"به نام قدرت مطلق الله"
تاریخ مطلب: 1374/4/16
شاگرد: انسان به همه چیز فکر میکند و احتمال همهگونه مشکلات را پیشبینی میکند ولی اصلا به فکرش هم خطور نمیکند که برای مثال برادر با برادر دشمنی کند یا اعضای یک خانواده با یکدیگر دشمنی و ستیز کنند و برای حفظ منافع خود که اکثراً به ناحق هم میباشد، حاضر به نابودی یکدیگر باشند.
استاد: همه مطالب را ما میدانیم زیرا این مسائل اتفاقی نیستند بلکه همه اینها ریشه و پایه دارند، پایههایی است که پس از مدتی مانند چوبی که موریانه خورده باشد ریزش میکند، برای اینکه از ابتدا بر ستونهای سست و لرزان بنا شدهاند، ظلم به انسان هرگز به پیروزی ختم نمیشه ما میدانیم در جهان همه چیز فنا ناپذیر است، صبر و تحمل شما در آینده پایههای آنها را در هم خواهد کوفت و تک تک به قهر الهی گرفتار میشوند، آنچه هست، نیست میشود و آنچه نیست باعث رنج ابدی، ما در امواج به دنبال مروارید خالص میباشیم، امواج هر چه بالاتر روند مشکل است در آن همه تلاطم به آن مقدار کم زمان، آن را به در آورد.
نیستی در راه الله هستی را هم او میدهد، در گذشته بنگرید که از آن همه هستی هیچ نمیدانید و اثرات آن فقط به صورت خواب و خیال بر شما نمودار است؛ در تلاش آن باشید که مردهها را زنده گردانید شما به جانها، جان بدهید و خواهید دید که فقط مسیح نبود که میتوانست مردهها را زنده کند.
شاگرد: شما از زنده کردن مردگان و جان دادن به بیجانها سخن گفتید، ممکن است توضیح بدهید؟
استاد: از شکافتنها از دل سنگ و غیر ممکنها سخن راندیم، منظور از بیجان، تولید جان نمودن است؛ یعنی دوباره احیاء نمودن و یافتن مطالبی که فراموش نمودید و یا جا گذاشتن و یا ندیدۀ جسم بیجان و آنچه مورد سازندگی قرار میگیرد نوعی زنده کردن است و ارتباط شما نوعی دیگر از آن است، خداوند در شما قدرت این عمل را داده است به کار بگیرید، ما هم در انجام آن مسائل، وسایل آن را به طوری که میدانید فراهم خواهیم نمود از زنده یا مرده به معنی جسم یا روح ولی هر که را که به فکر میرسانیم کمک بگیرید.
کلام خود را در آنها به کار ببرید ما خود هم در بیشتر موارد در میماندیم و راه بر خود مسدود میپنداشتیم اما آن نیرویی که ما را هدایت میکرد همه دربها را به یکباره برای ما بسته نمیکرد تا ما بتوانیم از قدرت فکر کردن در راه آن امورات سخت استفاده کنیم، ما نمیخواستیم کسی بر ما دِینی داشته باشد و این را فقط بین خود و پروردگار خود محفوظ داشتهایم اما باری به جهتِ بعضی از مسائل مجبور بودیم در برابر آن عالِم یکتا اشک بریزیم و ناتوانی خود را بیان کنیم، زمان میگذرد و برای هر لحظۀ آن میدانیم سالی بیشتر است که میباید با تحمل بسیاری از مسائل پیش بروید و این ابرهای تیره را بشکافید تا به نور و روشنایی برسید.
آنچه در دل شما میگذرد، میدانیم و میشنویم باید بگوییم که آنچه از زاد و ولد بد باشد با بدان مینشیند تا در آخر کار پرونده تیره و تاری چون شب داشته باشد، لیل و نهار برای آنها تفاوت ندارد پس در پی آن نباشید ما نتوانستیم چند نفر هم نژاد را در یک صف منظم قرار بدهیم؛ البته این واقعه امروز برای ما بسیار مضحک است زیرا اندیشه امروزی پی بردیم باید هم همین طور باشد تا برای رهایی از قل و زنجیرها، چارهای میکردیم در اینجا به این موضوع میرسیدیم ما مأمور به انجام وظایف قبلی و قلبی هستیم و رضایتی احساس میکردیم که امروز شاید به طور دیگری انجام میدهیم، بیشتر کارها در هر دو مرحله نیاز به فراموشی نیست بلکه مانند مطالعه مطلب میباشد مانند حساب و کتاب.
تهیه و تنظیم: گروه سایت نمایندگی حسنانی
- تعداد بازدید از این مطلب :
1611