خدا وقتی انسان را خلق کرد، به او اختیار داد تا خودش انتخاب کند. وقتی سر دوراهی قرار گرفت هر راهی را که خودش انتخاب کرده است، پیش بگیرد؛ حالا راه ارزشی باشد یا ضد ارزشی. اصولاً همه چیز به دو دسته تقسیم میشوند یا خوب هستند یا بد. من باید درست فکر کنم تا به چیزی که مدنظرم میباشد که به او خواسته یا هدف میگوئیم، برسم و فقط با فکر کردن نمیشود این کار را انجام داد. تا وقتیکه یک جا نشسته و ساکن هستی و هیچ کاری انجام نمیدهی، خوب تغییری هم نمیکنی. تغییرات وقتی بهوجود میآیند که حرکت کنی، گفته شده است: «با حرکت راه نمایان میشود». وقتی من حرکت کردم، میفهمم؛ اینجا باید بپیچم، اینجا گودال است باید مراقب باشم.
خیلی قشنگ آقای مهندس در وادیها به ما میگوید: با تفکر ساختارها آغاز میشود، در مسائل حیاتی مسئولیت دادن به خداوند: یعنی سلب مسئولیت از خویش، میگوید: من به تو اختیار دادم، عقل دادم، خودت باید انتخاب کنی، رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است، با حرکت راه نمایان میشود، خیلی قشنگ ذره ذره به ما میآموزند. چیکار کنیم و چیکار نکنیم. حواسمان جمع باشد؛ در مسیری که میرویم یک دفعه از راه به بیراهه نزنیم، میدانیم که شیطان به زیباترین شکل انسان را طوری منحرف میکند که در تصور هم نمیگنجد.
پس در مسیری که هستیم، فقط به مقصد نگاه کنیم و به قول گفتنی گل بوتههای اطراف مسیر، ما را منحرف نکنند و ما از مقصدمان دور نشویم. مثلاً مسافری که میآید؛ سفر میکند تا با فکر و اندیشه درست، هدفش را انتخاب نکند و مصمم نباشد، نمیتواند، تغییر کند باید حرکت کند؛ وقتی حرکت کرد، راه خودش مشخص میشود و نشان داده میشود در مسیر؛ راه پیچ و خم دارد، سربالایی، سرپایینی دارد و تمام حواسمان باید به مقصد یعنی: درمان باشد تا به بیراهه کشیده نشویم.
نویسنده: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون هفتم)
رابط خبری: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون هفتم)
منبع : وادی هشتم (بخش۱)
ارسال: همسفر پریناز رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون هفدهم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی حر
- تعداد بازدید از این مطلب :
60