English Version
This Site Is Available In English

مسیر رشد

مسیر رشد

دلنوشته همسفر مریم
من سال‌ها برای تغییر همسرم تلاش کردم، اما نشد که نشد. در ناامید‌ترین حالت ممکن شرایطی پیش آمد که بار دیگر در مسیر رشد قرار بگیریم. در ابتدا گفتم محال است، بگذار این بار هم برود تا باز هم به همگان ثابت شود؛ اوست که اهمال‌کاری می‌کند و منم که باز با این شرایط لطف کرده و در این زندگی مانده‌ام تا حداقل فرزندم بی‌آشیان نشود و سختی‌های زندگی را در سن کم تجربه نکند، اما این‌بار سعی کردم نگاهم را تغییر دهم. در جایی خواندم که افرادی همچون مسافر من یا همین معتادان کارتن خواب در عالم اَلَست یا ذر با علم به این‌که در این جهان چه تجربیات سخت و ناخوشایندی را زیست خواهند کرد و چه تحقیرها خواهند شد، اما با بزرگ‌منشی این نقش را در این جهان پذیرفتند تا دیگری به مشقت نیفتد و عذاب نکشد.

حال این‌گونه بیندیشیم که مسافران ما نیز این نقش را با تمام تحقیرها و مشقات آن برگزیدند تا هم خود و هم ما را ارتقا دهند. اگر این اتفاقات در زندگی او و ما افتاده؛ یعنی خدا یا نیروی برتر این را برایمان در نظر گرفته تا کمال را در این چرخه از زندگی به دست آوریم. حال در این میان فرصتی برای منِ مریم فراهم شده تا به واسطه مسافرم من هم تجربه کسب کنم و خود را ارتقا دهم. گاهی نیاز نیست همه چیز را ما خودمان تجربه کنیم و شاید نیاز نباشد ما هر بار بمیریم و زنده شویم و هر بار در جسم و کالبدی دیگر و هر بار با چالش‌های جدیدتر خود را بیازماییم و در خوش‌بینانه‌ترین حالت از آن آزمون سر‌بلند بیرون آمده و ارتقا پیدا کنیم.

گاهی کافی است فقط نظاره‌گر باشیم، به تجربیات دیگران نگاه کنیم و یاد بگیریم بدون این‌که هزینه کنیم، ما نیز به این چالش‌ها برای رشد کردن نیاز داشتیم. خودمان با علم و آگاهی این نقش را پذیرفته و پای در این جهان نهاده‌ایم. خطاب به خود می‌گویم؛ پس مقاومت نکن، نقشت را بپذیر و خوب بازی کن. به قول راهنمایم همسفر شادی وقتی دانش‌آموزی در درسی عملکرد خوبی داشته باشد و نمره ۲۰ گرفته است، دیگر نیازی نیست در آن درس تلاش مضاعفی کند، اما اگر مثلا در درس ریاضی ضعیف است لازم است حتما ریاضی را بارها و بارها تمرین کند و رفع اشکال کند تا نمره قبولی کسب کند.

حال ما نیز، به این شرایطِ موجود به عنوان درس زندگی نیاز داشتیم و رشد ما از وسط این شرایط محقق می‌شود. گاهی احتیاج است ما در جهنم باشیم تا بهشت را درک کنیم؛ پس به جای غر زدن و ناله کردن که من بدبختم و شانس ندارم و دنیا به من زندگی خوب بدهکار است؛ باید به چیدمان این جهان اعتماد کنیم. ما تا درس‌های این مقطع از مدرسه زندگی را پاس نکنیم، اجازه ورود به مقطع یا پایه بالاتری را در مدرسه نخواهیم داشت؛ پس به جای نق زدن، نقشی که برگزیدیم را خوب بازی کنیم. دنیا لنگ ما نیست، ما هستیم که نیاز داریم در این دنیا به سیر و سلوک خود بپردازیم و ارتقا پیدا کنیم.

من همیشه رفتارهای بد همسرم را به او گوشزد می‌کردم تا به او بفهمانم من عاقل‌تر از آن هستم که فریب حرف‌ها یا رفتارهای او را بخورم و این را دلسوزی می‌دانستم، اما آموختم نوع نگاهم را باید تغییر دهم و بپذیرم که من قدرت مدیریت و تغییر جهان اطرافم را ندارم. ما گاهی با دلسوزی‌های بی‌مورد نه تنها کمکی به آن‌ها نمی‌کنیم؛ بلکه در چرخه رشد آن‌ها دخالت می‌کنیم؛ باید بپذیریم آن‌ها نیز فراخور تاریخی که پشت سر گذاشته‌اند و سیر و سلوک خود در جهان‌ها نیاز دارند روی بخش‌هایی از وجودشان بیشتر کار کنند تا ارتقا پیدا کنند؛ چه بسا شاید انتخابشان این باشد ارتقا پیدا نکنند! شاید نیاز باشد آن‌قدر این تجربیات تلخ برایشان تکرار شود تا بالاخره راه خویش را بازیابند و ما اجازه دخالت نداریم و بهتر است به جای دلسوزی و دخالت فقط در این مسیر تشویقش کنیم و فقط تمام انرژی‌مان را صرف تغییر و رشد خودمان نماییم؛ زیرا ما متوجه‌تر و دلسوزتر از خدا یا نیروی برتر نیستیم و خدا بهتر می‌داند چه کسی را و در کجا و چه نقطه‌ای و چگونه مورد آزمون قرار دهد.

شما اگر یک انسان بی‌پول باشید، نیاز است حرف چندین آدم ثروتمند را بشنوید و از تجربیات ایشان استفاده کنید و به جای این‌که خود آزمون و خطا کنید، بدون هزینه از تجربیات ایشان درس گرفته و برای کسب موفقیت تجربه آزموده ایشان را تجربه کنید. حال که ما در تاریکی هستیم برای عبور از آن و رفتن به سوی نور نیاز است که به حرف کسانی گوش فرادهیم که این مسیر را طی کرده‌اند و از چاله‌ای که در آن گیر کرده بودند، نجات پیدا کرده‌اند؛ پس به این چیدمان اعتماد کن اگر اینجایی و در این مسیر هستی و این کلمات را می‌خوانی بدان در جای و نقطه درستی هستی. تلاش کنیم چون خداوند قدرت احیا را درون ما قرارداده و ما می‌توانیم روح و جسم‌مان را شفا دهیم و بازسازی کنیم.

دلنوشته همسفر مهناز
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که بهترین مسیر زندگی و آموزش را در مسیر زندگیم قرار داد و هر روز که می‌گذرد، تمرین و تکرار بیشتری برای بالا بردن نقطه تحمل و خوب اندیشیدن می‌آموزم. قبل از کنگره هیچ آرامش و آسایشی نداشتم و ناامید بودم و تمام درها به رویم بسته بود و جز راز و نیاز از دستم کاری برنمی‌آمد و فکر می‌کردم؛ چه گناهی مرتکب شدم که هیچ دری نیست تا این‌که یکی از دوستان کنگره را به من معرفی کرد.

به کنگره آمدم و شروع به آموزش دیدن کردم و احساس آرامش و آسایش کردم و انرژی خاصی می‌گیرم. می‌توانم زندگیم را با امید بیشتر و به فرزندانم بیشتر برسم و اهمیت بدهم و مفهوم زندگی کردن را یاد بگیرم و صبر در برابر مشکلات، با وجود این‌که مسافرم برگشت خورده؛ ولی ناامید نشدم و به راهم ادامه می‌دهم و گاهی کم می‌آورم، ولی با راهنمایی راهنمای خودم که هرجا ناامید و خسته می‌شدم، امید را در دلم زنده می‌کند و کمکم می‌کند تا مسئله‌ها را بپذیرم و بهتر با آن‌ها کنار بیایم. امیدوارم کسانی که در دام اعتیاد هستند به زودی جذب کنگره بشوند و به رهایی برسند و از آقای مهندس و راهنمایم بسیار ممنونم.

نویسنده: همسفر مریم و همسفر مهناز رهجویان راهنما همسفر شادی (لژیون دوم)
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رودهن

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .