سومین جلسه از دوره هفدهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰، ویژه مسافران نمایندگی ملایر، با استادی راهنمای تازهواردین مسافر منصور، نگهبانی مسافر شهریار و دبیری مسافر شهاب، با دستورجلسه «دخانیات (سیگار، قلیان، ناس، پیپ و ویپ) » روز یکشنبه ۱۱ خرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
دستورجلسه امروز در مورد دخانیات و سیگار است، در واقع میخواهم این را بگویم که ما در کنگره یاد گرفتیم که هر قدر مشکل به وجود میآید قبلا فکر میکردیم که غضب خداوند است، تصورات ما اینجور بود در حالی مشکلات رحمت خداوند است. اگر ما برگردیم به سکته قلبی که برای آقای مهندس به وجود آمد و باعث بستری شدن ایشان در آیسییو شد، در جریان هستید که ایشان روزی حداقل دو سه پاکت سیگار مصرف میکردند ولی با این مشکل آرام آرام مسیر راه برایشان نمایان شد و باز شد البته این هم اضافه کنم که ایشان در مسیر بودند و موجب شد روش درمان سیگار هم پیدا کنند، یعنی میخواهم بگویم که این در واقع همان معجزه است همان نیروهای مافوق بودند که ایشان را هدایت کردند، در این مسیر یعنی در نهایت سبب شد که درمان سیگار اتفاق بیفتد آن هم با روش دیاستی با آدامس نیکوتین در حالی که قبلا اصلا این جور نبود یعنی به سیگار خیلی اهمیتی نمیدادند و در کنگره سیگار مصرف میکردند. حالا مضرات سیگار را همه ما در جریان هستیم دیگر نیازی برای توضیح نیست. قبلا هم در مورد مصرف سیگار خیلی گیر نمیدادند زمانی که من آمدم کنگره میگفتند دو ماه سه ماه بعد از اینکه آمدی سفر را شروع کردی دوست داشتی میتوانی بیایی و سیگار را درمان کنی. اما الان یک فرصت طلایی مخصوصا برای سفر اولیها به وجود آمده یعنی دیگر اجبار شده است. آقا امیرحسین یادش بخیر زمانی که سفری شروع کردم میگفت که شربت اوتی کمک میکند به درمان سیگار و رهایی از سیگار من سفر شروع کردم امیدوارم که سفر اولیها به امید خدا زودتر طبق آن قانونی که کنگره دارد درمان سیگارشان را شروع کنند. با توجه به اینکه لژیون خدمت لژیون سردار است میخواستم با اجازه آقای نگهبان دو سه دقیقه هم در این مورد صحبت کنم. من زمانی که آمدم کنگره سال ۱۳۹۹ بود فصل زمستان و سرما بود و یک چیزهایی شنیده بودم که کنگره یک امکاناتی دارد وقتی رفتم کارگاه آقای دشتی بود و از در وارد شدم دیدم که بخاری روشن و گرم است و سه نفری بالا نشستند یکی استاد جلسه و نگهبان و دبیر و تعدادی هم از عزیزان به عنوان راهنما یعنی میخواهم بگویم تمام شرایط مهیا بود همیشه با خودم کلنجار میرفتم مگر میشود تمام این شرایط مهیا باشد برای من و مجانی باشد. آقای علیبخشی از نهاوند میآمد و یک سری آقایان از بروجرد با هزینه شخصی خودشان میآمدند. آرام آرام که یک مقدار جلوتر آمدیم یک روز هم آقای امیرحسین یادش بخیر رفت کارت کشید از آقای عابدینی پرسیدم این سردار یعنی چه؟ شش میلیون تومن کارت کشید من اصلا نمیتوانستم قبول کنم که این آقا هفتهای سه چهار بار با ماشین شخصی خودش میآید وقت میگذارد و سبد را حمایت میکند آمد و یکباره شش میلیون تومن کارت کشید مثل همیشه لبخندی زد و جوابی نداد. آقای امیرحسین با آن حرکتی که انجام داد سبب شد من سفر اولم تمام نشده بود وارد لژیون سردار شدم و سال بعد ده میلیون تومان کمک کردم و در سال گذشته دنور بودم. تا الان این تصور در ذهنم بود که تمام این امکانات،آب، برق، گاز و کرایه همه اینها هستند اگر من بخواهم کمک نکنم و هزینه ندهم چه کسی باید بدهد. آقای مهندس با آن همه زحمتی که میکشند میگوید من هر چقدر خوب هم کمک کنم نمیتوانم بدهکاری خودم به کنگره را بدهم پس وای به حال من . اگر من که ۵۶ سال از عمرم رفته از نظر مالی تا حالا برای خانوادهام و بچهها کاری انجام دادهام دادم، اگه هم ندادم دیگر نمیتوانم انجام بدهم. اگر هم داده باشم و بخواهم بیشتر تلاش کنم در واقع میخواهم ارث و میراث را بیشتر بگذارم حالا اگر آدمهای خوبی باشند میگویند وظیفهاش بوده به نظر من بهتر این است که یک مقداری هم به فکر زندگی پس از مرگ خودمان باشیم. خوشحال هستم و خدا را شکر میکنم که توانستم در این راستا قدمی بردارم. قبل از عید با آقای محمد دشتی و عباس آقا رفتیم بروجرد ساختمان کنگره را دیدیم با خودم فکر میکردم شاید ده تا از آجرهایی که در دیوار کار شده و آقای رضا افشار زحمت میکشند با گچ آنرا میپوشانند این ده تا آجر سهم من باشد و همین در درون من برای من یک آرامش خاصی دارد. ممنونم که به صحبتهای من گوش کردید.
.jpg)
عکاس و تایپ: مسافر مصطفی لژیون پنجم
تنظیم و ارسال: مسافر وحید لژیون چهارم
مسافران نمایندگی ملایر
- تعداد بازدید از این مطلب :
108