English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده-خداوند آنقدر هادی است که مرا هدایت می‌کند

گروه خانواده-خداوند آنقدر هادی است که مرا هدایت می‌کند

جلسه پنجم از دوره اول کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره‌۶۰ نمایندگی لواسان به استادی راهنمای ویلیام همسفر سهیلا، نگهبانی همسفر شیده و دبیری همسفر پونه با دستور جلسه «دخانیات (سیگار، قلیان، ناس، پیپ، ویپ)» روز سه‌شنبه ۱۳ خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

وقتی که ما به دنیا آمدیم با یکسری بند ها به این دنیا آمدیم و این بند ها با ما بوده و ما شاید در  بعد های دیگر به هر حال کنگره ای هستیم همه این ها را قبول داریم،التماس درخواست خواهش و تمنا داشته ایم که ما را به جهان مادی راه دهند تا این بند ها ا از خودمان رها کنیم تا بتوانیم خیلی سبک بال تر حرکت کنیم به سوی تکاملی که مقصد است.

زمانی که به دنیا آمدیم دقیقا مانند این است که وارد جایی شده‌ایم که یک فروشگاهی است که ما آمده‌ایم مایحتاج خودمان را برداریم و قرار است که اتفاق عظیمی بیوفتد و کنارش هم یک شهربازی است، من دو راه دارم یکی بیایم و از آن فروشگاه پتو و مواد خوراکی و وسایلی را که آرامش و آسایش من را فراهم می‌کند انتخاب کنم و خیلی هم آزادی و فراوانی است و نعمت است و خداوند از فضل خودش آفریده و من همه ی آنها را بی منت می‌توانم داشته باشم و در آن شهربازی پر از زرق و برق و بازی های قشنگ و من زمانی که به سر دوراهی می‌رسم ابتدا به یاد دارم چرا به اینجا آمدم، به شوق آن فروشگاه و برداشتن مایحتاجم آمده‌ام، اما آنقدر زرق و برق آن شهربازی اینقدر قشنگ است که من می‌گویم بروم داخل و دوری بزنم و بعد برگردم و ببینم چه خبر است.

این کار نیروهای منفی است که قشنگش می‌کند، انواع و اقسام سیگار، ویپ، سفره خانه های رنگارنگ می‌باشد و من می‌آیم و درگیر آن شه بازی می‌شوم و فراموش می‌کنم که باید بروم به آن فروشگاه و مایحتاج خودم را بردارم و چه اتفاقی می‌افتد، سوت پایان را می‌زنند و من با یک عالمه اه و بند های جدیدی در آن شهربازی به دست و پای خودم بسته‌ام و دوباره و دوباره در یک سیکل معیوب می‌افتم.

من اسمم انسان است و انسان اسمش از نسیان ینی فراموشی می‌آید. همیشه صبح ها زمانی که از خواب بیدار می‌شوم شکرگزاری میکنم چون به این آیه ی قرآن به شدت ایمان دارم و سعی می‌کنم که زندگی‌اش کنم، خداوند می‌فرمایند شکرگزار باشید تا شما را بی‌افزایم، به من می‌گوید شگرگزار باش، شکرگزار نعمت کنگره، من زمانی که به این دنیا آمدم زمانی که بزرگ‌تر می‌شویم خداوند بسیار مهربان، فاضل، رحمان است آنقدر من را دوست دارد که ۱۲۴ هزار پیامبر که بگویند ای انسان راه تو این است، فرستاده که من مسیرم به آن فروشگاه بیوفتد که آن ها کارشان الهی است و نیروهای الهی هستند و بروم به آنجا تا بند های خود را رها کنم.

من ۱۴ سال مصرف کننده حرفه ای قلیان بودم، زمانی که مصرف قلیان داشتم  متوجه نشدم چگونه این اتفاق افتاده است و متوجه شدم در یک سیکل معیوب ۱۴ ساله هستم و دائم نئشگی و خماری دارم و قلیان مانند یک بند به دست و پاهای من بود و به مسافرت که می‌خواستم بروم و اگر قلیان نبود نمی‌رفتم، ولی خب کار نیروهای منفی چیه من بند ها را پیدا می‌کنم شاید شما مصرف کننده قلیان نباشید ولی بند های دیگری مانند چاقی، قضاوت کردن و من تک تک شماها را که می‌بینم سهیلا هایی را می‌بینم که روی صندلی نشسته‌اند و طرف صحبتم با سهیلا است، من از این جلسه چه برداشتی می‌کنم.

خداوند آنقدر هادی است که مرا هدایت می‌کند، پدر من به هر دلیلی مصرف کننده می‌شود، مادرم مصرف کننده می‌شود و مسیرم به کنگره باز می‌شود، زمانی که به اینجا می‌ایم و می‌نشینم این همه نعمت به من داده‌شده تا بیایم و بند ها را از دست‌ و پاهایم جدا کنم ولی آیا متوجه می‌شوم.
حضرت مولانا شعری دارند که می‌گوید بانگی عجب از آسمان در می‌رسد هر ساعتی، می نشنود آن بانگ را الا که صاحب حالتی، یعنی اینکه خداوند هدایتش می‌آید و مسیرها باز می‌شود و هی من جلو می‌روم، هر کسی این را نمی‌شنود این را خداوند در قرآن گفته‌است که عده‌ای از آدم ها هستند که بیمار دارند، ما ذوق می‌زنیم به چشم،گوش،قلب آنها، آنها نه میبینند نه می‌شنوند و نه درک می‌کنند جزو آن‌ها نباشیم.

ما کنگره‌ای ها بیشتر از ۲۰۰ هزار نفر هستیم و این تعداد واقعا بنده های تافته ی جدا بافته‌ای هستند، خداوند جور دیگری دوستشان دارد و بین این ۲۰۰ هزار نفر منه سهیلا باید انتخاب کنم چه راهی را بروم، واقعا برویم و در ما نقطه تفکر ایجاد شود دستور جلسه ها الکی نیستند و بند هایمان را پیدا کنیم و خداوند دست های پر توانش را بر سرمان گذاشته‌است.
من تشکر می‌کنم اول از الله یکتا که من را هدایت کرد به کنگره و تشکر می‌کنم از اسیستانت ویلیام سرکار خانم مینا که به من افتخار دادند تا در اینجا در کنارتان باشم.

 

تایپیست: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر شادی (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر ملیکا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی لواسان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .