سومین جلسه از دوره پنجم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران با نگهبانی مسافر علی، دبیری مسافر محمد و استادی مسافر علی با دستور جلسه " آداب معاشرت ،ادب وبی ادبی ، تعادل وبی تعادلی "چهارشنبه 21 خرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر
خیلی خوشحالم که در جمع شما هستم حالم خیلی خوبه و امیدوارم حال شما هم خوب باشد. قبل از هر چیز از استاد خودم، آقا جلال، تشکر میکنم که به من اعتماد کرد و این فرصت را در اختیار من قرار داد تا آموزش بگیرم خدمت کنم و تجربه کسب کنم. همچنین از نگهبان جلسه و مرزبانی هم تشکر ویژهای دارم.موضوع دستور جلسه آداب معاشرت ، ادب و بیادبی و تعادل وبی تعادلی است و به نظر من این دو موضوع به تعادل مربوط میشود. وقتی آدم تعادل نداشته باشد زندگیاش دچار مشکل میشود. مثلاً اگر کسی سلام کند و شما جواب ندهید به دلیل عدم تعادل، نمیتوانید درک کنید که شاید طرف دیگر نشنیده حواسش نبوده یا به هر دلیلی نتوانسته جواب دهد در چنین حالتی، آدم سریع ناراحت میشود و تمایل به تلافی پیدا میکند.تعادل از عدالت ناشی میشود. وقتی آدم عادل باشد میتواند همه چیز را بهتر درک کند از تجربیات خودم بگویم زمانی که مصرف میکردم فکر میکردم حالم خوب است چون درآمد داشتم و زندگیام را بهخوبی میگذراندم اما تعادل نداشتم با آمدن به کنگره 60 و کسب آموزش خدا را شکر به درمان کامل رسیده ام یک سال و چند ماه است که قدم به کنگره گذاشته ام و چهل روز هم از رهاییام گذشته، تازه معنای زندگی را میفهمم. متأسفانه در اوج جوانیام وقت و انرژیام را صرف چیزهای بیفایدهای کردم. من در کنگره 60متوجه شدم که تنها مصرفکنندگان مواد نیستند که تعادل ندارند؛ بلکه افراد دیگری نیز وجود دارند که مصرف نمیکنند ولی به نوعی از تعادل خارج شدهاند. برای مثال وقتی ماشین سالم است همه چیزش مرتب بوده و بهخوبی کار میکند اما اگر یک بخش کوچک ماشین دچار مشکل شود ممکن است صدایش زیاد شود یا تعادل آن تغییر کند. تعادل انسانی هم دقیقاً به همین صورت است وقتی که فردی تعادل نداشته باشد کوچکترین اشتباه میتواند زندگیاش را تحت تأثیر قرار دهد من یاد گرفتم وقتی تعادل داشته باشم دیگر غیبت نمیکنم ووقتی غیبت نکنم، قضاوت نمیکنم و وقتی قضاوت نکنم، دروغ نمیگویم این زنجیرهای از رفتارهاست که به هم مرتبطاند همه این ها را کنگره به من آموخت که چگونه زندگی کنم و جهانبینیام را تغییر دهم. از خدا سپاسگزارم که در کنار شما هستم و حالم خیلی خوب است. امیدوارم توانایی حفظ این حال خوب را داشته باشم و هر روز بر تجربیاتم در کنگره بیفزایم همیشه به دوستانم میگویم که کنگره برای من مثل یک دانشگاه است. دانشگاهها معمولاً فقط یک درس یا رشته خاص را به ما آموزش میدهند اما اینجا به ما زندگی کردن را آموزش میدهند وقتی زندگی کردن را یاد بگیریم نه تنها در درس خواندن بهتر خواهیم شد بلکه در حرفه و آداب معاشرتمان نیز موفقتر عمل میکنیم اگر کسی به من بیادبی کند و من تعادل داشته باشم، میتوانم این موضوع را درک کنم و بگویم شاید حالش خوب نیست.
به عنوان مثال، وقتی توی ترافیک میمانم و ماشین جلویی حرکت نمیکند، به جای اینکه عصبانی شوم فکر میکنم شاید برای او مشکلی پیش آمده است این نگرش به من کمک کرده تا بیدلیل خودم را تحت فشار نگذارم همچنین یک نکتهی دیگری که در کنگره یاد گرفتم این است که اگر شئی مثل لیوان آب بریزد، نباید نگران باشم که چرا آنجا گذاشته شده است یا چرا کسی آن را جابجا نکرده در گذشته من در این موارد بسیار آشفته میشدم، اما حالا میتوانم بدون درگیری ذهنی، بپذیرم که اشتباهاتی رخ میدهد و این بخشی از زندگی است. از شما بابت شنیدن صحبتهایم بسیار سپاسگزارم

تایپ: مسافر حسن لژیون اول
ویراستاری و ارسال: مسافر حسن لژیون اول
عکس: مرزبان خبری مسافر بهمن
مسافران نمایندگی صفادشت
- تعداد بازدید از این مطلب :
140