غزل در وصف جناب مهندس دژاکام
(بنیان کنگره ۶۰)
ای عقل و دل و جانِ همه، دژاکام!
از نور تو شد شامِ جهالت آرام
بنیان نهادی تو به عدل و تدبیر
کنگرهی نور از رهِ صدق و الهام
در کارِ تو اعجازِ خرد پیدا شد
درمان شد و رستند ز زنجیر، انعام
افیون بُوَد طوفان، و تو نوحِ زمان
کشتی تو به ساحل بُرد، از ظلمت و شام
با معرفت و عشق، رهِ نور گشودی
هر دل که گرفتار شد، از بند شد آزاد و خرام
ای کاشفِ اسرارِ نجات از ظلمات
هر لحظه دعایت بَرَد از ما به او، نام
آن جام نجات است، نه از میکده آمد
کز حکمت و تدبیر تو جوشد چو گرام
سراینده: مسافر محسن لژیون نهم
گروه سایت نمایندگی اسبیکو
- تعداد بازدید از این مطلب :
238