English Version
This Site Is Available In English

میوه دشمنی، رنج بی‌شمار است

میوه دشمنی، رنج بی‌شمار است

آقای مهندس در سی‌دی دشمن می‌فرمایند: انسان به همه‌چیز فکر می‌کند و احتمالاً هرگونه مشکلی را پیش‌بینی می‌کند، اما به این فکر نمی‌کند که ممکن است برادر با برادر دشمنی کند یا اعضای یک خانواده با یکدیگر در دشمنی و ستیز باشند و برای حفظ منافع خود، که غالباً به ناحق نیز هستند، حاضر به نابودی یکدیگر باشند.

دشمنی معمولاً به خود انسان برمی‌گردد و در روابط خانوادگی مانند برادر، خواهر، دایی و همچنین دوستان و اطرافیان بروز می‌کند. شخصی که فکر می‌کند این فرد یکی از اعضای خانواده‌اش است، مثلاً برادر یا خواهر، با خود می‌گوید: «امکان ندارد که او بخواهد به من آسیب برساند؛ ما همدیگر را دوست داریم و با هم سر یک سفره بزرگ شده‌ایم». اما وقتی مسئله مالی به میان می‌آید، ممکن است تا یک مرحله‌ای گذشت کند، ولی از مرحله‌ای دیگر به بعد نمی‌تواند تحمل کند؛ زیرا هر چیزی قیمتی دارد؛ برادری، خواهری و فامیلی، هرکدام‌شان قیمتی دارند. در اینجاست که مشکل پیش می‌آید و این موضوع قابل محاسبه نیست.

آقای مهندس بارها این موضوع را مطرح کرده‌اند که باید فاصله را با خواهر و برادر و تمام دوستان و آشنایان حفظ کنیم و با خواهر، برادر، دوست و فامیل وارد شراکت و تجارت نشویم. ایشان در ادامه فرمودند من خودم تجربه شراکت با دوستان، فامیل و برادر را داشته‌ام و به مشکلاتی برخورده‌ام. اگر پرونده‌های دادگستری را نگاه کنیم، اکثر پرونده‌ها ناشی از اختلافاتی است که بین اعضای خانواده، دوستان و فامیل به وجود آمده است. فاصله‌ باید در خانواده‌ها حفظ شود. در کنگره60 نیز تأکید می‌شود که اعضا با یکدیگر کاسبی و تجارت نکنند.

دشمنی‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند: یکی مربوط به زمان گذشته است که از ابتدا به وجود آمده و به روز الست برمی‌گردد که در آسمان‌ها بودیم، زمانی‌که خداوند فرمود: «آیا من پروردگار شما نیستم؟» و ما پاسخ دادیم: «قالوا بلی» این یک مرحله است که کاری به ریشه و پایه آن نداریم. دسته‌ دیگر از دشمنی‌ها مربوط به زمان حال است.

با تمام این حرف‌ها، دشمنی به وجود می‌آید. حالا باید چه‌کار کنیم؟ آیا باید ادامه دهیم و انتقام بگیریم؟ باید بدانیم که انسان موجودی است که به هر چیزی فکر کند، همان را جذب می‌کند. وقتی به مسائل منفی و مثبت فکر می‌کند، به همان سمت جذب می‌شود؛ شادی، نفرت، ناامیدی، خشم و کینه.

ما اعتقاد داریم که نیروهایی غیر از ما، مانند جن و روح وجود دارند. پس اگر به منفی فکر کنیم، منفی را جذب می‌کنیم و اگر به مثبت فکر کنیم، امواج مثبت را جذب خواهیم کرد. این بسیار مهم است که ما به چه چیزی فکر می‌کنیم؛ در گذشته باشیم یا در حال. دشمنی جز رنج بی‌شمار، چیز دیگری به ارمغان نمی‌آورد؛ اما دوستی، شادی و خوشحالی به وجود می‌آورد. ارتباط ما به هر فرد یک مثلث تشکیل می‌دهد: یک ضلع آن خود فرد، ضلع دیگر خانواده و دوستان و قاعده‌ آن حریم است که باید حفظ شود. دوستی بسیار مهم‌تر از کار و تجارت است.

ما می‌دانیم در جهان، هیچ‌چیز فانی نیست؛ زندگی و حیات، برای خودش بقا دارد. ظلم نکنید؛ ظلم به خود انسان بازمی‌گردد. امکان ندارد کسی ظلم کند و این ظلم به خودش بازنگردد. مثلاً دروغ‌گویی، گران‌فروشی و... هر کاری که انجام دهیم، به خودمان بازمی‌گردد.

آنچه هست، نیست می‌شود و آنچه نیست، باعث رنج ابدی است. انسان تا وقتی زنده است، ارتباطش با پول، سرمایه و با همه چیز برقرار است. اما به‌محض اینکه نیست شد، ارتباطش با همه آنچه با زور و نیرنگ به دست آورده، قطع می‌شود.

ما در امواج، به‌دنبال مروارید خالص هستیم. امواج هرچه سنگین‌تر باشند، در سطح جهان فیزیکی‌اند و هرچه سبک‌تر باشند، به مراحل بالاتر عروج می‌کنند. نور را در نظر بگیرید؛ آتش هم نور دارد، لاستیک هم نور جزئی دارد، اما همراه با دود غلیظ در سطح پایین. اما نوری که تصفیه و پالایش شود، دودش کم می‌شود و پالایش می‌گردد.

امواج هم به همین صورت‌اند؛ هرچه انسان پالایش شود، روح و روان او نیز پالایش می‌شود و به مراحل بالا عروج می‌کند. وقتی امواج انسان مانند دود لاستیک باشد، همان دودها را جذب می‌کند و در سطح پایین قرار می‌گیرد. در نتیجه، وقتی به غصه، ناامیدی و مسائل منفی فکر می‌کنیم، همه آن‌ها جذب ما می‌شوند و تمام وجود ما را در بر می‌گیرند. اما اگر به بالا فکر کنیم، امواج مثبت را دریافت خواهیم کرد. چرا که فکر ما، وضعیت ما را شکل می‌دهد. وقتی افسرده هستیم، بیشتر فکر می‌کنیم و هرچه بیشتر فکر کنیم، بیشتر افسرده می‌شویم. باید افکار منفی را رها کنیم.

در تلاش باشید که مرده‌ها را زنده گردانید. شما به جان‌ها جان بدهید. خواهید دید که فقط مسیح نیست که مردگان را زنده می‌کند. منظور از بی‌جان، تولید جان است؛ یعنی دوباره احیا کردن و یافتن مطالبی که فراموش کرده‌ایم. این به معنای زنده‌کردن مردگان نیست، بلکه به معنای احیا کردن است. کار ما در کنگره60 احیا کردن است. مسئله چاقی با ۴۰ کیلو اضافه‌وزن غیرممکن بود، ولی ممکن شد با یک روش خیلی ساده. درمان سیگار غیرممکن بود، ولی ممکن شد.

جمعیت احیای انسانی کنگره۶۰ به همین منظور است: احیا کردن. بسیاری از ما از مرده‌ها بدتر بودیم؛ مانند یک مرده. این یعنی احیا شدن. به همین دلیل خداوند می‌فرماید: اگر شما یک نفر را احیا کنید، گویی تمام جمعیت کره زمین را احیا کرده‌اید و اگر یک نفس را بکشید، انگار که تمام نفس‌ها را کشته‌اید.

گاهی انسان به بن‌بست می‌رسد و خیال می‌کند همه‌چیز تمام شده است، اما نیرویی که ما را هدایت می‌کند، همه درها را یک‌باره به روی ما نمی‌بندد تا بتوانیم از قدرت فکر خود در راه امور سخت استفاده کنیم.

زمان می‌گذرد، اما گاهی اوقات آن‌قدر سخت می‌گذرد که هر لحظه آن برابر با یک سال می‌شود. یعنی زمانی‌که انسان در سختی به سر می‌برد، هر لحظه‌اش به‌اندازه یک سال می‌گذرد. باید با تحمل زیاد پیش برویم و ابرهای تیره را بشکافیم تا به نور الهی برسیم.

درخت دوستی را بکارید و درخت دشمنی را برکنید. دشمنی بر مبنای جهل، ناآگاهی و ندانستن است، نه بر پایه‌ی آگاهی و دانایی. کسانی که بر دشمنی پافشاری می‌کنند، در جهل و نادانی به سر می‌برند و میوه‌ دشمنی، رنج بی‌شماری دارد. در مقابل، دوستی و محبت برای انسان آرامش به ارمغان می‌آورد.

سعی کنیم تا حد امکان با اعضای فامیل یا خانواده وارد تجارت نشویم اگر ناگزبر بودیم و این کار را انجام دادیم، باید همه‌چیز از راه درست باشد و حتماً رسید بگیریم. در قرآن نیز آمده که هر کاری بین خودتان انجام می‌دهید، حتماً آن را بنویسید و چند شاهد بگیرید. این مسئله بسیار اهمیت دارد.

امیدوارم بتوانیم کاری کنیم که امواج مثبت را جذب کنیم؛ زیرا اگر به مسائل منفی بپردازیم، امواج منفی می‌آیند و ما را خفه می‌کنند و ما را به اعماق زمین فرو خواهند برد. پس حداقل کاری که از دست‌مان برمی‌آید این است که مثبت‌تر فکر کنیم.

برداشت من از سی‌دی این است که دشمن واقعی، آن چیزی نیست که در ظاهر می‌بینیم، بلکه آن چیزی است که در درون ما باعث می‌شود نتوانیم حقایق را ببینیم، در مسیر درمان بمانیم یا به آرامش برسیم. در مسیر درمان اعتیاد، بسیاری از ما فکر می‌کردیم مواد مخدر دشمن ماست؛ اما با ورود به کنگره و کسب آموزش‌ها، فهمیدیم که مواد تنها ابزار دشمن است. دشمن اصلی، ناآگاهی ما نسبت به خودمان و قوانین زندگی است. راه مقابله با دشمن، جنگیدن کورکورانه نیست، بلکه شناخت، اصلاح و تقویت نیروهای مثبت درونی است. در کنگره، با سه ضلع درمان یعنی جسم، روان و جهان‌بینی یاد می‌گیریم چگونه دشمن را بشناسیم، با او روبه‌رو شویم و در نهایت بر او غلبه کنیم.

منبع: سی‌دی دشمن (مهندس حسین دژاکام)
نویسنده: همسفر الین رهجوی راهنما همسفر عطیه (لژیون یکم)
عکس: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر عطیه (لژیون یکم)
رابط‌ خبری: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر عطیه (لژیون یکم)
ارسال: همسفر بهار مرزبان خبری
همسفران نمایندگی محمدی‌پور قم

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .