English Version
This Site Is Available In English

تعادل فوق درمان است

تعادل فوق درمان است

دوازدهمین جلسه از دوره دهم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰؛ نمایندگی جهان‌بین شهرکرد؛ به استادی راهنمای محترم مسافر حامد، نگهبانی مسافر عبدالله و دبیری مسافر مرتضی، با دستور جلسه «آداب معاشرت، ادب و بی‌ادبی، تعادل و بی‌تعادلی» یکشنبه ۱۸ خرداد ماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

 

خلاصه سخنان استاد :

سلام دوستان حامد هستم یک مسافر؛

خدا را شاکر و سپاسگزارم که یک بار دیگر اجازه داد که این جایگاه را تجربه کنم و آموزش بگیرم و خدمت کنم. دستور جلسه «آداب معاشرت، ادب و بی‌ادبی، تعادل و بی‌تعادلی» می‌باشد. 

 ما در کنگره می‌گوییم درمان فوق ترک است و تعادل فوق درمان؛ یعنی تمام کاری که ما انجام می‌دهیم برای این است که به این مرحله یعنی تعادل برسیم و درمان به تنهایی فایده‌ای ندارد. آقای مهندس در سی‌دی «ادب و بی‌ادبی» می‌فرمایند: تعادل یعنی پایداری، یعنی ثابت بودن، یعنی هر چیزی نتواند انسان را تکان دهد. یک درخت وقتی ریشه داشته باشد، باد زیاد اذیتش نمیکند و هیچ تأثیری روی آن نمی گذارد، یعنی انسان باید در هر موضوعی پایدار باشد و ثبات داشته باشد.

یکی دیگر از معنی‌هایی که می‌شود از کلمه‌ی تعادل گرفت، عدالت هست. چیزی که در کنگره جزء مثلث و شعار اصلی ما است، حالا معنی عدالت یعنی چی؟ من خودم به شخصه همیشه فکر می کردم عدالت یعنی همه چیز به مساوات تقسیم شود، در کل عدالت معنی‌های زیادی را در خود دارد، ولی عدالت یعنی همه چیز سر جای درست خودش قرار بگیرد و این باز برمی‌گردد به همان تعادل. به قول آقای مهندس که در سی‌دی می فرمایند: انرژی‌هایی که به ما داده میشود، استفاده درست از آن بکنیم و حتماً آن انرژی را صرف کاری بکنیم. این خیلی مهم هست ما گاهی اوقات اکثر اشتباهاتی که میکردیم سر همین موضوع بود که انرژی‌هایی که به ما داده میشد را بد استفاده میکردیم. به طور مثال یک جا انرژی صد می‌خواست و ما صد و پنجاه می‌گذاشتیم یا یک جا انرژی دویست می‌خواست و ما پنجاه می‌ گذاشتیم و این باعث میشد که بی تعادلی ایجاد شود و این خیلی موضوع مهمی است.

اما آداب معاشرت و ادب و بی‌ادبی؛ دوباره رجوع میکنم به سی‌دی که آقای مهندس میفرماید: وقتی نفس از حالت حیوانی بیرون می آید و به حالت انسانی تبدیل میشود، نیاز دارد به رعایت یک سری اصول. شاید خیلی از این اصول، اصول های خیلی ابتدایی باشند. به عنوان مثال غذا خوردن را در نظر بگیرید؛ یک حیوان چگونه غذا می خورد؟ یک انسان چگونه غذا میخورد؟

یا تمیزی انسان.

یک سری آداب هست که باید در زندگی رعایت بشود و من باید این آداب را یاد بگیرم و انجامش بدهم و آن ادب و متانت را در وجودم بیارم و بعد تعادل ایجاد کنم، شاید برعکس هم بشود با تعادل همه این ها را بدست آورد. هر جایی که برویم آداب مخصوص خودش را دارد و خداراشکر در این موضوع ما در ایران به خاطر آن فرهنگ غنی که داریم، خیلی از این آداب و معاشرت را یاد گرفتیم، حتی به ظاهر که این خودش باعث شده در خیلی از موضوع ها جلوتر باشیم.

در کنگره هم یک سری آداب و معاشرت قرار دارد که من چندتایی را به صورت گذرا می‌گویم: وضعیت ظاهری که ما داریم؛ تمام ما یاد گرفتیم بعد از سه جلسه تازه‌واردین باید یک پیراهن سفید به قول آقای خدامی؛ سفید کلاسیک آستین بلند. وقتی همین پیراهن سفید را یاد نگیریم انجامش بدهیم، شاید خودش یک بی احترامی هست که انجام میدهیم.

این آداب ها هستند که تعادل و نظم انسان را نشان می‌دهد که آیا من کنگره‌ای هستم یا نه؟ آیا در خودم تغییر ایجاد کردم و به آن تعادلی که مد نظر کنگره هست نزدیک شدم یا نه؟ به نظر من باید به شدت تلاش کنیم روی این موضوع و بسیار تأثیر گذار است، وقتی انسان بتواند این کارها را انجام دهد.

آداب های دیگری هم هستند که من تیتروار میگویم؛ مثل آداب غذا خوردن، صحبت کردن، احوال پرسی کردن و... این‌ها یک چیز‌های پیش پا افتاده و ساده ای هستند و به دلیل درگیری های ذهنی که داریم رعایتشان نمی کنیم، ولی متأسفانه یا خوشبختانه موضوعی است که دیگران ما را با آن می‌سنجند که چقدر به آن تعادل رسیده‌ایم و چقدر در مسیر قرار گرفتیم، به خصوص در کنگره. یکی دیگر از این آداب، وقت شناسی است که یک جورایی وصل میشود به همان نظم و انضباط. بیرون در جامعه هم مهمترین چیزی که نشان میدهد انسان در چه جایگاهی قرار دارد، همین وقت شناسی است. آداب بعدی صحبت کردن است که سعی کنیم بیشتر با کلمات احترام آمیز با هم صحبت کنیم، وقتی با یک بزرگتر صحبت میکنید، احترام او را نگه دارید. این چیزهایی است که کنگره از ما میخواهد. کنگره به ما آموزش میدهد و از ما میخواهد که این آموزش‌ها را عملی کنیم و هرچقدر خودمان را به این قضیه نزدیک‌تر کنیم، بهتر نتیجه میگیریم.

آقای مهندس همیشه می‌فرمایند: من یک مصرف کننده هروئینی کارتون خواب که از نظر ظاهری کثیف ولی با ادب است را بیشتر می‌پسندم تا یک رها شده خوش پوش و تمیز ولی بی ادب. ما باید به شدت روی این موضوعات کار کنیم.

و در کلام آخر کنگره هر آموزشی به ما می‌دهد، یک جایی برای تمرین هم به ما میدهد. اگر بخواهیم ادبیات ما خوب شود و آداب معاشرت ما خوب شود، یکی از بهترین راه‌ها مشارکت در جلسه است که بسیار کمک میکند به این موضوع، چون من باید تمام افکارم را جمع کنم تا از کلمات به خوبی استفاده کنم. یک جای دیگر که نشان میدهد که من چقدر به تعادل رسیده‌ام، قسمت ورزش است که این‌ها تمام تمرینی هستند تا ما بتوانیم در بیرون و اجتماع یک زندگی سالم داشته باشم و انشاءالله بتوانیم از تک تک نعمت هایی که خداوند در اختیار ما گذاشته است به بهترین شکل و بیشترین استفاده را بکنیم که همیشه در زندگی موفق باشیم.

از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید، از همه شما سپاسگزارم.

نگارنده: مسافر هادی لژیون ۸

عکاس: مسافر افشین لژیون ۳

تنظیم: مسافر بهزاد لژیون ۱۱

ارسال: مرزبان خبری مسافر وحید

نمایندگی جهانبین شهرکرد/مسافران

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .