"به نام قدرت مطلق الله"
در مورد دستور جلسه "آداب معاشرت، ادب و بیادبی، تعادل و بیتعادلی" گفتگویی را با راهنمای محترم مسافر امیر تدارک دیدهایم، که نظر شما را به آن جلب مینمائیم:
-سلام و عرض ادب خدمت شما راهنمای محترم، لطفاً خودتان را به رسم کنگره معرفی نمایید؟
سلام دوستان امیر هستم یک مسافر، آخرین آنتیایکس شیشه، هرویین، متادون، دوازده ماه و سه روز سفر کردم به روش DST با داروی OT به راهنمایی استاد عزیزم آقای سیروس حسینزاده، رهایی هشت سال و یک ماه و 27 روز.

-شما به عنوان یک راهنما چطور سعی میکنید با رفتار خود آداب و معاشرت را به رهجو منتقل کنید؟
وقتی به گذشته رجوع میکنم میبینم با یک بی تعادلی در زندگی و بینظمی در خوابم من آرام آرام به مصرف مواد مخدر سوق پیدا کردم، شبها همه خواب بودند من بیدار بودم و همین طور بالعکس، ولی وقتی وارد کنگره شدم و شروع به سفر کردم در طول آن یک سال سعی کردند که آداب زندگی را به من یاد بدهند، آدابی که سالها بود من فراموش کرده بودم مانند ساعت خوابیدن، ساعت بیدار شدن، نوشتن، خواندن حتی نوع غذا خوردن و نوع صحبت کردن با یک خانم، به مرور زمان آداب معاشرتم نسبت به گذشته تغییر کرد و من هم سعی کردم در لژیون همین روند را ادامه دهم.
وقتی رهجویی به لژیون من میآید در پوشیدن لباس سفید و آراستگی ظاهرشان و حضور منظمشان در جلسات سختگیری میکنم و این باعث میشود که رهجو به آرامی از آداب مصرف کنندگی بیرون بیاید و قالبش شکل میگیرد و همچنین رفتارش با همسر، پدر و مادرش تغییر میکند و حتی روی راه رفتنش هم تاثیر میگذارد البته من سعی میکنم هر چیزی را که از رهجو میخواهم قبلش خودم اجرا کنم.
-چه ارتباطی بین رعایت آداب معاشرت و به دست آوردن آرامش درونی وجود دارد؟
من در گذشته وقتی به یک مشکلی بر میخوردم، چون دانایی و آگاهی حل آن را نداشتم شروع به جنگیدن با آن مشکل میکردم و بینظمی به وجود میآوردم، همین امر باعث بروز مشکل دیگری میشد و بیشتر در منجلاب فرو میرفتم ولی وقتی این دستور جلسه در مورد آداب و معاشرت صحبت میکند منظور فقط صحبت کردن نیست بلکه نوع برخورد من با مشکلات یا مسائلی که در زندگی برای من به وجود میآید نیز هست، الان با نظم و انضباط و آموزشهایی که در کنگره یاد گرفتم قادر به حل مشکلات هستم و اگر دانایی حل مشکلی را نداشته باشم با راهنمایم در میان میگذارم و همین قضیه باعث شد که به آرامش درونی برسم، وقتی شما مسئلهای را حل میکنید قدرت پیدا میکنید مانند وزنهبرداری که وقتی وزنه سنگینی را بلند میکند حس قدرت و آرامش به او دست میدهد.
-در کنگره چه آموزشهایی برای آداب و معاشرت ارائه میشود؟
خدا را شکر استادی مثل جناب مهندس داریم که به همه مسائل زندگی توجه میکنند و برای تمام موضوعات از جمله خوابیدن، بیدار شدن، راه رفتن، نوع پوشش، نوع نگاه، سلام کردن، غذا خوردن و حتی مسائل زناشویی آموزشهای مفصلی دارند.
-آیا در طول حضورتان در کنگره موقعیتی را تجربه کردهاید که بیادبی باعث لطمه به شما و دیگران شده باشد؟ چگونه با آن برخورد کردید؟
من در اثر مصرف شیشه و هرویین، شخصی کاملاً عصبی، پرخاشگر و بیادبی بودم؛ این موضوع در ابتدای سفر برای من مشکلاتی ایجاد کرد و نمیتوانستم با اعضای لژیون ارتباط بر قرار کنم، همین امر باعث شد که من دو سال در کنگره حضور داشته باشم اما هیچ نتیجهای نگیرم ولی زمانیکه در لژیون آقا سیروس بیشتر به آداب معاشرت، ادب و احترام توجه کردم توانستم ایرادهای خودم را پیدا کنم و با اجرا کردن آداب سفر به درمان و رهایی نزدیک شوم اما هر جا خلاف این آداب رفتار میکردم به یک مشکل بر میخوردم و عقب میافتادم ولی در نهایت توانستم به موفقیتی که لازم بود برسم.
-چگونه میتوان رفتار مؤدبانه را به تازهواردین منتقل کرد بدون آنکه حالت تحقیر و نصیحت پیدا کند؟
به اعتقاد من یک تازهوارد با دنیایی از تاریکی، سختی، سرزنش شدن و نداشتن اعتماد به نفس وارد کنگره میشود و مصرف مواد مخدر تأثیرات مخربی روی این شخص داشته است مثل همه ما که این دوران را گذراندهایم؛ شاید کوچکترین حرف راهنما به شخص بربخورد درصورتی که نیت راهنما هیچوقت بد نیست؛ مثلاً من همیشه سعی کردم که در ابتدای سفر به رهجو سخت نگیرم و با زبان خودش با او صحبت کنم و او با نگاه کردن به بقیه اعضا که لباس سفید میپوشند و آراسته به کنگره میآیند به آرامی متوجه شود که اگر در کنگره سختگیری هم هست فقط برای بهتر شدن حال خود شخص است و بعد از آن من با عملکرد خودم و با فرصتی که به او میدهم در لژیون و در کنار راهنما تغییرات در او صورت میگیرد.
-در آخر اگر صحبتی دارید بفرمایید.
من در گذشته به خاطر شرایطی که داشتم با ارگانهای زیادی مثل دادگاه، شهرداری و خیلی ارگانهای دولتی دیگر در ارتباط بودم ولی به نظر من هیچکدام از ارگانها نظم و انضباطی که در کنگره است را ندارند، من برای درمان اعتیادم به گروههای دیگر رفته بودم ولی هیچکدام نظم و دیسیپلینی که در کنگره حکمفرماست را نداشتند، چیزی که من را جذب کنگره کرد این بود که میدیدم کسانی که مجری قوانین هستند خودشان در گذشته مانند من بودند و همین امر باعث میشد که من هم سعی کنم با حضور در کنگره و خدمت کردن، به آن جایگاهها برسم؛مانند نگهبانی، مرزبانی، راهنمایی و همینطور ایجنتی و جایگاههای دیگر.
در کنگره وقتی میبینم پیشکسوتها به نظم، انضباط و تعادل رسیدهاند باعث میشود که من امیر هم انگیزه پیدا کنم و خودم را به رأس هرم که آقای مهندس یا دیدهبانها هستند نزدیک کنم، نزدیک شدن نه از نظر مکانی، بلکه از نظر صور پنهان؛ یعنی طوری رفتار کنم که در بیرون از کنگره و خانواده، من را به عنوان یک کنگرهایی بشناسند و مجری آموزشهایی که در کنگره گرفتهام باشم.
امیدوارم که تمام سفر اولیهایی که وارد کنگره میشوند و خواست رهایی دارند به درمان و تعادلی که مد نظر آقای مهندس میباشد برسند.
تهیه و تنظیم: گروه سایت نمایندگی حسنانی
- تعداد بازدید از این مطلب :
250