English Version
This Site Is Available In English

ما با آموزش‌های کنگره 60، علم زندگی کردن را می‌آموزیم و به تعادل می‌رسیم.

ما با آموزش‌های کنگره 60، علم زندگی کردن را می‌آموزیم و به تعادل می‌رسیم.

چهارمین جلسه از دوره چهل و یکم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی صالحی، به استادی راهنمای محترم مسافر احسان و نگهبانی موقت مسافر محسن و دبیری موقت مسافر یونس با دستور جلسه "آداب معاشرت، ادب و بی ادبی، تعادل و بی تعادلی" در روز شنبه 17 خرداد ‌ماه ۱۴۰۴ ساعت 16:30 آغاز به کار نمود.


خلاصه سخنان استاد:
خدای بزرگ را هزاران هزار بار سپاس‌گزارم. سپاسی از عمق جان برای تک‌تک لحظات زندگی‌ام. هرگز فراموش نمی‌کنم که با چه حال و روزی وارد کنگره شدم.سپاس ویژه دارم از جناب آقای مهندس و خانواده محترم‌شان، که زندگی خود را وقف خدمت به انسان‌هایی کردند که در تاریکی و ناامیدی غرق بودند.همچنین قدردان سرهنگ صالحی و همسر گرامی‌شان هستم که این مکان ارزشمند را در اختیار کنگره قرار دادند.از گروه مرزبانی، ایجنت محترم و تمامی عزیزانی که در مسیر خدمت گام برمی‌دارند، صمیمانه سپاس‌گزارم. ارادتمند تک‌تک شما هستم.
امروز به مناسبت سال‌روز رهایی فرهاد عزیز، این افتخار نصیب من شد که در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم. دستور جلسه این هفته کنگره 60، «آداب معاشرت، ادب و بی‌ادبی، تعادل و بی‌تعادلی» است.
در کنگره ۶۰ ما در کارگاه‌های آموزشی شرکت می‌کنیم تا علم زندگی کردن را بیاموزیم و به تعادل برسیم. در مثلث  کنگره 60، یکی از اضلاع مهم عدالت است. اما برای رسیدن به عدالت، ابتدا باید به تعادل برسیم؛ و رسیدن به تعادل، مشروط به داشتن معرفت و آگاهی است. آگاهی‌ای که باید با عمل سالم همراه باشد.
در صراط مستقیم، زمانی به عدالت می‌رسیم که آگاهی‌هایمان را در عمل به‌کار ببندیم. هر عملی آدابی دارد. اگر آن آداب را رعایت کنیم، باادب شناخته می‌شویم و اگر رعایت نکنیم، بی‌ادب خواهیم بود.
تنها مکانی که انسان می‌تواند خَمر خود را احیا کند، کنگره ۶۰ است.
تا وقتی در خیابان زباله می‌ریزیم یا بی‌ملاحظه رفتار می‌کنیم، نمی‌توانیم ادعا کنیم که انسان‌های متعادلی هستیم. رعایت همین نکات ساده، اما مهم، ما را در مسیر تعادل قرار می‌دهد.
آداب معاشرت یعنی آداب هم‌زیستی، یعنی شناختن حریم‌ها و احترام گذاشتن به آن‌ها.ما باید این آموزش‌ها را به فرزندان‌مان هم منتقل کنیم. باید بیاموزند که آشغال نریزن، ادب را رعایت کنن، و به بزرگ‌تر احترام بگذارند.

وقتی پدری وارد خانواده می‌شود، اعضای خانواده باید از جای خود برخیزند، این نشانه‌ای از ادب و احترام است.یادم هست زمانی که پدرم از مسجد بازمی‌گشت، ما مشغول تماشای تلویزیون بودیم. همین چند سال پیش که در قید حیات بودند، وقتی وارد خانه می‌شدند، تنها دستی برای سلام تکان می‌دادیم. امروز حسرت می‌خورم که چرا در مقابل پدرم از جای خودم بلند نمی‌شدم. این موضوع را در لژیون هم مطرح کردم.
وقتی بزرگی در خانه بزرگ نباشد، هیچ‌کس در آن خانه بزرگ نخواهد شد. این‌ها همه درس‌های علم زندگی کردن هستند. وقتی این آموزه‌ها را کنار هم قرار می‌دهیم، به‌تدریج به تعادل می‌رسیم.
مدتی پیش، برای عزیزی اتفاقی افتاد که بهانه‌ای شد تا به بچه‌ها بگویم:هیچ‌وقت در هیچ کاری عجله نکنید.اگر جایی دیر رسیدید، مهم نیست؛ ممکن است اصلاً آن قرار یا جلسه کنسل شود. اما اگر با سرعت بالا برانید یا بی‌احتیاط عمل کنید، پیامدهایش بسیار سنگین‌تر خواهد بود.همیشه بگویید اشکالی ندارد، دیر رسیدم. ولی باید با ماشین مطمئن بروم. سوار هر ماشینی نشوم و با وسیله عمومی بروم، بهتر است. این‌ها همگی بخشی از آداب زیستن و هم‌زیستی در کنار یکدیگر هستند.
زندگی، بزرگ‌ترین هدیه خداوند است. و اگر من قدردان این زندگی و این دانش باشم، قطعاً در مسیر تکامل رشد خواهم کرد و این یک قانون قطعی است.
من همیشه به رهجوها می‌گویم: وقتی در کنگره ۶۰ رها شدید، رسم ادب آن است که بایستید و خدمت کنید.
انجام دادن ادب، رنج و صبر می‌طلبد. اما همین صبوری‌ها نشان می‌دهد که شما آداب را دریافت کرده‌اید و آن را به‌کار بسته‌اید.
فرهاد عزیز نیز رسم ادب را به‌جا آورد. با وجود شرایط دشوار شغلی‌اش، ایستاد و خدمت کرد.فرهاد از همان روز اول برایم آشنا بود؛ شغل‌های‌مان نیز از یک تخصص بودند. هرچه به دنبال آشنایی قبلی گشتیم، چیزی پیدا نکردیم. اما احساس می‌کردم گویی ۵۰ سال است او را می‌شناسم. این اتفاقی‌ست که برای برخی از عزیزان در لژیون رخ می‌دهد و راهنمایان حتماً تجربه‌اش کرده‌اند.
فرهاد از آن دسته افرادی بود که خسته وارد کنگره 60 شد، آمده بود که پرونده اعتیاد را ببندد و پرونده علم زندگی را باز کند.او بسیار خانواده‌دوست است و خانواده‌ای با شخصیت و محترم دارد. در بسیاری از رهایی‌ها همراه بوده و با محبت و حضورش نقش‌آفرینی کرده است.
بعضی از عزیزان، زمانی وارد دنیای اعتیاد می‌شوند که تازه متوجه اهمیت زندگی می‌شوند. فرهاد، پس از ورود، آغاز کرد به زندگی کردن، به آموزش گرفتن، و به تلاش کردن در کنار خانواده‌اش.
امیدوارم که او همواره در کنار خانواده‌اش، شاد، آرام و موفق باشد.
امروز، ما کنار هم هستیم تا این روز زیبا را جشن بگیریم و قدردان این باشیم که در کنار هم، شاد بودن را تجربه می‌کنیم.

در ادامه جشن تولد یکسال رهایی مسافر فرهاد برگزار گردید:

در ابتدا خداوند را شاکر هستم که در این مکان قرار دارم، از راهنمای خوب خودم، همسفرانم و راهنمای خوب همسفرم کمال تشکر را دارم. از همسفر و دختر خوبم تشکر می‌کنم که در این مسیر همسفرم بودند و من را کمک کردند.
امیدوارم بتوانم در کنگره ۶۰ ماندگار باشم و به افرادی که مانند من، نیازمند کمک هستند خدمت کنم.
من در زمان مصرفم نسانی بی‌تعادل بودم و مسئولیت هیچ چیز را بر عهده نمی‌گرفتم و به اصطلاح آدمی گردن نگیر بودم، این اواخر چند بار قرص‌های B2 با همسرم از جیبم پیدا کرده بود اما من قبول نمی‌کردم که افیون هستند و در اینترنت سرچ می‌کردم و می‌گفتم این‌ها شبه افیون است، اینجوری فکر می‌کردم که ایشان را گول می‌زنم اما در واقع سر خودم را کلاه می‌گذاشتم.
من راه‌های مختلفی را برای درمان اعتیاد امتحان کرده بودم اما هیچ کدام به سرانجام نرسید، حدود یک سال بود که از طریق سایت و اینستاگرام با کنگره ۶۰ آشنا شده بودم و تصمیم گرفتم تا خودم در منزل خود درمانی انجام دهم، و برای درمان متادون و قرص B2، کار به جایی رسیده بود که مصرف اپیوم من به حدوداً ۴۰۰ سی سی رسیده بود، و همیشه چه در خانه و چه در محل کار خواب بودم.
واقعا خوشحال هستم که به کنگره ۶۰ آمدم و با کمک آموزش‌های جناب آقای مهندس توانستم آن بندهایی که بر دستانم گره خورده بود را باز کنم و به سمت تعادل حرکت نمایم.
من در کنگره ۶۰ یاد گرفتم که همه چیز با روش تدریجی بهترین بازدهی را دارد، دوری از موارد ضد ارزشی نیز باید به صورت تدریجی باشد.

تایپ، ویرایش و بارگزاری خبر: مسافر دانیال لژیون دهم، مسافر هادی لژیون نهم
مرزبان خبری: مسافر احمد
مرزبان کشیک: مسافر احمد
خرداد ماه ۱۴۰۴                                       شعبه صالحی (تهرانپارس)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .