English Version
This Site Is Available In English

وقتی بی‌ادبی وارد زندگی می‌شود، دل‌ها از هم فاصله می‌گیرند. (نمایندگی یاس اصفهان)

وقتی بی‌ادبی وارد زندگی می‌شود، دل‌ها از هم فاصله می‌گیرند. (نمایندگی یاس اصفهان)

ششمین جلسه از دوره شصت‌ و چهارم سری کارگاه‌های آموزشی_ خصوصی خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی یاس اصفهان، با استادی راهنما همسفر راضیه، نگهبانی مسافر نگین و دبیری مسافر نیلوفر، با دستور جلسه «آداب معاشرت، ادب و بی‌ادبی، تعادل و بی‌تعادلی» روز شنبه ۱۷ خردادماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

سلام دوستان، راضیه هستم یک همسفر.

خداوند را شاکرم که امروز اجازه خدمت در این جایگاه را به من داد تا آموزش بگیرم. دستور جلسه این هفته «آداب معاشرت، ادب و بی‌ادبی، تعادل و بی‌تعادلی» است. این دستور جلسه مانند یک نقشه راه به من می‌گوید: اگر می‌خواهی به تعادل برسی، از ادب شروع کن؛ اگر می‌خواهی معاشرتت درست شود، از شناخت خود آغاز کن؛ و اگر می‌خواهی رابطه‌ای سالم داشته باشی، ابتدا باید با خودت خوب باشی.

موضوع آداب معاشرت، ادب و بی‌ادبی، تعادل و بی‌تعادلی، ظاهری ساده دارد اما در عمق خود، بسیار پرمفهوم است؛ به‌ویژه برای ما همسفرها. من زمانی که وارد کنگره شدم، پر از سؤال بودم. از خود می‌پرسیدم: چرا این‌قدر خسته‌ام؟ چرا نمی‌توانم با کسی ارتباط برقرار کنم؟ چرا آرامش ندارم؟ بعدها فهمیدم که ریشه بسیاری از این دردها و رنج‌ها، در همین بی‌تعادلی‌ها و رفتارهای اشتباهی است که سال‌ها در من و اطرافیانم وجود داشته و به آن‌ها توجهی نکرده‌ایم.

آداب معاشرت یعنی اینکه بدانم در هر موقعیتی چگونه رفتار کنم؛ نه از روی اجبار، بلکه از روی آگاهی. یعنی به‌جای قضاوت، درک کنم؛ به‌جای غر زدن و شکایت، همراهی کنم؛ به‌جای بی‌احترامی، احترام بگذارم.

در کنگره یاد گرفتم که ادب فقط به ظاهر نیست؛ ادب یعنی آرامش، یعنی شخصیت. ادب یعنی وقتی با مسافرم مشکلی دارم، به‌جای دعوا کردن، صبوری کنم و گفت‌وگو را بیاموزم. ادب یعنی اگر حال کسی را نمی‌فهمم، قضاوت نکنم. وقتی ادب نباشد، بسیاری از چیزها مانند عشق، اعتماد و رابطه از بین می‌روند. وقتی بی‌ادبی وارد زندگی می‌شود، دل‌ها از هم فاصله می‌گیرند.

وقتی ما به‌عنوان یک همسفر، ادب و آداب معاشرت را رعایت می‌کنیم، فضا را برای رشد و تعادل خود و مسافرمان فراهم می‌نماییم. در اینجا است که به موضوع تعادل و بی‌تعادلی می‌رسیم. من متوجه شدم تعادل فقط به این معنا نیست که زندگی‌ام مرتب باشد یا همیشه حال خوبی داشته باشم؛

تعادل یعنی اینکه در میان سختی‌ها و مشکلات، بتوانم خود را کنترل کنم. یعنی بتوانم میان عشق و منطق، خطی سالم بکشم. یعنی بدانم چگونه از مسافرم حمایت کنم و در عین حال اجازه بدهم خودش راهش را پیدا کند.

بی‌تعادلی یعنی یا بیش از حد می‌سوزم یا بیش از حد سرد می‌شوم؛ یا همه‌چیز را رها می‌کنم یا همه‌چیز را می‌خواهم کنترل کنم.
و این افراط و تفریط‌ها، هم به من و هم به مسافرم آسیب می‌رساند. به‌عنوان یک همسفر، بزرگ‌ترین مسئولیت من این است که ابتدا تعادل درونی‌ام را پیدا کنم؛ با آموزش گرفتن، با مشارکت، با خدمت.

از دل همین تعادل، ادب و آرامش به‌وجود می‌آید و در نهایت رابطه‌ای سرشار از عشق و احترام واقعی شکل می‌گیرد.

در پایان، آنچه از کنگره آموخته‌ام این است که همان‌قدر که "مسافر" به درمان نیاز دارد، "همسفر" هم به رشد نیاز دارد؛ و این رشد از مسیر رعایت آداب معاشرت و رسیدن به تعادل ممکن می‌شود.

از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید، سپاسگزارم.

تایپ: راهنما همسفر راضیه _ لژیون دوم نمایندگی یاس اصفهان

ویرایش: مسافر مینا _ لژیون چهارم نمایندگی یاس اصفهان

بازبینی و ارسال: راهنما همسفر سولماز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .