برداشت همسفران لژیون ششم در مورد سی دی «آداب معاشرت»
همسفر منیژه
معجزه کنگره ۶۰ فقط درمان اعتیاد نیست؛ بلکه به انسان قوانین و علم زندگی کردن را میآموزد. و انسان را در زندگی توانمند میسازد تا بتواند یک زندگی پر از آسایش و آرامش داشته باشد و از گذرگاههای سخت آن عبور کند. یکی از قوانینی که انسان بتواند در زندگی شخصی خود و در اجتماع رشد و ارتقا یابد داشتن تعادل و دانستن آداب آن است.
کنگره به من همسفر آموخت؛ برای اینکه از انسان تک بعدی به انسان دو بعدی تبدیل شوم؛ باید در زندگی به تمام امورات خود ( تفریح ، ورزش، کار ،پول و...) توجه و به صورت مساوی در زندگی خود کاربردی کنم و همچنین تعادل در انسان باعث نظم و انضباط او در زندگی میشود و میتواند تمام کارهای خود را به موقع انجام دهد؛ چون اگر انسان تعادل نداشته باشد؛ مانند طوفانی میماند که میتواند همه چیز را خراب کند.
درکنگره اگر انسان بخواهد به درمان برسد؛ باید جسم، روان و جهانبینی به تعادل رسیده باشد و آداب حضور در لژیون و جلسه را نیز بداند. در غیر این صورت، درمان موفقی نخواهد داشت در سیدی موج و ذره آقای امین میفرمایند: تمام هستی دارای دو ویژگی است، خاصیت ذرهای و موجی میباشد. و این دو باید در کنار هم باشند تا انسان بتواند رشد کند و از زندگی سالم بر خوردار باشد؛ خاصیت ذرهای به فرد استقلال شخصیت میدهد.
خاصیت موجی این است که همه موجودات نمیتوانند به تنهایی به حیات خودشان ادامه دهند؛ باید در اجتماع قرار بگیرند تا بتوانند رشد و ارتقا یابند و باعث می شوند که هستی به تعادل و حرکت خودش ادامه دهد. هرزمان که هر کدام از اینها ضعیف شوند تعادل زندگی به هم میخورد. برای درمان در کنگره خاصیت ذرهای و خاصیت موجی چگونه میتواند تاثیر در درمان فرد داشته باشد؟
زمانی که من در لژیون حضور پیدا کنم، خاصیت موجی خود را تقویت کردهام و باعث میشود که بتوانم با اعضای لژیون ارتیاط بر قرار کنم و از انرژی دیگر افراد لژیون بهره ببرم و از آموزشهای راهنما برای بالا بردن تجربه و دانش خودم استفاده کنم؛ اما وقتی در جلسه به صورت فردی مشارکت کنم و به تنهایی خدمت بگیرم، خاصیت ذرهام بازسازی میشود و به استقلال شخصیت میرسم؛ باید بدانیم که برای طی کردن یک سفر خوب، ما نمیتوانیم هیچ کدام از اینها را حذف کنیم؛ اگر میخواهیم در کنگره رشد کنیم و به تعادل و به حال خوش برسیم؛ باید هم به لژیون و جلسه بها بدهیم.
همسفر طاهره
سیدی آداب معاشرت مملو از آموزش و برای من خیلی تاثیر گذار بود و توانستم ضعفهای خودم را بشناسم و در رفع آنها تلاش کنم. درابتدای سیدی آقای مهندس به درمان فیزیولوژی بدن اشاره کردند و فرمودند که شخص باید به تعادل برسد و درمان فوق ترک و تعادل فوق درمان است که در کنار درمان، تعادل هم باید برقرار باشد.
تعادل فقط مختص مصرف کنندهها نیست؛ بلکه تمام انسانهایی که در جامعه هستند نیاز به تعادل دارند تا بتوانند با دیگران ارتباط خوبی بگیرند و آرامش در جامعه برقرار باشد. تعادل داشتن در همه امورات زندگی لازم است، آقای مهندس به اکثریت آنها اشاره کردند و اگر بتوانیم آنها را اول از خود و خانواده شروع کنیم در جامعه هم میتوانیم تأثیر آن را حس کنیم.
ازجمله کارهایی که نیاز به تعادل دارد حرف زدن، غذا خوردن، مهمانی رفتن و مهمانی گرفتن، ماشین سواری، دروغ نگفتن، تجسس نکردن، حرمتها حفظ کردن، وقت شناسی میباشد. درلژیون میتوان با سکوت نظم لژیون را حفظ کنیم و آموزش بگیریم چه قبال صحبتهای راهنما یا رهجوها.
درآخرسیدی آقای مهندس نکاتی در مورد تفکر انسانها گفتند و فرمودند: ما انسان بد نداریم؛ چون به بعضی از انسانها آموزش داده نشده مرتکب خطاهایی در جامعه میشوند که قابل جبران نیست. انسان همیشه باید تفکراتش جلوتر از حرف زدنش باشد تا باعث بیتعادلی و برهم زدن آرامش خود و جامعه نشوند.
همسفرعاطفه
نکتههایی که آقای مهندس در سیدی آداب و معاشرت، ادب و بیادبی بیان کردند برایم خیلی جالب و قابل فهم بود؛ چون موضوعاتی که بیان کردند را اکثر انسانها میدانند؛ ولی نود درصد از مردم به آن عمل نمیکنند و از دیدگاه خودشان چون آن مسائل را میدانند؛ پس با ادب و باتعادل هستند. مسئله خیلی مهمی که آقای مهندس بیان کردند این بود که تعادل زیرمجموعه ادب است.
تنها انسانهای مصرف کننده نیستند که بیتعادل و بیادب هستند. لازم به ذکر است که هر رفتاری برای هر شخصی در جامعه باید همراه با تعادل باشد وگرنه بیادبی تلقی میشود. آقای مهندس فرمودند:«درمان فوق ترک و تعادل فوق درمان است.» نتیجه میگیریم؛ اگر بخواهیم در هر موضوعی به درمان برسیم؛ حتماً باید تعادل خودمان را حفظ کنیم و اگر قادر نباشیم که خودمان را کنترل کنیم، بیادب محسوب میشویم و در آخر به درمان نخواهیم رسید.
بنابراین اگر من در برخورد با مسائل زندگی به مشکلی برمیخورم به خاطر این است که هنوز آگاهی لازم را ندارم و به تعادل نرسیدم. اگردررفتار، گفتار و کردار مسافرم بیادبی است و هنوز آداب رانندگی، غذا خوردن و یا حرف زدن درست را نیاموخته است، به خاطر این است که او تعادل ندارد و میتواند با آموزش و بالا بردن آگاهی تعادل خود را به دست بیاورد و آداب هر چیزی را یاد بگیرد و یک شخص باادب خواهد شد.
برای اینکه او بتواند هر چه زودتر به درمان برسد، من هم باید حریم شخصی او را حفظ کنم و به او آموزش بدهم که هر انسانی کوچک، بزرگ، مرد و یا زن، همه یک حریم خصوصی دارند و نمیخواهند کسی وارد آن شود. بنابراین آنهایی که بیادب هستند در واقع از نادانی و ناآگاهی خودشان رنج میبرند و باعث ناراحتی دیگران هم میشوند. ازآقای مهندس سپاسگزارم که چنین بستری را فراهم نمود تا ما بتوانیم با آموزشهای عالی به آگاهی و تعادل برسیم.
همسفرالهام.ن
کنگره۶۰ در دو بخش درمان اعتیاد و جهانبینی فعالیت میکند. درزمینه اعتیاد از کلمه درمان استفاده میکنیم؛ چون شخص مصرف کننده از نظر فیزیولوژی و جسم درمان میشود و دیگر احتیاجی به موادمخدر خارجی ندارد. در جهانبینی ما از کلمه تعادل استفاده میکنیم. تعادل یعنی پایداری؛ یعنی شخص هر چقدر شرایط سخت شود بتواند خود را کنترل کند.
من در مقایسه درمان اعتیاد با دیگر روشها باید بگویم آنها یک حالتی دارند که حتی جلوشان نمیشه اسم مخدرها را آورد؛ چون سریع بهم میریزند؛ ولی مسافرهای کنگره۶۰ که کاملا فرمانبردار بودند، میتوانند در مزرعه خشخاش یا در لابراتوار شیشه باشند بی آنکه به آن اهمیتی بدهند و یا آنها را از تعادل خارج کند و این موضوع را خودم مشاهده و بررسی کردهام.
موضوع تعادل فقط در قشر مصرف کننده مطرح نمیباشد؛ بلکه به کل جامعه مربوط میباشد. این روزها خیلی تعادل روانی و رفتاری انسانها بهم ریخته است و اشخاص تعادل ندارند، خودشان و اطرافیانش در آرامش نیستند. دانستن آداب معاشرت به معنای تعادل داشتن است و کسی که آداب معاشرت را میداند یعنی انسان باادبی است.
درزمینه فعالیتهای انسانی همه چیز دارای قانون و قاعده خاص خودش است که رعایت کردن این قوانین نشان دهنده ادب است. راه رفتن آداب مخصوص دارد؛ اگر شما پایتان را کج بگذارید موقع راه رفتن ممکن است؛ دچار آسیبهای بدنی مثل آرتروز گردن و کمر شوید و تند راه رفتن باعث میشود به دیگران برخورد کنید و صدمه بزنید و آهسته حرکت کردن ایجاد سدمعبر میشود و همچنین غدا خوردن و صحبت کردن آداب مخصوص به خود را دارد که ما در کنگره نحو درست آن را یاد میگیریم.
فضای کنگره و آموزشها به گونهای است که ما رهجوها انگار داریم اینجا آموزش میبینیم و تمرین میکنیم تا در زندگی شخصی خودمان به کار ببریم؛ مثل همین صحبت کردنمان، پوششمان، نحوه احترام گذاشتن به مرزبانها و راهنماها و صبحانه خوردنهای پارکها در روزهای جمعه.
آقای مهندس معتقند هیچ انسان بدی وجود ندارد؛ اگر شما بدی از انسان دیدید این از جهل و ناآگاهی آنها است؛ چون آموزشهای لازم را ندیده و نمیدانه که این رفتارها است؛ ما اگر این موضوع را درک کنیم دیگر خیلی از رفتارهای آدمها در خیلی از شرایط اذیتمان نمیکند و حتی با تمرکز و تعادل بهتری میتوانیم کمکشان کنیم.
همسفر فاطمه.م
وقتی سیدی آداب معاشرت را گوش دادم، چیزی درون قلبم تکان خورد. با خودم فکر کردم که چقدر از دردهای زندگیم، از دل همین ندانستنِ آداب معاشرت بوده است. چقدر آدمهایی را که دوستشان داشتم، با رفتار نابهجا، حرف بیموقع، از خودم دور کردم. نه به خاطر اینکه آدم بَدی بودم؛ چون نمیدانستم "چطور باشم"؟! آقای مهندس در سیدی آداب و معاشرت، ادب و بی ادبی خیلی قشنگ توضیح میدهند که آداب معاشرت یعنی بدانید کی، کجا، چطور رفتار کنید.
حرف زدن؛ فقط با زبان نیست؛ گاهی با نگاه ،احترام و سکوت بهموقع است. من از این این سیدی متوجه شدهام که آداب معاشرت فقط یک امر ظاهری یا اجتماعی نیست؛ بلکه یک نوع معرفت ، یک جور تعادل است؛ یعنی اگه من هنوز نمیتوانم درست با دیگران رفتار کنم،پس خودم را نشناختم،و از درون درد میکشم؛ هنوز نمیتوانم با خودم، معاشرت کنم.
مفهوم آداب معاشرت این است که اول بدانم طرف مقابل چه کسی است؟ و چه جایگاهی دارد؟ و من در چه جایگاهیام؟؛ یعنی مراقب باشم هر چیزی جا و مکان خودش را دارد. بدون آداب معاشرت، هیچ دانشی به کار نمیآید.حتی اگر دانایی داشته باشم؛ ولی ندانم چطور با دانایی برخورد کنم، ممکن است دیگران را آزار بدهم.
دراین سیدی متوجه شدهام که خیلی وقتها بیاحترامی کردن، فریاد زدن و یا حتی بیتفاوت بودن، همه اینها به نوعی بیادبی است و ریشه در نادانی دارد و انسانها بد نیستند؛ پس باید یاد بگیرم، تمرین کنم و خودم را بسازم. کنگره به من یاد میدهد؛ چطور انسانی باشم که بودنم، آرامش بدهد.این سیدی برای من یک تلنگر بزرگ بود که متوجه شوم، همه چیز از نگاه و برخورد من با دیگران شروع میشود.
همسفرافسانه
مسئلهای که در این دستور جلسه بیش از هر چیز برایم مهم بود تعادل در انسانها است و این که فرد بیتعادل تا چه اندازه میتواند تاثیرات منفی ایجاد کند. فردی که از تعادل خارج شده قبل از هرچیز خودش را در سختی و مشکلات زیادی قرار میدهد در مرحله بعد خانوادهاش را از تعادل خارج میکند و خانوادههایی که از تعادل خارج شدهاند جامعهای را به طرف انحرافات گوناگون و نابودی سوق میدهند.
فرد درگیر بیماری اعتیاد نمونه کامل یک شخص نامتعادل است یک مصرف کننده مواد مخدر با مصرف انواع مواد مخدر جسم، روح و روان خود را از تعادل خارج نموده و بیتعادلی در سراسر سلولهای او موج میزند. بیماری اعتیاد فرد معتاد را در تاریکی مطلق قرار می دهد تصور کنید شما می خواهید در یک مکان کاملا تاریک حرکت کنید مکان خود را تغییر دهید به طرف روزنه نور حرکت کنید.
دری را باز کنید خودتان را ازاین تاریکی نجات دهید چه پیش می آید نتیجه حرکت شما افتادن گلدانی، پایمال کردن چیزی و یا افتادن خودتان میباشد؛ همه چیز از تعادل خارج میشود و بینظمی و آشوب را برای شما و اطرافیان به وجود میآورد. حالا سوال این است چه باید کرد؟ هدف والای کنگره ۶۰ کمک به مسافران و همسفران در راه مانده است با به تعادل رسیدن آنها، یعنی در راس اعتیاد مسئله به تعادل رسیدن مطرح است برای اینکه اگر شخص به تعادل نرسد و بینش، نگرش و تفکر او تغییر نکند درمان اعتیاد هم پایدار نخواهد بود.
آقای مهندس در سیدی وظایف رهجو میگویند: ما پروندهای را قبول کردیم که کسانی که این پرونده را قبول کردند، زمین گذاشتهاند؛ یعنی هدف کنگره ۶۰ درمان قطعی اعتیاد وبه تعادل رسیدن فرد مصرف کننده است. درکنگره با روش درمان DST و داروی OT میتوان به درمان رسید و میگویند:« درمان فوق ترک و تعادل فوق درمان است»؛ پس تعادل خیلی مهم است و اگر مسافری به درمان برسد؛ اما به تعادل نرسد رهاییاش پایدار نیست.
مولفهای که به تعادل رسیدن انسانها کمک میکند آداب معاشرت و رعایت ادب است. آداب معاشرت؛ یعنی رعایت ادب در رفتارهای مختلف روزمره. وقتی کسی ادب را در تمامی ابعاد زندگی یاد گرفته و اجرا میکند، در واقع به آداب معاشرت پایبند است.انسان باید اول نسبت به خود رفتار متعادل داشته باشد او باید این رفتارهای صحیح را در غذا خوردن، راه رفتن، سخن گفتن، مهمان داری، رانندگی و بسیاری موارد دیگر رعایت کند تا به تعادل در تمام سطوح زندگی برسد.
انسانهایی که در زندگی به کار، تفریح، ورزش ،خانواده، مادیات، معنویات و همه امور خود توجه دارند و برای آنها میتوانند برنامهریزی کنند، میتوان گفت که نیروهای خود رابه صورت عادلانه در بخشهای مختلف زندگی خود تقسیم کردهاند و از زندگی خود لذت میبرند.
همسفر سودابه
آقای مهندس در سیدی آداب معاشرت میفرمایند: همه بدبختیهای بشر به خاطر جهل و نادانی انسان است و به طور کلی بدی را کسی انجام میدهد که نمیداند. کسی که دانا باشد گناه نمیکند. اولین عاملی که باعث میشود انسان بد باشد؛ خوبی کردن را یاد نگرفته است.
وقتی این تفکر در ما شکل گیرد که انسانهایی که بدی میکنند براثر عدم آگاهیشان است؛ از درد و رنج ما کمتر میشود. زندگی من به دو بخش قبل از کنگره بعد از کنگره تقسیم میشود. قبل از ورود به کنگره فکر میکردم انسان خیلی با ادب و با شعور و با درک بالاییام؛ بدون اینکه متوجه باشم دچار کارههای ضدارزشی و بیادبانه میشدم.
گاهی به خاطر اعتیاد مسافرم او را سرزنش میکردم و مدام در حال مقایسه کردن زندگی خود با دیگران بودم؛ به خاطر عدم آگاهی از بیماری اعتیاد باعث میشدم که درد و رنج بیشتری به خود و مسافرم وارد کنم و آسایش و آرامش را از زندگیم دور کنم؛ چرا که هر شب موقع خواب نمیتوانستم بخوابم.
موقعی که متوجه میشدم مسافرم خواب است اول سراغ جیبهایش میرفتم و بعد گوشیاش را چک میکردم؛ شاید به یک سرنخی برسم که امروز دوباره سراغ مواد رفته است؛ و باعث رنج و آزار خودم میشدم، و با کوچکترین موضوعی به هم می ریختم.
وارد شدن در حریم خصوصی مسافرم هرچند او متوجه نمیشد، من را نامتعادل کرده بود و بیشتر از همه به خودم آسیب میزدم. با عبور از مثلث جهالت ترس و منیت و ناامیدی و رسیدن به مثلث دانایی تجربه ،تفکر و آموزش مسیر خود را پیدا کردم و خدا را هزاران بار شکر با آرامش رسیدم.
نویسنده: همسفران لژیون ششم رهجویان راهنما همسفر زهرا
گردآوری و ویرایش: همسفر بتول رابط خبری لژیون ششم
ارسال: همسفر مریم نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد
- تعداد بازدید از این مطلب :
128