English Version
This Site Is Available In English

دلنوشته

دلنوشته

در استحکام پایه‌های مالی و علمی کنگره ۶۰، من چه کرده‌ام؟

وقتی به گذشته‌ام نگاه می‌کنم، روزهایی را به یاد می‌آورم که در اوج تاریکی، فقط یک روزنه نور در دل شب‌های سرد زندگی‌ام پیدا شد، و آن، کنگره ۶۰ بود. جایی که بدون هیچ چشم‌داشتی دستم را گرفتند، آموزش دادند، محبت کردند و راه رهایی را نشانم دادند.

امروز که به لطف خداوند و کنگره در مسیر رهایی و آرامش قدم برمی‌دارم، وظیفه خودم می‌دانم که برای استحکام این بنای مقدس سهمی هرچند کوچک داشته باشم.

از نظر مالی، هر زمان که توانسته‌ام، حتی اگر اندک بوده، در لژیون مالی، گل‌ریزان یا کمک‌های جاری مشارکت کرده‌ام؛ نه از روی اجبار، بلکه با دل و با عشق. چون می‌دانم هر قطره‌ای که می‌دهم، روزی دلی را نجات می‌دهد، نوری را روشن می‌کند، و چراغی را در خانه‌ کسی که در تاریکی مانده، می‌افروزد.

از نظر علمی، تلاش کرده‌ام تا آموزش‌هایی که فرا گرفته‌ام را با تمام وجود در زندگی‌ام به کار ببرم و آن را به دیگران هم منتقل کنم. در جلسات مشارکت می‌کنم، در لژیون فعال هستم، مطالب جهان‌بینی را می‌خوانم و می‌نویسم، و همیشه سعی کرده‌ام در مسیر رشد علمی خود و دیگران گامی بردارم.

کنگره به من آموخت که برای ماندن، باید ببخشم، باید یاد بگیرم، باید خدمت کنم. و امروز خوشحالم که در این مسیر هستم، و هرچند ناچیز، ولی در استحکام پایه‌های مالی و علمی این مکان مقدس، نقشی دارم.

با تمام وجود می‌گویم:
کنگره فقط جایی برای درمان نیست، کنگره مدرسه عشق، آگاهی، و انسان‌بودن است.

متن دلنوشته: راهنمای محترم مسافر رضا

ارسال به سایت: مسافر میلاد، لژیون پانزدهم

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .