جلسه اول از دوره سوم لژیون سردار ویژه مسافران نمایندگی صالحی۲ به استادی پهلوان محترم مسافر احمد و نگهبانی مسافر هاشم و دبیری مسافر ناصر و خزانه داری مسافر رحمان با دستور جلسه "آداب و معاشرت ، ادب بی ادبی،تعادل بی تعادلی" شنبه۱۴۰۴/۰۳/۱۷ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان احمد هستم مسافر؛ تشکر می کنم از آقای مهندس و خانواده شون و اساتید که اجازه دادند که در کنگره حضور پیدا کنم و در این جایگاه ها باشم و در خدمت شما عزیزان باشم و آموزش بگیرم. از ایجنت محترم تشکر می کنم و از نگهبان و دبیر و خزانه دار که اجازه دادند و دعوت به عمل آوردند که در خدمت شما عزیزان باشم.
لژیون سردار هست آقای مهندس جدیدا در اکثر اوقات در سی دی ها می گویند که اگر هم متوجه نشدید برای آیندگان ولی من باید فکر کنم چرا نباید متوجه بشم امروز دارم می شنوم من دارم می شنوم چرا دیگران و آیندگان باید نتوجه بشوند.
من فکر می کنم که فرامین رو اگر کامل اجرا نکنم از آگاهی ها عقب می افتم چون اکثرا که در لژیون سردار هستند قدیمی هستند و اکثر سی دی ها را گوش کرده اند.
من به دو سی دی اشاره می کنم یک جا مهندس گفتند که آیا آنانی که هنوز به آن درجه از بخشش نرسیده اند قرار دادن اطلاعات برای آنها صحیح است؟؟ اینجا آقای مهندس می گویند چون فرامین را کامل اجرا نکردی تو متوجه نمی شوی. دو باره در سی دی چالش 2 استاد آقای مهندس گفتند: این ها چسبیدن به زمین ما هم نمی توانیم علم و اطلاعات به آنها انتقال بدهیم من به این دلیل فکر می کنم لژیون سردار خیلی مهم است و دستور جلسه این هفته هم آداب و معاشرت، تعادل و بی تعادلی هست.
ما در کنگره می گویم درمان فوق ترک است و درمان در سفر اول و تعادل در سفر دوم هست؛ تعادل یعنی این که من به آگاهی رسیدم و متوجه شدم که دارم چه کاری انجام میدم و کجا وارد شدم.
امروز سی دی دشمن آمد و آقای مهندس در سی دی گفتند که اگر شما بودید مردگانی و ما شما را زنده کردیم پس ما بودیم؛ پس ما آمدیم برای احیا شدن برای زنده شدن حالا سوال اینجاست مگر من تا الان زنده نبودم؟ در این سی دی آقای مهندس گفتند شاید در جهل و نادانی بودن من همان مرگ است و فقط مسیح مرده زنده نکرد و تو هم رفتی و مرده زنده کردی پس زمانی که به آگاهی می رسیم مثل مرده ایی هستیم که زنده شده است.
استاد امین از سوره شرح گفتند که مگر باری که کمرت را می شکست از روی دوشت بر نداشتیم؟ من که این جوری بودم مگر همه ما این طور نبودیم؟ مگر بار از روی دوشم برداشته نشد و جالب است که انتها سوره را که بخوانیم می فرماید که باید آن را کامل انتقال داد.
در لژیون سردار می گویند که به تعادل می رسیم؛ در لژیون مواد راهنما ما را می بیند و سریعا متوجه می شود و یا در لژیون جونز من با 120 کیلو می شینم نمی توانم بدون وزن کم کردن پنج ماه دیگر بگویم 80 کیلو شدم. ما در لژیون سردار وارد سرزمین بخشش می شویم در شعبه دیگر گفتم یک تازه وارد که به کنگره می آید خودش نمی داند ولی وارد لژیون سردار می شود. تازه وارد با اون وضع که می آید از همه چیز ناراحت هست ولی وارد کنگره می شود می بیند که انسانهای خوب یک شرایطی رو فراهم کردند و رایگان نشستند و به او دارند آگاهی می دهند پس وارد لژیون محبت و عشق می شود و همه این ها را لژیون سردار است که به وجود می آورد.
گاهی اوقات من می آیم و رها که می شوم یادم می رود آقای مهندس که داستان عیاز را می گویند مخاطبش من هستم و می گوید که من تا آخر عمر به کنگره بدهکار هستم منظورش من هستم.
.jpg)
تایپ :مسافر ناصر
ارسال مطلب :مسافر محمدحسین
- تعداد بازدید از این مطلب :
75