جلسه سوم از دوره چهل و سوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰؛ نمایندگی امین قم، با استادی راهنمای محترم مسافر ابراهیم، نگهبانی مسافر حمید و دبیری مسافر عادل، با دستورجلسه "آداب معاشرت، ادب و بیادبی، تعادل و بیتعادلی" سهشنبه 20 خرداد ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان ابراهیم هستم یک مسافر؛
از گروه مرزبانی، دبیر جلسه، نگهبان و کسانیکه نوشتارها را خواندند تشکر میکنم.
خداوند را سپاسگزارم که به من توفیق داد تا در کنار شما دوستان، در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم.
دستور جلسه امروز "آداب و معاشرت، ادب و بیادبی، تعادل و بیتعادلی"میباشد؛
امروز دستور جلسه را به دو بخش تقسیم میکنیم؛ در قسمت اول به دستورجلسه میپردازیم و در ادامه اولین سال رهایی محمدباقر عزیز است. من خیلی کوتاه در مورد دستورجلسه باید بگویم؛ این چند جملهای که جناب مهندس در این دستورجلسه کنار هم قرار دادهاند، فلسفه و مسیر کنگره60 را تشکیل است. یعنی همه ما بعد از سفر اول و بودن در مسیر باید در نهایت به تعادل برسیم. جناب مهندس روی کلمه تعادل خیلی تأکید دارند. در واقع کلمه ترک در کنگره60 کاربردی ندارد، حتی جناب مهندس درمان را نیز بدون تعادل کاربردی نمیدانند.
در کتاب 60 درجه جناب مهندس میفرمایند: تعادل اتفاق نمیافتد مگر با تزکیه و پالایش نفس. در بیرون از کنگره60 خیلیها به دنبال تعادل و آرامش هستند که برای این هدف خیلی کارها انجام میدهند، ولی بدون تزکیه و پالایش این اتفاق نمیافتد. جناب مهندس میفرمایند: هرکاری آداب و معاشرت خاص خودش را دارد. از آنجایی که تکامل انسان در جمع صورت میگیرد ما ناگزیر هستیم که آداب و معاشرت را بیاموزیم. زمانیکه سیدی آداب و معاشرت را گوش میکردم، متوجه شدم که خیلی از اصول آداب و معاشرت در زندگی را نمیدانستم. حتی مصرف کردن موادمخدر را با اینکه هر روز انجام میدادم، ولی الآن متوجه شدهام که بلد نبودهام. مثل آداب رانندگی و آداب غذا خوردن، همین اضافه وزن من بخاطر بلد نبودن آداب غذا خوردن هست، که الآن دارم لژیون جونز میروم تا این مشکلم را برطرف کنم. همه اینها نشان میدهد که من اصول اولیه را بلد نبودهام. در قسمت ادب جناب مهندس همیشه تأکید میکنند که: برای من یک مصرفکننده مؤدب خیلی بهتر از فردی است که مواد مصرف نمیکند ولی ادب ندارد.
کنگره60 روی مسئله ادب نیز خیلی تأکید میکند و جناب مهندس شدیداً روی موضوع رعایت ادب حساس هستند. من باید اصول زندگی را از آموزشهای کنگره یاد بگیرم تا بتوانم در زندگی خودم و در جامعه به کار ببندم. چون ما هر جلسه میآییم در کنگره60 دو سه ساعت آموزش میگیریم تا بتوانیم بقیه هفته این آموزشها را اجرا کنیم. در مورد تعادل هم جناب مهندس بارها و بارها صحبت کردهاند. باید بدانیم که رسیدن به تعادل زمانبر میباشد، به همین راحتی نیست که کسی یک شبه یا یک روزه به تعادل برسد. یکی از جاهایی که میشود تعادل آدمها را سنجید در مقوله ورزش است. در هیجانات لحظهایِ ورزش و در فشار مسابقات، اغلب دیدهاید حتی ورزشکاران حرفهایِ دنیا نیز گاهی اوقات به هم میریزند و رفتارهایی انجام میدهند که از آن شخص بعید است. در آن هیجاناتی که در مسابقات ورزشی وجود دارد، چون درون انسان شخم میخورد، واقعیت انسان نشان داده میشود که درونش به چه شکلی است و چه مشکلاتی دارد و این شخم خوردنها خوب است، چون این نشان دادنِ مشکلات به ما میفهماند که ما هنوز چقدر کار داریم که به تعادل حقیقی برسیم.
همینطور همه مسیرهای خدمتی در کنگره60 برای این است که ما به آن تعادلی که مد نظر کنگره60 است برسیم. بارها جناب مهندس فرمودهاند که: ما به دنبال تعادل هستیم، چون اگر فقط دنبال قطع مصرف بودیم، خیلی راههای دیگری نیز وجود دارد. حتی در کمپها نیز بعد از مدتی مشکلات جسمی تا حدودی برطرف میشود، ولی آن چیزی که خیلی زمان نیاز دارد، رسیدن به تعادل است. همان طور که در جزوه جهانبینی مطرح میشود، رسیدن به تعادل را خدا میداند که چقدر زمان میخواهد، چون برای انسانهای مختلف این زمان متفاوت است. حتی راهنماها نیز جایگاههای خدمتی مختلف را تجربه میکنند تا به آن تعادل مد نظر برسند. جناب مهندس یک جملهای دارند که: هر چه انسان جاهلتر باشد بیادبتر است و هر چه شخص داناتر میشود، مؤدبتر نیز میشود. إنشاالله بتوانیم از این دستورجلسات استفاده کنیم، چون جناب مهندس این دستورجلسات را میگذارند تا ما در زندگیمان کاربردی کنیم.


قسمت دوم جلسه امروز تولد اولین سال رهایی مسافر محمّدباقر است، از نگهبان ارجمند میخواهم پیام تولد را قرائت کنند؛
پیام تولد: «محمّدباقر عزیز؛ حس عشق ورزیدن، حس یاری به انسانها و یاری به کل هستی است که عبد بودن انسان با اختیار کامل را در با شکوهترین حالت به تصویر میکشد. تولد یکسالگیات پرشگونباد. از طرف مسافران شعبه امین قم» خب محمدباقر هم روز اولی که وارد کنگره60 شد، مثل خیلیهای دیگر شرایط نامناسب و نامتعادلی داشت و خیلی دنبال حال خوش بود که به دنبال این حال خوش انواع و اقسام موادمخدر را مصرف کرده بود و تجربههای مختلفی داشت. فکر میکنم در این پنج سال راهنماییم بیشترین آنتیایکسی که من در برگههای زرد برای رهجویی نوشته باشم، برای محمدباقر بود. تقریباً اکثر مخدرها و روانگردانها را تجربه کرده بود و با یک ظاهر آشفته و ذهنیت خراب وارد کنگره60 شد و اصلاً در یک دنیای دیگری سیر میکرد. بعد از یکی دو ماه، محمدباقر فهمید به کجا آمده و آن چیزی که کنگره60 از او خواست انجام داد و در مسیر ماند، چون متوجه شد که تمام این کارهایی که از او میخواهند، فقط برای خودش است.
همیشه جمعهها ورزش انجام میداد، یکی از بهترین ویژگیهای او سیدی نوشتن بود، من یادم نمیآید هفتهای محمدباقر سیدی ننوشته باشد. در اواخر سفرش متوجه شد که ادامه مسیر درمانیاش مسیر خدمتی است و وارد چرخه خدمت شد. در قسمت سایت، در قسمت اوتی، مبصر کلینیک شد، لژیون سردار عضو شد، الآن هم نگهبان لژیون سردار است و آزمون راهنمایی را قبول شد... إنشاءالله بتواند لژیون خودش را بزند و همیشه به او میگویم تا برای خودم هم یادآوری بشود که: تمام این مسیرهای خدمت، مسیری است برای آموزش خودمان، ما قرار نیست برای کسی کاری انجام بدهیم! ما در این جایگاههای مختلف خدمت میکنیم تا آموزش بگیریم و تمام این جایگاهها، جایگاههای آموزش هستند. یعنی در این جایگاهها ما به کسی کمکی نمیکنیم، بلکه در حقیقت داریم به خودمان کمک میکنیم تا بتوانیم بندهای درونی خودمان را پیدا کنیم.
اگر منِ راهنما احساس بکنم که دارم به دیگران خدمت میکنم یا احساس میکنم که لژیون من خدمتگزار است، یعنی همه آن مسیری که آمدهام اشتباه است و هنوز متوجه نشدهام کجا هستم. جایگاه راهنمایی بسیار جایگاه باارزشی است و خیلی از بندهای انسان در این جایگاه باز میشود. من همیشه به محمدباقر میگویم که وقتی لژیون خودت را زدی، باید بروی تا خودت آموزش بگیری. چون من برای تمام راهنماها خیلی احترام و ارزش قائل هستم، ولی راهنمای تمام کنگره60 جناب مهندس دژاکام هستند و من در جایگاه راهنمایی بهترین کاری که میتوانم انجام دهم این است که دست یک رهجویی که وارد لژیون میشود را بگذارم در دست کنگره60 و دست جناب مهندس. راهنمایی که این کار را انجام بدهد، به آن رسالت خودش پایبند بوده و کارش را انجام داده است. امیدوارم که محمدباقر عزیز لژیون بزند فقط به جهت آموزش و در ادامه این مسیر موفق باشد.
ممنون که به صحبتهای من توجه کردید.
.gif)
آرزوی مسافر محمدباقر: «به رسم کنگره60 یک آرزو را در سینه خودم نگه میدارم و آرزوی دیگرم این است که شعبه مسافران خانم نیز در قم راهاندازی شود»
.gif)

.jpg)
سلام دوستان، محمدباقر هستم یک مسافر؛
واقعیت این است که من هیچ وقت نمیتوانستم چنین روزی را تصور کنم، قبل از این که به کنگره60 بیایم، اصلاً فکرش را نمیکردم که یک روزی بتوانم بدون مصرف موادمخدر و سیگار زندگی کنم. ولی لطف خداوند شامل حالم شد تا بتوانم امروز این حال را تجربه کنم و آرزو میکنم که همه سفر اولیها این حال را تجربه کنند و جشن اولین سال رهاییشان را اینجا تجربه کنند. یادم نمیرود قبل از اینکه به کنگره60 بیایم، من کوکائین مصرف میکردم و انقدر این مواد را استنشاق کرده بودم که زبان کوچک و حلقم حالت سوختگی پیدا کرده بود و به مدت سه روز قدرت بلع غذا را از دست داده بودم. در واقع آن زمان اوج تاریکیِ زندگی من بود و فکر میکردم که دیگر کارم تمام است. فقط آرزو داشتم که بتوانم یک روز مثل آدمهای عادی بدون نیاز به موادمخدر زندگی کنم و خدا را شکر میکنم که بعد از این دعای من خداوند مسیر کنگره60 سر راهم قرار داد و با اینجا آشنا شدم تا بتوانم امروز این حال خوش را تجربه کنم. این تولدها برای این است که دوستان سفر اولی ببینند که واقعاً این عمل عظیم امکانپذیر است. من عمق زیادی از تاریکیها را تجربه کردم، ولی وقتی که خواستش را داشتم لطف خدا شامل حالم شد تا با کنگره60 آشنا شوم و با کمک خدمتگزاران و راهنمای خوبم به رهایی رسیدم و توانستم آزمون راهنمایی را قبول شوم. امیدوارم که در درجه اول بتوانم رهجوی خوبی برای کنگره60 باشم و بتوانم در این مسیر باقی بمانم.
ممنون که به صحبتهای من توجه کردید.
(27)(20).gif)
تایپ: مسافر مسلم لژیون سوم و مسافر حسن لژیون دوم
عکس: مسافر علی لژیون پنجم و مسافر امیررضا لژیون دوم
ویراستاری و ارسال خبر: مسافر حسن لژیون دوم
مرزبان خبری: مسافر صادق
تهیه و تنظیم: گروه سایت شعبه امین قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
904