زندگی اجتماعی انسانها بر پایهی ارتباطات شکل میگیرد. آنچه این ارتباطات را زیبا، مؤثر و انسانی میکند، رعایت آداب و معاشرت و پایبندی به اصول ادب است. در مقابل، بیادبی و رفتارهای ناپسند، بنیان ارتباطات را سست و دچار آسیب میکند. تعادل نیز مانند یک ستون پنهان در درون ما، نقش اساسی در هدایت رفتارهای فردی و اجتماعی دارد؛ چه در گفتار، چه در کردار و چه در واکنشها.
آداب و معاشرت؛ فرهنگِ احترام به دیگران
آداب و معاشرت مجموعهای از قواعد نانوشته است که در بستر فرهنگ، سنت و اخلاق شکل میگیرد. از سلام و احوالپرسی گرفته تا رعایت نوبت، ادب در گفتوگو، و توجه به احساسات دیگران. کسانی که این آداب را رعایت میکنند، نه تنها شخصیت اجتماعی متعادلی دارند، بلکه موجب ایجاد حس امنیت، آرامش و صمیمیت در محیط اطرافشان نیز میشوند.
ادب؛ آیینهی درون انسان
ادب یک رفتار ظاهری نیست؛ بلکه برخاسته از درون و تربیت است. انسان مؤدب، حتی در سختترین موقعیتها، زبان خود را آلوده نمیکند، حرمت نمیشکند و با متانت برخورد میکند. ادب نشاندهندهی میزان بلوغ روانی و فکری فرد است. در فرهنگ ما، ادب آنقدر اهمیت دارد که گفتهاند:
"ادب مرد به ز دولت اوست."
زیرا ادب به انسان جایگاهی میدهد که با هیچ ثروت و مقامی به دست نمیآید.
بیادبی؛ نشانهای از بیتعادلی درون
بیادبی معمولاً زادهی خشمهای کنترلنشده، خودخواهی، بیاحترامی به خود و دیگران و نداشتن مهارت ارتباطی است. فرد بیادب ممکن است موقتا احساس پیروزی کند، اما در درازمدت، تنها، طردشده و بدون پشتوانهی اجتماعی خواهد ماند. بیادبی نه نشانهی شجاعت است و نه صداقت؛ بلکه نوعی فقر تربیتی یا هیجانی است.
تعادل؛ راه نجات از افراط و تفریط
همانطور که زیادهروی در هر چیزی مضر است، در ارتباطات هم باید تعادل را حفظ کرد. فرد متعادل، نه بیش از حد فروتن و خاموش است، نه پرخاشگر و خودخواه. او خود را میشناسد، مرزها را میداند و در برابر هر رفتاری، واکنشی متناسب نشان میدهد. تعادل یعنی حفظ آرامش در دل طوفان، و ادب یعنی انتخاب کلمات درست در اوج خشم.
در دنیایی که پر از تفاوتهای فرهنگی، عقیدتی و شخصیتی است، تنها راه زندگی مسالمتآمیز، رعایت آداب، ادب و حفظ تعادل در رفتار است. انسان مؤدب و متعادل، حتی بدون سخن گفتن، پیام آرامش و احترام را به دیگران منتقل میکند. بیاییم از خود شروع کنیم؛ از رفتارهای کوچک، از کلمات ساده، از نگاههای محترمانه… تا دنیایی زیباتر برای خود و دیگران بسازیم و اما در اینکه ادب و بی ادبی در کنگره ۶۰ چه جایگاهی دارد باید گفت که احترام و آداب معاشرت در کنگره ۶۰؛ سنگبنای درمان و رشد انسان است .
کنگره ۶۰، فقط یک مکان برای درمان اعتیاد نیست؛ یک دانشگاه انسانسازیست. جاییست که مفاهیمی مثل ادب، احترام، آداب معاشرت، تعادل، مسئولیتپذیری و نظم، ستونهای اصلی آن را تشکیل میدهند. در این مکان مقدس، احترام نهتنها یک فضیلت انسانی بلکه یک ابزار درمان است.
احترام به جایگاهها؛ کلید نظم در ساختار
در کنگره، هر فرد جایگاه خاصی دارد: تازهوارد، رهجو، کمکراهنما، راهنما، مرزبان، ایجنت، دیدهبان و خود مهندس دژاکام. اگر به این جایگاهها احترام گذاشته نشود، سیستم دچار هرج و مرج میشود. در کنگره به ما آموزش داده میشود که احترام گذاشتن به راهنما، نه بهخاطر شخص او، بلکه بهخاطر جایگاهیست که نمایندهی آموزش، نور، و مسیر رهاییست.
ادب در کلام؛ درمانی برای بیتعادلیهای درونی
در کنگره ۶۰ یاد میگیریم که ادب، نه تعارف است و نه ضعف. گاهی اوقات کسی که بهتازگی وارد کنگره شده، پر از خشم، پرخاش و بیادبیست؛ اما کمکم، با دیدن ادب راهنما، با گوش دادن به سیدیها، با قرار گرفتن در جمع سالم، ادب در جانش مینشیند. این ادب، بهمرور زمان، بیتعادلیهای روحی او را درمان میکند. چون ادب، انسان را به خود واقعیاش برمیگرداند.
تعادل؛ هدف پنهان آموزشها
تمام آموزشهای کنگره، در ظاهر ممکن است درباره مواد، جسم و روان باشد؛ اما در عمق، همه چیز به یک چیز ختم میشود: تعادل. انسانی که در گفتار، رفتار، تصمیمگیری و احساساتش به تعادل برسد، نه تنها از بند اعتیاد رها میشود، بلکه از بند جهالت، بیاحترامی، غرور کاذب، و خودمحوری نیز آزاد میگردد.
احترام در دل ساختار کنگره نهادینه شده است
از گرفتن اذن برای صحبت کردن، تا خاموش کردن موبایل، ایستادن به احترام پیشکسوتان، و حتی طرز نشستن و نحوهی پرسش پرسیدن… همه نشان از آن دارد که ادب و احترام در کنگره ۶۰ فقط یک توصیه نیست، بلکه یک اصل درمانی و تربیتی است. کسانی که این اصول را رعایت نمیکنند، معمولاً نهتنها درمان نمیگیرند، بلکه در زندگی بیرون از کنگره نیز با مشکل مواجهاند.
در کنگره ۶۰، آداب و معاشرت، ادب، احترام و تعادل، از ما انسان جدیدی میسازد. انسانی که نهفقط از بند مواد آزاد میشود، بلکه از بند خشونت، بیاحترامی، خودخواهی، و بینظمی نیز رهایی مییابد. احترام در کنگره ۶۰ یعنی:
«من تو را میبینم، برای تو ارزش قائلم، تو بخشی از سیستم رهایی منی.»
و چه زیباست چنین نگاهی که هم خود را رشد میدهد و هم دیگری را...
نگارنده: مسافر علی راهنمای لژیون چهاردهم
ارسال: مرزبان خبری مسافر شهرام
- تعداد بازدید از این مطلب :
236