گفتگو با راهنمای تازه واردین مسافر حسن :
سلام، لطفاً به رسم جاری در کنگره خود را معرفی نمایید.
سلام دوستان، حسن هستم، مسافر. آنتیایکس مصرفی: شیره، شیشه و انواع قرص. ۱۷ ماه و ۱۰ روز سفر اول. روش درمان: DST، داروی درمان: OT. با راهنمایی راهنمای خوبم آقای امین دژاکام، رهایی از اعتیاد: ۹ سال و ۲ ماه و چند روز.
در ضمن، سفر نیکوتین داشتم به مدت ۱۲ ماه و ۱۲ روز به روش DST با داروی نیکولایف خوراکی، با راهنمایی آقای محمد احمدی. رهایی از نیکوتین: ۶ سال و ۵ ماه و چند روز.
ورزش من در کنگره: راگبی و تیر و کمان.
آداب معاشرت را چگونه تعریف میکنید و به نظر شما رعایت آنها چه نقشی در ساختن روابط سالم و انسانی دارد؟
من فکر میکنم آداب معاشرت مجموعهای از اصول و قواعد مختص به خود است، که بستگی به جایگاه و موقعیتی دارد که در آن قرار دارم. این موضوع را میتوان به دو بخش تقسیم کرد: قبل از ورود به کنگره و بعد از آن. جایگاه من در خانواده و اجتماع نیز میتواند تعیینکننده باشد. آموزشهایی که از خانواده، مدرسه، اجتماع و محل سکونت دریافت کردهایم، همه یک پکیج میسازند که آداب معاشرت ما را شکل میدهند.
در ادامه، در دانشگاه و محیط کار هم آموزشهایی دریافت کردهام. اما آداب معاشرتی که به نظرم بهصورت اصولی و عمیق آموزش داده شده، مربوط به آموزشهای کنگره است؛ جایی که قواعد و اصول مشخصی برای منِ مسافری که به دنبال حال خوش هستم، ترسیم میشود. وقتی آن اصول را اجرا میکنم، میتوانم بگویم آداب معاشرت را رعایت کردهام.
به نظر شما، ادب بیشتر در گفتار نمود پیدا میکند یا در رفتار و کردار؟ چگونه میتوان میان این دو، هماهنگی و تعادل ایجاد کرد؟
بهنظرم در هر دو نمود دارد، چون هر دو بر هم تأثیرگذار هستند. وجود ادب در گفتار و کردار همان تعادل است. اگر ادب فقط در گفتار باشد، یعنی آموزشها را کاربردی نکردهام. اگر گفتار و کردار من با هم متناسب نباشد، یعنی آموزش ناقص بوده یا بهدرستی دریافت نشده.
اما اگر آموزشی را بگیرم و بهدرستی و صلاح بدانم که باید اجرا شود، این تأثیر ابتدا در گفتارم نمایان میشود و سپس به رفتارم منتقل میشود. اگر اینطور نشود، آن آموزش هنوز درونی نشده و نیاز به آموزش بیشتری دارم.
آیا فردی که ظاهری آرام و مؤدب دارد اما درونش مملو از خشم یا کینه است، میتواند فردی متعادل باشد؟ راه رهایی از این دوگانگی چیست؟
بهنظر من خیر. اصولاً این کار بسیار دشوار است. اگر درون من بههم ریخته باشد، فقط برای مدت کوتاهی میتوانم ظاهر خود را متعادل و مؤدب نگه دارم. این وضعیت با فشار و زور شاید برای چند دقیقه یا ساعت ممکن باشد، ولی پایدار نیست.
تعادل زمانی بهوجود میآید که با آموزش و تمرین، درون ناآرام من به آرامش برسد. این فرآیند ناگهانی نیست، بلکه تدریجی است. وقتی درونم آرام شد، میتوانم در رفتار، کردار و گفتار هم متعادل باشم.
در واقع «کنگرهای بودن» یعنی متعادل بودن؛ یعنی در همهجا تعادل را رعایت کردن. مثلاً اگر در خیابان کسی جلوی ماشینم بپیچد، اگر درونم پر از خشم باشد، ممکن است فقط در کنگره یا خانه رفتارم را کنترل کنم، آنهم با زحمت. اما وقتی درونم آرام باشد، رفتارم در همهجا آرام و متعادل میشود.
چه ارتباطی میان ادب و خودشناسی وجود دارد؟ آیا انسان ناآگاه از درون خود میتواند آداب معاشرت را بهدرستی رعایت کند؟
قطعاً نه. این موضوع کاملاً مرتبط با خودشناسی است. من باید خودم را بشناسم تا بتوانم ادب را رعایت کنم. کسی که ناآگاه است، نمیتواند ایرادات خودش را بشناسد و اصلاح کند.
در کنگره ۶۰، سفر دوم و آموزشهای جهانبینی دقیقاً به همین منظور است: خودشناسی. وقتی خودم را بشناسم، ایراداتم را هم خواهم شناخت و خواهم پذیرفت که درونم بههم ریخته است. تنها در این صورت است که میتوانم از ظاهرسازی فاصله بگیرم و به ادب واقعی برسم. این آگاهی تأثیر مستقیم بر گفتار و کردار من خواهد گذاشت.
شما در مسیر آموزش و درمان در کنگره ۶۰، چه تأثیری از رعایت ادب و آداب معاشرت بر رسیدن به تعادل دیدهاید؟ اگر ممکن است، تجربهای شخصی در این زمینه بیان فرمایید.
بهصورت کلی، وظیفه ماست که در هر محیطی که وارد میشویم، به قوانین آنجا احترام بگذاریم و مطابق با آن رفتار کنیم.
مثلاً هنگام رانندگی باید قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت کنیم. در کنگره هم قوانین خاصی وجود دارد، مثل پوشیدن پیراهن سفید. یا موردی بود که فرد تازهواردی تسبیح در دست داشت و ذکر میگفت؛ از ایشان خواسته شد این کار را خارج از فضای کنگره انجام دهد.
این قوانین برای حفظ تعادل من ایجاد شدهاند. ممکن است برای فردی که تازه وارد کنگره شده و سابقه نامتعادلی دارد، اجرای این قوانین سخت باشد. میزان تخریب فرد و اثر مواد مخدر بر او هم مؤثر است.
ورود به کنگره باعث میشود بهتدریج اصول را درک کرده و خوب را از بد تشخیص دهد. وقتی این قوانین درونی شود، مثل رانندهای که همیشه کمربند ایمنی میبندد، اجرای آنها تبدیل به عادت میشود.
پیش از کنگره، شاید برخی اصول را رعایت نمیکردم، اما حالا میدانم رعایت آنها باعث حال خوش میشود، و این پاداش ارزش آن را دارد. ادامهی این مسیر باعث میشود بیشتر با این خصلت انس بگیرم.
در مواجهه با افراد بیادب یا بیتعادل، چگونه میتوان با حفظ حرمت خود و دیگران، رفتاری درست و متعادل نشان داد؟
این مسألهای است که همه ما درگیرش هستیم؛ چه در محیط کار، چه اجتماع و حتی در خود کنگره.
من به واسطه خدمتی که دارم، زیاد با تازهواردین در تماس هستم. فکر میکنم اگر همهی اصول و قوانین را رعایت کنیم و وظیفهمان را انجام دهیم، هم ادب را رعایت کردهایم و هم پاسخ فرد مقابل را دادهایم، بدون اینکه خودمان بههم بریزیم یا باعث ناآرامی طرف مقابل شویم.
گاهی یک جمله یا واکنش میتواند باعث شود فرد بیتعادل از کوره در برود و شرایط بدتر شود. اما با کمی دیپلماسی و استفاده از آموزشهایی که آموختهایم، میتوان کاری کرد که هم طرف مقابل آرام شود و هم خودمان متعادل بمانیم. همهی اینها به آموزش و اجرای آن بستگی دارد.
در پایان اگر تشکر، قدردانی یا نکتهای دارید، بفرمایید.
از بنیانگذار کنگره ۶۰، جناب آقای مهندس دژاکام، راهنمای خوبم آقای امین دژاکام، خانواده محترم ایشان، تمام خدمتگزاران کنگره بهویژه پیشکسوتان، ایجنت شعبه و راهنماهای عزیز تشکر میکنم.
من همیشه تلاش کردهام از آنها بیاموزم و هنوز هم در حال یادگیری هستم، تا بتوانم با بهرهگیری از آموزههای این بزرگواران، گرههای زندگیام را باز کنم.
از شما هم بابت اخلاق خوبتان و این گفتوگوی محترمانه تشکر میکنم.
گردآوری و مصاحبه: مسافر هادی(لژیون۵)
ارسال: مسافر حمید(لژیون۷)
ویرایش: مسافر حسام(گروه سایت مسافران نمایندگی لوئی پاستور)
- تعداد بازدید از این مطلب :
112