دهمین جلسه از دوره ششم، جلسات ماهانه لژیون سردار نمایندگی ابوریحان، با استادی راهنمای محترم مسافر محسن، نگهبانی مسافر مهدی، دبیری مسافر رضا و خزانه داری مسافر حمید و با دستور جلسه ( آداب و معاشرت، ادب و بی ادبی، تعادل و بی تعادلی) در روز دوشنبه 19 خردادماه 1404راس ساعت 15:30 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان محسن هستم مسافر،
ماندگار شدن در کنگره یک توفیق ارزشمند است! پشت پرده چه خبر است؟! نمی دانم! خیلی ها توفیق این ماندگار شدن را ندارند.
داشتم فکر میکردم خرید زمین برای شعبه ابوریحان، شاید دیر شده باشد! باید حرکتی کنیم! حدود پانزده سال شعبه افسریه شروع به کار کرده ولی هنوز زمین نداریم!
امروز بچه های سمنان را دیدیم از یک لژیون سه نفر آمدند که دنور شوند، من یک زمانی در سمنان خدمت داشتم، خیلی خوب پیشرفت کردند، زمین خریداری کردند و یک شعبه عالی دارند. با توجه به اینکه بچه های سمنان خیلی سخت سفر میکردند، الان خیلی موفق هستند بچه های قدیمی هم سرمایه های شعبه هستند. یک سری از بچه های قدیمی رفتند و فکر کردند دیگه کار ندارند! مگر از اول کنگره با کسی کاری داشته؟ من با کنگره کارداشتم!! الان هم کنگره با من کاری ندارد! من با کنگره کار دارم! من نباید به دیگران نگاه کنم، من باید کار خودم را انجام دهم! حالا اگر یکی راهش را کج رفت، من هم باید جا پای آن آدم بگذارم؟
امروز دنبال یکی راه افتادن خطرناک است! آقای مهندس که همه چیز را برای ما باز کرده است! کوچکترین کارها را به ما یاد داده تا مسائل مهم! ما همه در حال آموزش هستیم. امکان ندارد ما از دهان آقای مهندس حرف کم ارزش بشنویم! انگار که دارند این حرفها را به او میدهند و واقعا میدهند چون هستی هوشمند است وخوب تقسیم میکند.
این خیلی بد است که ما به کسی بگوییم شما وضع مالی خوب داری بیا کمک کن این اصلا قشنگ نیست!!

تو کار خودت را انجام بده! قوانین هستی هم کار خودش را انجام میدهد. در سی دی غیب استاد امین فرمودند پشت پرده یک خبرهایی هست! همه چیز من نیستم یادمان نرود خداوند هست! گرداننده کس دیگری است! ما مکلف به انجام تکلیف هستیم! از حضور در لژیون سردار لذت ببریم! از خدمت کردن لذت ببریم! من خبر از دیگران ندارم، درست است که ما در پی هم روان شدهایم ولی من باید کار خودم را انجام دهم! چند وقت پیش، جلسه لژیون سردار خیلی شلوغ تر بود! الان چرا خلوت شده؟! من احساس میکنم، شاید مقصر باشم! شایدکم کاری کردم! شاید نتوانستم آن طور که باید بچه ها را جذب کنم!! اگر حرکت مالی کنم و به حال خوب و درک میرسم که به خودم کمک میکنم! چرا طرف التماس میکند به آقای مهندس که پهلون شود؟! من فکر میکنم هرچه در این مسیر از سر عشق و معرفت خدمت کنیم، بیشتر پیشرفت میکنیم. این فرصت است که خداوند در اختیار ما گذاشته و معلوم نیست این فرصت تا کی باشد!
وقتی در مسیر باشی راه باز میشود! خود آقای مهندس در مسیر پایدار بود که بعد به درمان سیگار رسید و بعد روز به روز به چیزهای جدید رسید.
از توجه شما متشکرم.
مرزبان کشیک مسافر داوود
خلاصه نویس مسافر علی لژیون 19
عکس مسافر امید لژیون 5
ویراستاری و ارسال مسافر حامد
- تعداد بازدید از این مطلب :
297