سیدی غیب:
به طور کلی در زندگی دو دیدگاه متفاوت وجود دارد. اولین دیدگاه این است که انسان فکر میکند خودش به تنهایی باید برای تمام مسائل زندگیاش برنامهریزی و تلاش کند و اگر دیر بجنبد وقتش تمام و بازنده میشود.
دیدگاه دوم معتقد است که یک سیستم یا نیروی مافوق یا قدرت برتر یا آفریدگاری وجود دارد که کل این جهان را آفریده است و حتماً برای انسان برنامهای دارد. در این دیدگاه، وظیفه انسان این است که در جهت رسیدن به خواستههایش با حس خوب تلاش کند و نتیجه تلاش را به او بسپارد؛ زیرا او انسان را از خودش بهتر میشناسد و بهتر میداند که خیر و صلاحش چیست.
خداوند در آیه ۳ سوره بقره میفرماید: "کسانی پرهیزکار هستند و به رستگاری میرسند که؛ ۱_به دیگران کمک میکنند، ۲_نماز را برپا میدارند، ۳_به غیب ایمان دارند، یعنی یومنون بالغیب هستند." انسانهایی که به غیب ایمان دارند اصولاً از تعادل بالاتری برخوردار هستند؛ یعنی نه زیاد از به دست آوردن چیزی خوشحال میشوند و نه خیلی به خاطر از دست دادن چیزی ناراحت میشوند؛ زیرا میدانند که پشت تمام این شدنها و نشدنها حکمتهایی از طرف خالق این جهان وجود دارد و در هر حالتی خدا را شکر میکنند و راضی هستند به رضای او.
در نتیجه، آرامش بیشتر و عمیقتری دارند چرا که میدانند وظیفه آنها فقط تلاش کردن در جهت درست با حس سالم است. در واقع، انسان مؤمن میداند که "مأمور به تلاش" است نه "مأمور به نتیجه" و آفرینش به تلاش او نمره میدهد. همچنین به حس او نسبت به دیگران و کاری که انجام میدهد، یعنی در تلاشی که میکند تا به هدفش برسد، دیگران چقدر برای او مهم هستند و در مسیر خود چقدر به دیگران و خواستههایشان اهمیت میدهد؟ آیا فقط به هر قیمتی و از هر راهی میخواهد به هدف خود برسد؟ یا نه، گاهی برای دیگری از خواسته خود میگذرد، چون فهمیده است که او بازیگر یک صحنه تئاتر است که نیرویی برتر آن را مدیریت میکند و اگر نقش دیگران در این صحنه خراب شود، کار او هم، هر چند تلاش کرده باشد، نتیجه نخواهد داد.
در واقع، ما انسانها مثل همان جعبهی مداد رنگی هستیم که قرار است با کمک هم نقاشی زیبای آفرینش را به زیباترین شکل ممکن رنگآمیزی کنیم و این نوع نگاه، انسان را از "فقط خود و خانواده خود را دیدن" تغییر میدهد به انسانی که دیگران و تمام اجزای هستی برایش مهم هستند. اینجاست که آن دستهای آسمانی در جهت رسیدن تو به خواستهات با تو همسو میشوند و به تو کمک میکنند و نتایجی مافوق تصور تو برایت حاصل میشود.
اگر ایمان واقعی داشته باشیم قطعاً تلاش ما همراه با آرامش عمیقتری خواهد بود چون باور داریم در مسیری که برای ما تعیین شده تنها نیستیم و هر کجا عرصه بر ما تنگ شد، با خیال راحت از عمق جان به آن قدرت مطلق توکل میکنیم. اما نکته اینجاست که دست از تلاش برنمیداریم بلکه تلاش و حس خود را بازنگری میکنیم ببینیم آیا راه را درست رفتهایم؟ تلاش ما درست بوده؟ حس ما سالم بوده؟ اگر درست بود، پس تسلیم خواست پروردگار میشویم چرا که یاد گرفتهایم او برنامهای فراتر از چیزی که به ذهن ما میرسد برای ما دارد و او رحمان و رحیم است و حتماً خیری در آن نهفته است.
این گونه است که کیفیت زندگی ما بهتر میشود و به اصطلاح همیشه یک چشم ما به زمین و یک چشم به آسمان داریم یعنی خودم تلاش میکنم اما نتیجه را به پروردگارم میسپارم و اگر چیزی که خواستم به دست آوردم آن را توفیق الهی میدانم و اگر به دست نیاوردم، آزمون الهی میپندارم. پس در هر حالتی راضی و خوشحال هستم و اینجاست که پیوند درست با خداوند به وجود میآید. یعنی با عبادت خدای مهربان حالم خوب میشود و انرژی کسب میکنم و این معنای بندگی است چون انسانی که بنده واقعی باشد همیشه راضی و خوشحال است و همهی نعمتهای خدای مهربان را میبیند و شکر آن را به جا میآورد.
منبع: سیدی غیب
نویسنده: همسر الهه (عضو لژیون سردار)
رابط خبری: همسفر عفت (عضو لژیون سردار)
ارسال: همسفر فهیمه رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون دوم) نگهبان سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
73