آنچه باور است، محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است.
آداب معاشرت بر پایه احترام به دیگران و نرنجاندن آنها بنا شده است؛ انتظار میرود هر کسی خود را جای دیگری بگذارد و از بیاحترامی و بیادبی پرهیز کند و در نهایت، یک ارتباط سالم و موفق اجتماعی شکل گیرد.
من بهعنوان همسفر تا قبل از ورود به کنگره۶۰، آگاهی کمی نسبت به مفاهیم آداب معاشرت داشتم و فکر میکردم در حد کفایت این شرایط را دارم و اگر اشکالی پیش میآید، فقط از سمت دیگران است، پس از ورود به کنگره و با آموزشهای ناب آقای مهندس، فهمیدم در بیتعادلی شدیدی به سر میبردم و این بیتعادلی، نتیجه همان ندانستن یا کاربردی نکردن آداب معاشرت بوده است؛ و تکتک این آداب در قوانین کنگره۶۰، وجود دارد.
با نوشتن سیدی، حضور بهموقع در جلسات، رعایت سلسلهمراتب، احترام به تکتک افراد کنگره و رعایت حد و مرز این قوانین، قدمبهقدم از وادی اول تا آخر و با بهکارگیری آموزشها، یاد گرفتم که رعایت این ۱۴ وادی، همان به تعادل رسیدن روح و جسم است؛ در نتیجه ادب و دور شدن از بیادبی و بهتبع آن، نتایج گسترده و معجزهواری که در زندگی نمود پیدا میکند.
همیشه فکر میکردم بخشش زمانی انجام میشود که من اضافه بر نیازهای خود چیزی داشته باشم، آنوقت آن را به دیگران بدهم؛ ولی اگر خود من به آن نیاز داشته باشم، نباید به فکر دیگری باشم و این تفکر بود که باعث میشد خیلی کم پیش آید که بخشنده باشم، یا به قولی روغن ریخته را نذر مسجد میکردم.
وقتی افرادی را میدیدم که از نظر مالی وضعیت بسیار خوبی دارند اما حاضر نیستند که به دیگران کمک کنند، آنها را الگوی خود قرار میدادم، اما وقتی با لژیون سردار آشنا شدم، یاد گرفتم که با ایجاد تعادل در خرج کردن میتوانم حس خوبی را که در کنگره پیدا کرده بودم، با همسفری که هنوز در تاریکی به سر میبرد، تقسیم کنم؛ اما فکر آن را هم نمیکردم همسو شدن با این دریای بیکران بخشندگی، چه تبعات و اثرات زیبا و عجیبی میتواند به همراه داشته باشد.
هنوز تعهد سرداری خود را به اتمام نرسانده بودم که مسافر من، بعد از سالها بیکاری، وارد بازار کار شد و بهطور معجزهآسایی زندگی ما از سکون و یکنواختی درآمد، آنوقت بود که فهمیدم من در لژیون سردار، هر قدمی که برمیدارم، تبدیل میشود به هزاران قدم برای خود و دیگران این همان برکتِ خدمتِ بدون چشمداشت است و این محقق نمیشد، مگر در یادگیری آداب معاشرت از آموزشهای ناب کنگره۶۰، جایگاهی پر از عشق، حس، انرژی و محبت، جایی که تکهای از بهشت است، که انسان به خودشناسی و خودباوری میرسد.
کنگره۶۰، در این امر پیشرو بوده؛ مجموعهای که به تواناییهای خود ایمان داشت و آن ایمان را در من تقویت کرد؛ جایی که به هیچ ارگانی متصل نبود و با باورِ محبت و بخشندگی، خودکفایی و موفقیت را معنا کرد، به امید تجربه شیرین جایگاه دنوری و حتی بالاتر از آن..
نویسنده: همسفر طیبه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون نهم)
رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون ششم)
ویرایش: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون یازدهم) دبیر سایت
ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر شفیعه (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شفا مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
177