان میداد و میگفت من سواد ندارم، نمینویسم؛ اما پس از چند هفته سفر، نوشتن سیدیها را آغاز کرد و زمانی که آموخت باید به قوانین و حرمتها احترام بگذارد، آغاز به تغییر کرد.
در نهایت سفرش را با نوشتن چهل سیدی به پایان رساند.خدا را شکر که در کنگره ماند و امروز یکی از خدمتگزاران صدیق کنگره است. کسی که اصلاً نمیشد روی او حساب کرد، در کنگره ماند و به رهایی رسید و این همان هنر کنگره است.
نکته مهمی که باید به آن اشاره کنم، نقش همسفر هدایت عزیز است که همیشه و در همه حال همراه او بود و این نشان میدهد که نقش همسفر در کنگره تا چه حد مهم و تأثیرگذار است. امیدوارم که همگی در کنگره بمانیم، به قوانین آن احترام بگذاریم و مانند هدایت، مشکلاتمان تبدیل به شکلات و بیماریمان به بیداری گردد.

اعلام سفر مسافر هدایت

تخریب بیش از ۳۵ سال، آخرین آنتیایکس مصرفی؛ شیره، تریاک، متادون، شیشه. ۱۳ماه و۱۱ روز سفر کردم به روش DST و داروی درمان OT، راهنما آقای علیرضا جاویدان به لطف خداوند، با دستان پرتوان آقای مهندس و زحمات راهنمای عزیزم، اکنون ۳ سال و۱۱ روز است که آزاد و رها هستم. ورزش من در کنگره پیادهروی.
آرزوی مسافر هدایت

انشاالله همه شما عزیزان به این حال خوش دست پیدا کنید.
سخنان مسافر هدایت

ابتدا ازخداوند سپاسگزارم، سپس از آقای مهندس که این بستر را برای ما فراهم کردند. همچنین از راهنمای بزرگوارم آقای علیرضا جاویدان و همسفرشان که امروز تشریف آوردند. من لیاقت این همه تعریف را نداشتم و انسان خوبی نبودم. وقتی آقا هادی اعلام سفر میکردند که همهچیز مصرف میکردند، به خودم امیدوار میشدم.
به کسانی که ناامید هستند، میگویم: امیدوار باشید، بمانید و اینجا را رها نکنید. تنها جایی که رهایی در آن اتفاق میافتد، کنگره ۶۰ است. من در ۱۸ سالگی در خدمت سربازی بودم. وقتی از مرخصی میآمدم، آب سوخته شیره را میخوردم و از آن زمان مصرفم شروع شد. وقتی که مصرفم به شیره و تریاک رسید، همسفرم را خیلی اذیت کردم. شبها حتماً باید شیره و لیوان آب کنارم بود، وگرنه او را کتک میزدم. اینها همه از مشکلات خودم بود.
مصرفم از مواد به سیگار، کراک، تزریق، تمجیزک، شیشه و دیازپام رسید. نهتنها خودم، بلکه همسفر و خانوادهام را هم بسیار اذیت کردم. راههای بسیاری برای ترک رفتم اما هیچکدام فایدهای نداشت. روزهای آخر برایم بسیار عذابآور بود. خدا را شکر راه کنگره برایم باز شد، حالم بسیار خوب شده و تغییر کردهام.بعد از درمان، حدود ۲۰ کیلو وزن کم کردم. انشااالله جشن تولد پنجسالگیام را نیز تجربه کنم.
سخنان راهنما همسفر راضیه

خدا را شکر، خدا را شکر، خدا را شکر که بار دیگر همراه همسفر طاهره، برای تولد سهسالگی در این جایگاه قرار گرفتیم. تبریک میگویم به آقای علیرضا و آقای هدایت، و در رأس، به مهمترین شخصی که باید تولدها را به او تبریک گفت؛ یعنی آقای مهندس، که چنین راه و بستری را برای همه فراهم کردهاند.
این راه بهسادگی و آسانی طی نمیشود. درمان اعتیاد، موضوعی بود که تمام دنیا در برابرش زانو زده بودند و دنیا از درمانش عاجز بود. اساساً درمان اعتیاد در دنیا وجود نداشت. برای نخستین بار، آقای مهندس با روش DST راه درمان اعتیاد را پیدا کردند و هزاران نفر اکنون طعم رهایی را میچشند. انشاالله در آینده، شعب کنگره گستردهتر شده و از مرزها نیز فراتر رود.
اوایل، همسفر طاهره حال بسیار بدی داشت؛ خسته، ناامید، عصبی و در وضعیت نابسامان. ازهمان ابتدا فرمانبردار بود. هر کاری که میگفتیم، پاسخ میداد، چشم. همسفری که به کنگره میآید، راهنما دارد و آموزش ببیند، باید مطیع و فرمانبردارباشد. دراین سفر، فراز و نشیب هست، حال خوب و بد، کم و زیاد، اشباع و دلزدگی و همه اینها برای مسافر و همسفر وجود دارد.
همسفر، حالش حتی بدتر از مسافر است؛ چون مسافر در مدت مصرف، مادهای داشت که حالش را بهتر میکرد، اما همسفر نداشت. نکته مهم دیگر این است که قدر مسافرانتان را بدانید، مطیع و فرمانبردار باشید، به فکر آموزشهای خودتان باشید و اجازه دهید مسافر راه خود را طی کند.
سخنان همسفر طاهره

خدا را شاکرم که در این جایگاه قرار گرفتم. از آقای مهندس سپاسگزارم که چنین بستری را فراهم کردند؛ چرا که اگر اینجا نبود، معلوم نبود الان من کجا بودم. ازراهنمای مسافرم، آقای علیرضا جاویدان و همسفرشان که چند سال از نایین به اینجا میآمدند، تشکر میکنم. ازراهنمای بزرگوارم، خانم راضیه عزیز که چون فرشتهای مهربان من را نجات دادند، قدردانی میکنم و درنهایت از همه راهنمایان، مرزبانان و همسفران عزیز کمال تشکر را دارم.
رهایی مسافر مظفر، راهنما مسافر سجاد


مرزبان کشیک: مسافر مسلم
تایپ: مسافر جمال لژیون ششم و مسافر سعید لژیون دوم
عکس: مسافر رضا لژیون چهارم
ویراستاری و ارسال: مسافر سعید لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
120