English Version
This Site Is Available In English

قلیان کشیدن یک هنر یا امتیاز وحتی یک تفریح سالم نیست

قلیان کشیدن یک هنر یا امتیاز وحتی یک تفریح سالم نیست

سلام دوستان نفیسه هستم همسفر و مسافر نیکوتین:

از زمانی که دوازده‌ساله بودم، اطرافیانم قلیان مصرف می‌‌کردند و همین موضوع باعث ‌شد من نیز وسوسه شوم که همراه آن‌‌ها قلیان بکشم. گاهی چند پک مختصر می‌‌زدم و به‌‌مرور علاقه‌ شدیدی به دود آن پیدا کردم. شاید دلیل این علاقه، تأثیرپذیری از محیط اطراف بود؛ زیرا من در معرض دود قلیان قرار داشتم و ناخودآگاه به سمت مصرف آن سوق پیدا کردم.

رفته‌‌رفته مصرف قلیان برایم جدی‌‌تر شد. در ابتدا آن را تفریحی جالب و نوعی کلاس اجتماعی برای خود می‌‌دانستم. اما این روند ادامه یافت تا جایی که تبدیل به مصرف‌‌کننده‌ حرفه‌‌ای شدم؛ به‌‌گونه‌‌ای که گاهی در طول روز، دو یا سه نوبت قلیان می‌‌کشیدم. به یاد دارم یک شب که وسایل قلیان آماده نبود و ساعت سه نیمه‌‌شب بود، با اصرار بسیار تلاش کردم تا هر‌طور شده آن را مهیا کنم. در آن مقطع، دیگر نمی‌‌توانستم بدون قلیان روز را سپری کنم. تصور می‌‌کردم با مصرف قلیان آرام می‌‌شوم، در‌‌حالی‌‌که در حقیقت، بدن من به نیکوتین وابسته شده بود.

تا اینکه روزی دخترم در کنارم نشست و گفت: «مامان، اگر من بزرگ شوم، می‌‌توانم با شما قلیان بکشم؟»
این جمله مرا به خود آورد و به فکر فروبرد. از خودم پرسیدم: آیا دوست دارم دخترم مانند من مصرف‌‌کننده‌ قلیان باشد؟ پاسخ قطعی من منفی بود. اما بلافاصله متوجه شدم اگر من همچنان مصرف کنم، نمی‌‌توانم مانع او شوم؛ زیرا رفتار من، خود الگویی برای او خواهد شد.
علاوه بر این، پس از مصرف قلیان، دچار سر‌‌درد‌‌‌های شدید و حالت تهوع می‌‌شدم. شاید این علائم از گذشته نیز وجود داشت، اما من متوجه آن‌‌ها نبودم. در نهایت، نقطه‌ تفکری در ذهنم شکل گرفت؛ با خود گفتم: کشیدن قلیان یک هنر یا امتیاز و حتی یک تفریح سالم نیست.

پیش‌ازاین تصور می‌‌کردم، اگر در مهمانی یا جمعی قلیان نباشد، به من خوش نمی‌‌گذرد. اما حالا که حدود چهار ماه است وارد سفر درمان شده‌‌ام، در موقعیت‌‌های مشابه، اگرچه گاهی هوس مصرف به سراغم می‌‌آید،
اما با استفاده از آدامس نیکوتین، این هوس‌‌ها مانند جرقه‌‌ای در آب خاموش می‌‌شوند و دیگر شدت نمی‌‌گیرند.

دیگر به دنبال تهیه وسایل قلیان نیستم، زغال و آتش دغدغه‌‌ام نیستند، و شرایط جسمی و روانی‌‌ام نیز بسیار بهتر شده است. سر‌‌‌‌درد‌‌ها‌‌ از بین رفته‌‌اند و  دیگر مانند گذشته فکرم آشفته نمی‌‌شود.

در پایان، امیدوارم بتوانم سفرم را با موفقیت به پایان برسانم و به رهایی کامل دست‌‌یابم.

نویسنده: همسفر نفیسه رهجوی راهنما‌ همسفر نرگس
ویراستاری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر شهلا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون چهارهم)
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .