English Version
This Site Is Available In English

کنگره‌۶۰ کارخانه انسان‌سازی است

کنگره‌۶۰ کارخانه انسان‌سازی است

جلسه دوازدهم از دوره بیست‌و‌نهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی شمس به استادی راهنما همسفر الناز، نگهبانی همسفر صنم و دبیری همسفر مهین با دستور جلسه «آداب معاشرت، ادب و بی‌ادبی، تعادل و بی‌تعادلی» روز سه‌شنبه ۲۰ خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

دستور جلسه امروز در مورد آداب معاشرت، ادب و بی‌ادبی، تعادل و بی‌تعادلی است. تعریفی که می‌توانیم در مورد آداب معاشرت داشته باشیم این است که مجموعه رفتارهایی که انسان؛ باید آموزش بگیرد تا بتواند زندگی اجتماعیِ بدون چالشی داشته باشد تا بتواند با دیگران تعامل کند. ادب، واژه‌ای است که شاید برای ما قبل از کنگره متفاوت بود با آن چیزی که در کنگره آموختیم. این یک پیش نیاز است.

برای اینکه انسان‌ها ادب و آداب را رعایت کنند، احتیاج به یک پیش نیاز دارند که در کنگره به آن دانایی می‌گویند و زمانی که انسان‌ها در شرایط مختلف در آستانه آشوب قرار می‌گیرند، شرایط برای آن‌ها فرق می‌کند و ممکن است با وجود آموزش‌ها یک سری از این آداب را رعایت نکنند، برای مثال ممکن است هم سفری که در سفر اول است و مسافرش هم سفر می‌کند، در شرایطی قرار بگیرد که مسافرش سفر خود را خراب می‌کند، در آن لحظه به نقطه آشوب می‌رسد و یادش می‌رود که آقای مهندس فرمودند: در کار مسافر تجسس نکنید، شروع می‌کند به تجسس کردن در کار مسافر و شرایط بدتر می‌شود.

در واقع اگر ما این آداب را رعایت نکنیم به نوعی به خود و دیگران آسیب می‌زنیم. ما می‌گوییم کنگره ۶۰ کارخانه انسان سازی است با توجه به اینکه مهندس دژاکام یا استاد امین یک سری آموزش به ما می‌دهند و آموزش‌هایی که در کنگره می‌گیریم، می‌شود مواد اولیه و من بر اساس این مواد اولیه یک محصولی یا انسانی را با خصلت‌های متفاوت تولید می‌کنم.

همانطور که در کنگره می‌بینیم الگوها و نمونه‌ها هستند که محصول‌های متفاوتی را ایجاد کرده‌اند. چیزی که در رابطه با این دستور جلسه مهم است که دو واژۀ متضاد در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند؛ ادب و بی‌ادبی، تعادل و بی‌تعادلی. این برای منِ همسفر یک تلنگر است که من خودم را با سال قبلم مقایسه کنم تا ببینم آیا محصولی که امسال تولید می‌کنم با محصول سال قبل یکی است؟ آیا من امروز که در این جایگاه قرار گرفته‌ام هنوز همان آدابی را رعایت می‌کنم که پیش از کنگره رعایت می‌کرده‌ام؟ آیا تغییر کرده‌ام؟

طبق آموخته‌های استاد امین اگر من تغییری را احساس نمی‌کنم؛ یعنی احساس نمی‌کنم که نسبت به سال قبل متفاوت شدم، در واقع در یک مرحله از دانایی متوقف شدم و این باید یک نقطه تفکر برای من باشد که دوباره شروع به حرکت کردن کنم. تجربه‌ای که خودِ من در مورد این دستور جلسه داشتم همیشه اینطور بود که اگر یک کار اداری برایم پیش می‌آمد، از روزها قبل به آن فکر می‌کردم که من باید با فلان مسئول روبه‌رو شوم و حالا چه کاری باید انجام دهم؟ یا اینکه قرار است کارم انجام نشود و از طرفی هم یک انرژی از من گرفته می‌شد و مدام حال خراب به خودم می‌دادم و تصویرهای منفی می‌ساختم؛ ولی با توجه به آموخته‌های مهندس دژاکام ما یاد گرفتیم که در هر محیطی چه آدابی را رعایت کنیم.

برای مثال در کارهای اداری به ما می‌گویند که وقتی وارد یک محیطی می‌شوید؛ حتی اگر در باز هم باشد، اجازۀ ورود ندارید و باید اول اجازۀ ورود بگیرید یا اینکه می‌گویند وقتی که مقابل میز یک مسئول قرار گرفتید؛ باید بایستید و اجازه نشستن را ندارید تا زمانی که به شما اجازه دهند.

در این دستور جلسه من با رعایت نکردن این دستور جلسه فقط به خودم آسیب نمی‌زنم؛ بلکه به دیگرانی آسیب می‌زنم که به نوعی با من در تعامل هستند، چه در اجتماع و چه در خانواده. ممکن است که باعث حال خراب یک نفر شوم برای مثال به کسی بگوییم چقدر چاق شدی! همین یک جمله باعث می‌شود حال فرد در آن روز خراب شود.

مهندس دژاکام فرمودند که کسی که سال‌ها با ایشان در ارتباط بودند، همیشه به مهندس می‌گفتند که تو مهندس نمی‌شوی و این جمله تا سال‌ها در ذهن مهندس دژاکام مانده بود؛ بنابراین آقای مهندس می‌فرماید: اگر شما با کلامتان نمی‌توانید حال کسی را خوب کنید، حداقل باعث حال خراب کسی نشوید. چیزی هم که استاد امین در سی‌دی غیب در موردش صحبت کردند این بود که دلیل خیلی از شکست‌ها و نرسیدن‌ها این است که انسان یک سری خواسته‌ها دارد که هیچ وقت به آن نمی‌رسد، دلیلش این است که حسش را تغییر نداده است و باید این حس تغییر کند.

در واقع این دستور جلسه به نوعی ارتباط دارد به این موضوع که تا وقتی من حسم را سالم نکنم ممکن است هیچ وقت به آن چیزی که خواستۀ من است، نرسم تا وقتی که این حس تغییر کند. چیزی که من خودم به آن باور دارم این است که تا وقتی علمی به یک موضوع نداشته باشی قضیه فرق می‌کند؛ ولی وقتی که شما نسبت به یک موضوع علم پیدا می‌کنید، آن موقع مانند آن کودکی هستید که بار اول به او می‌گویی دستت را به بخاری نزن، می‌سوزی؛ ولی وقتی که خودش امتحان کند دیگر این کار را انجام نمی‌دهد یا مثل آن بازیکنانی که بازیکن حرفه‌ای نیستند و صرفاً جهت سرگرمی با یکدیگر فوتبال بازی می‌کنند و اگر در آنجا برد و باختی صورت گیرد کسی ناراحت نمی‌شود که چرا بد بازی کردی؛ چون می‌داند که تو مهارت کافی برای بازی کردن را نداری؛ ولی اگر بروی و در تیم ملی بازی کنی همه از تو انتظار دارند.

در واقع کاری هم که در کنگر انجام می‌شود همین است وقتی که ما می‌آییم کنگره تا آموزش بگیریم اگر دوباره برگردیم و همان رفتارهایی را که قبلاً داشته‌ایم را انجام دهیم در این صورت نگرش آدم‌ها را نسبت به کنگره تغییر می‌دهیم که فلانی به کنگره می‌رود؛ ولی هیچ تغییری نکرده است! در واقع برای ما وقت و فضا گذاشته می‌شود و آدم‌هایی هستند که برای ما وقت می‌گذارند و خیلی اتفاقات می‌افتد؛ پس وظیفه من است که این تغییر را در خودم ایجاد کنم و اگر این تغییر اتفاق نیفتد قطعاً باید در یک جایی این هزینه را پرداخت کنم و یک شکست بزرگتر بخورم تا بفهمم که باید این تغییر را در خودم به وجود آورم. امیدوارم که همۀ ما در این مسیر ثابت قدم باشیم و بتوانیم حالِ خوش را زنجیره وار به دیگران انتقال دهیم.

تهیه گزارش و تایپ: همسفر عسل رهجوی راهنما همسفر سپیده ( لژیون یکم)
عکاس: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر سپیده (لژیون یکم)
ویرایش و ارسال: همسفر محدثه رهجوی راهنما همسفر الناز (لژیون دهم)
همسفران شعبه شمس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .