فرامین الهی به دست کسانی میرسد که تاب اجرای شایسته آنها را داشته باشند. انسانهایی که همواره اجرای عمل سالم را بر خواستههای شخصی خویش مقدم دانستهاند؛ پیامآور آرامش در مکانهایی هستند که به جهت انجام وظیفه حاضر میشوند.
لطفاً به رسم کنگره خودتان را معرفی کنید:
سلام دوستان، علیاصغر هستم یک مسافر.
آخرین آنتیایکس مصرفی من شیره، تریاک، قرص و شربت بود. ده ماه و سه روز به روش DST با شربت اپیوم، به راهنمایی راهنمای عزیزم آقای مرتضی مفاخری سفر کردم.
ورزش من در کنگره فوتبال، والیبال و تنیس است.
رهایی از بند مواد: چهار سال، پنج ماه و هشت روز.
در ادامه، سفر نیکوتین را با روش DST و نیکوتین خوراکی به مدت ده ماه انجام دادم، با راهنمایی آقای مرتضی مفاخری.
رهایی از بند سیگار: چهار سال، یک ماه و هشت روز.
آیا رسیدن به جایگاه خدمتی در کنگره، زیربنای خاصی میخواهد؟ اگر چنین است، باید از کجا شروع کنیم؟
رسیدن به جایگاه خدمتی در کنگره ۶۰، زیربنای خاص و پیچیدهای نمیخواهد. مهم همان خواست درونی است؛ اینکه آیا واقعاً میخواهم خدمتگزار باشم یا نه.
من خودم اولین خدمتی که انجام دادم، جارو زدن و چیدن صندلیها بود. دوست داشتم در جایی که به من کمک شد تا رها شوم، سهمی داشته باشم.
در آغاز سفر، وقتی میدیدم دیگران خدمت میکنند و من از آن بهره میبرم، دلم میخواست که من هم سهمی در آن داشته باشم.
به نظر من اولین قدم برای رسیدن به جایگاه خدمتی، «گوشبهفرمان بودن» است؛ یعنی خواستن و عمل کردن، مخصوصاً در مسیر رهایی از اعتیاد.
چه چیزی به حرکت شما در کنگره قدرت میدهد؟
سخنان آقای مهندس، خدمت راهنمای عزیزم، و خدمت دیگر عزیزان از جمله دیدهبانها، ایجنتها، راهنماها و مرزبانها به من قدرت حرکت میدهد.
وقتی این خدمتها را میبینم، انگیزه میگیرم که من هم قویتر قدم بردارم.
و مهمتر از همه، این است که همیشه تشنهی یادگیری چیزهای جدید هستم.
چرا تصمیم گرفتید راهنما شوید؟ و چه پیامی برای کسانی دارید که میخواهند راهنما شوند؟
من مسیرهای زیادی را برای درمان اعتیاد طی کرده بودم. گرچه کمپ یا NGO نرفتم، ولی ترکهای مختلفی را تجربه کرده بودم و نتیجه نمیگرفتم.
دائم با خودم میگفتم کاش جایی باشد که کسی به من کمک کند از بند اعتیاد رها شوم.
وقتی وارد کنگره ۶۰ شدم، دیدم که واقعاً میشود رها شد و افراد زیادی از اعتیاد نجات یافتهاند.
آنجا بود که خواستم من هم کمککننده باشم؛ همانطور که به من کمک شد.
راهنما شدن آغاز یادگیری دوباره است. این مسیر با سفر اول کاملاً متفاوت است. انشاءالله بتوانم در این راه موفق باشم و به دیگران خدمت کنم.

بزرگترین هدیهای که جایگاه راهنمایی به شما داده، چه بوده است؟
بزرگترین هدیهای که از جایگاه راهنمایی دریافت کردهام، دو چیز است:
اول صبر؛ صبری که باعث شد در مسیر باقی بمانم و آموزش ببینم.
دوم محبت؛ اینکه انسان مانند خورشید باشد و محبتش را بیدریغ به همه بتاباند.
کنگره ۶۰ را به کسانی که از آن شناختی ندارند، چگونه معرفی میکنید؟
از نظر من، کسانی که هنوز وارد دایره کنگره نشدهاند، نمیدانند که واقعاً درمان اعتیاد ممکن است.
من زمانی وارد کنگره شدم که ناامید بودم؛ باورم نمیشد بتوانم حتی موادم را کم کنم، چه برسد به درمان.
اما وقتی وارد کنگره شدم، با انسانهایی مواجه شدم که از خود گذشته بودند، تا فقط یک تازهوارد، نور امید را ببیند.
در کنگره میآموزیم که سفر اول فقط شروع است و در سفر دوم باید قدمهایمان را محکمتر برداریم.
نظرتان در مورد عمل سالم چیست؟ و آیا از عملکرد خودتان در کنگره راضی هستید؟
انسان بهترین قاضی برای خودش است. من نمیتوانم دقیق بگویم عملکردم چگونه بوده، اما از تلاشم راضیام.
از روز اول سفر، با ذوق و شوق به دنبال خدمت بودم، تا سهمی در این مسیر داشته باشم.
یکی از بخشهایی که به آن علاقه دارم، بخشش است؛ اینکه انسان بتواند از چیزی که خودش نیاز دارد، بگذرد و به همنوعش کمک کند تا از منجلاب اعتیاد بیرون بیاید.
سخن پایانی
سخن پایانی من این است که محبت را سرلوحه تمام کارهایم قرار دهم؛ محبتی که بلاعوض باشد، چه در کنگره و چه در بیرون از آن.
و همیشه در تمام مراحل زندگی، صبر پیشه کنم تا به نتیجه مطلوب برسم و ایمانم را قویتر کنم.
از اینکه وقت گذاشتید و به سوالات پاسخ دادید از شما صمیمانه تشکر میکنم.
مصاحبه، تنظیم و ارائه گزارش: مسافر حسین
- تعداد بازدید از این مطلب :
137