اولین جلسه از دوره سوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی ارم، با استادی راهنمای محترم مسافر منوچهر، نگهبانی مسافر فرهاد و دبیری مسافر علی، با دستور جلسه: دخانیات سیگار قلیان ناس ویپ روز یکشنبه 11 خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان منوچهرهستم یک مسافر.
از نگهبان جلسه سپاسگزارم که این فرصت را در اختیار من گذاشتند تا خدمت کنم و آموزش بگیرم.
خدا را شکر میکنم که یکبار دیگر فرصت داد، تا بتوانم خدمت کنم و در کنار شما عزیزان آموزش ببینم. امیدوارم این آموزشها را بتوانیم خارج از کنگره، در زندگی خود اجراء کنیم.
دستور جلسه امروز سیگار، قلیان، ناس و ویپ است. : بخواهم درباره این موضوع صحبت کنم ، باید اول این سوال را مطرح کنم که چرا انسان اساساً به سمت چنین موادی گرایش پیدا کرد.
در گذشته، انسانها با مصرف برخی گیاهان متوجه تغییراتی در وجودشان شدند. کمکم این مواد را شناختند، سپس در درمان بیماریها، جنگها و جشنها از آنها استفاده کردند. تنباکو را کشف کردند و به شکلهای مختلفی مثل چپق، پیپ، سیگار و قلیان مصرف کردند.
وقتی تنباکو مصرف میکنیم، نیکوتین موجود در آن بر نوروترانسمیترهای مغز تأثیر میگذارد و باعث ترشح موادی مثل سروتونین میشود که احساس شادی موقتی ایجاد میکند. بسیاری از مردم، حتی امروز، نمیدانند این ماده چه مشکلاتی به وجود میآورد. اما ما در کنگره یاد گرفتیم که مصرف این مواد ضدارزش، تعادل درونی ما را به هم میریزد.
همیشه در کنگره گفته میشود:درمان، فراتر از ترک است و تعادل، فراتر از درمان. من مدتها درگیر این بودم که تعادل چیست؟ شاید در ظاهر بتوانیم بین کار، خانواده و کنگره تعادل برقرار کنیم، اما در درونمان چطور؟ امروز با خودم فکر میکردم: چرا تعادل ما به هم خورده؟ همین سیگار که میگویند ۴۰۰۰ نوع سم دارد، برای ریه، قلب و مغز ضرر دارد، بارها به ما هشدار داده شده، اما گوش نکردیم!
در کنگره فهمیدم وقتی ضدارزشها (مثل سیگار، قلیان یا مواد) مصرف میکنیم، تعادل هورمونها و نوروترانسمیترهای بدنمان به هم میریزد. این مواد همان چیزهایی هستند که زندگی روزمرهمان به آنها وابسته است. بیرون از کنگره، هرگز به این موضوع فکر نکرده بودم، اما اینجا با همین دستورجلسهها به فکر فرو میروم که چرا از تعادل خارج شدم
وقتی وارد سفر اول شدم، حتی قصد ترک سیگار یا درمان مواد را هم نداشتم! فقط میخواستم چند روزی مصرف نکنم. اما رفتهرفته با آموزشهای کنگره، آقای مهندس و همه خدمتگزاران، دیدم که تغییر ممکن است. آیا من هم میتوانم حتی یک روز بدون دود زندگی کنم؟ فکر نمیکردم ممکن باشد، اما در حال حاضر نزدیک به ۶ سال است که سیگار نکشیدهام!
به من گفتند سیگار هم باید درمان شود، چون تعادل درونی را مختل میکند و بخشی از داروی درمان را بیاثر میسازد. این حرف برایم مهم بود. حتی یک بار در پارک، پشت درختی سیگار میکشیدم که راهنما متوجه شد و گفت: نبینم پارک سیگار بکشی! حرف راهنما برایم حجت بود و از آن روز، سیگار را کنار گذاشتم.
بعد از درمان، کمکم حسهایم باز شد: رنگ درختان، آسمان، زیباییهای زندگی را واقعیتر دیدم. فهمیدم چیزهای ارزشمندتری هم وجود دارد که قبلاً به آنها فکر نمیکردم.
خدا را شکر میکنم که در زمانهای زندگی میکنم که کنگره ۶۰ وجود دارد و در کنار شما، هر روز قدمی به سوی تعادل برمیدارم. ممنون که به حرفهایم گوش دادید.
.jpeg)
عکس : مرزبان خبری
تایپ و بارگزاری : مسافر آرمین
- تعداد بازدید از این مطلب :
116