با جهانبینیای که در کنگره آموزش دیدم، فهمیدم که جهان هستی بر مبنای اضداد شکل گرفته است: زشتی و زیبایی، تاریکی و روشنایی، درست و غلط. کسی که به مصرف سیگار روی میآورد، در واقع راه نادرست را انتخاب کرده است. سیگار همیشه و در همه حال همراهم بود و هیچگاه نگران نگاههای تند و زبانهای تلخ دیگران نبودم. فکر میکردم سیگار کشیدن نشانهای از تجدد و روشنفکری است. حدود ۳۰ سال بدون هیچ دانشی نسبت به عواقب آن، سیگار مصرف میکردم و این ناآگاهی تخریبهای عمیقی در جسم و جانم بهجا گذاشت. همیشه بیمار بودم، زود خسته میشدم، با کمی پیادهروی سینهام خسخس میکرد و بهمرور به پایینترین نقطهٔ سقوط نزدیکتر میشدم. آنقدر اسیرش بودم که مرا به زیباترین شکل در زنجیر خود کشیده بود و من این عجوزهٔ ویرانگر را زیباترین میدیدم؛ یک تاریکی مطلق و یک بندهٔ گرفتار.
روزهای اول سفر، روزهایی پر از استرس، بیخوابی، پرخاشگری و ضعف بدنی بود. اما پس از چند روز، این علائم کمتر شد و من نیز آرامتر شدم. در همان روزهای دشوار آغازین، صحبتها و دانایی راهنمای عزیزم خانم سمیه رضایی چراغ راهی شد برایم. من به واسطهٔ مسافرم وارد کنگره شدم تا الگویی برای او باشم، اما در کنگره یاد گرفتم که تا زمانی که خودم در تاریکی و گره هستم، نمیتوانم کسی را همراهی کنم. اول باید آن تاریکی درون خودم را روشن کنم، تا بتوانم با نور و آگاهی همراه مسافرم باشم.
اکنون سه ماه است که سفر نیکوتین را آغاز کردهام و دیگر از خستگی، تیرگی پوست، خسخس سینه و نگاههای زننده خبری نیست. تمام این رهایی را مدیون جناب آقای مهندس دژاکام هستم که چشم درون مرا بینا کرد و مرا از این راه غلط بیرون کشید. به امید رهایی تمام گرفتارانی که در بند نیکوتین هستند.
نویسنده: همسفر فهیمه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون ویلیام ۱)
رابط خبری: همسفر رها رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون ویلیام ۱)
ویراستاری و ارسال: همسفر آتوسا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ابوریحان تهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
103