English Version
This Site Is Available In English

غیب، بخش بزرگی از پاسخ‌ها

غیب، بخش بزرگی از پاسخ‌ها

همسفر حمیده:
انسان موقعی رشد می‌کند که متوجه شود تکامل در جمع صورت می‌گیرد و باید میان انسان‌ها زندگی کرد نه این‌که خودمان را در یک تار عنکبوت بپیچیم و از خیلی از مسائل محروم شویم و خودمان را نباید از دیگران متمایز کنیم انسانی که نمی‌تواند با دیگران ارتباط برقرار کند و احساس می‌کند که همیشه تنها است به خاطر این است که خیلی از مسائل را بلد نیست. از مباحث شیرین و جذاب برای انسان‌ها مسئله غیبت است که به ظاهر زندگی را برای انسان شیرین می‌کند اما در ادامه به ناخوشی ختم می‌شود. باید بدانیم که شهد غیبت از کجا می‌آید؟! بایستی بدانیم که در صور پنهان چه اتفاقی می‌افتد که انسان وقت خود را به یک‌سری کارها مثل فضای مجازی و اینستاگرام و یا دیدن فیلم‌های ترکیه‌ای صرف می‌کند؟! پاسخ این سوال این است که چون در آن‌ها یک جاذبه وجود دارد و در آن‌جا یک انرژی بین ما و آن کار تبادل می‌شود و این انرژی برای ما لذت بخش است. وقتی انسان شروع به بدگویی می‌کند احساسات فرد مقابل را هم برانگیخته می‌کند و باورهای او را نسبت به شخصی که در موردش بدگویی می‌کند را عوض می‌کند.

در بدگویی ناراحتی خودمان را به فرد مقابل تزریق می‌کنیم و وقتی فاصله را بین آن‌ها ایجاد کردیم آن را تصاحب می‌کنیم که این‌ها جابجایی انرژی در صور پنهان است. در غیبت کردن دلخوری به وجود می‌آید، پیوندها قطع می‌شود، دلسردی به وجود می‌آید و روابط سازنده از بین می‌رود و روابطی که انسان‌ها را در اسارت و بند فرو می‌برد شکل می‌گیرد. در بدگویی کردن ذوق و شوق انسان‌ها نسبت به همدیگر از بین می‌رود. انسان موقعی می‌تواند یک موضوع را انتقال دهد که آن موضوع را فهمیده باشد و بتواند به سادگی به دیگران بفهماند. بدگویی و غیبت کردن و بد بیان کردن نشان دهنده عدم شناخت ما نسبت به مسائل هست. منشأ بدگویی و غیبت این است که ما نسبت به انسان‌ها شناخت لازم را نداریم. انشالله که بتوانم با انجام آموزش‌ها دانائی را تبدیل به دانائی مؤثر کنم و از انجام ضد ارزش‌ها پرهیز کنم و در راه صراط که راه بهشت است ثابت قدم باشم.

همسفر یاسمن مسافر نیکوتین:
یکی از زیباترین و در عین حال پیچیده‌ترین مفاهیمی که در مسیر زندگی و درمان با آن روبه‌رو شدم، مفهوم «غیب» است؛ و استاد امین در این سی‌دی، با زبانی ساده و درعین‌حال بسیار ژرف، دری به روی این حقیقت گشوده‌اند. غیب یعنی آن‌چه که از دید ما پنهان است، نه به این دلیل که وجود ندارد، بلکه چون ما هنوز توان دیدن و درک آن را نداریم. من همیشه فکر می‌کردم هرچه که هست، همین چیزهایی است که می‌بینم و لمس می‌کنم. اما این سی‌دی برایم روشن کرد که واقعیت بسیار فراتر از ظاهر دنیاست. ما انسان‌ها، اغلب درگیر ظواهر می‌شویم؛ درگیر چیزهایی که چشم می‌بیند و گوش می‌شنود. ولی استاد می‌فرمایند که بسیاری از اتفاقات، علل، نتایج و حتی قوانین هستی در حوزه‌ای قرار دارند که برای درک آن باید از تاریکی بیرون بیاییم؛ باید به مرحله‌ای برسیم که قلب‌ و عقل‌مان آماده دریافت آن حقایق باشد. در طول مسیر درمان و زندگی‌ام، بارها پیش آمده که از خدا پرسیدم: «چرا؟ چرا من؟ چرا الان؟ چرا این‌طوری؟» و همیشه دنبال پاسخی در دنیای بیرون بودم. اما امروز، بعد از شنیدن این سی‌دی، بهتر می‌فهمم که بخش بزرگی از پاسخ‌ها در غیب قرار دارند.

یعنی باید به جایی از دانایی و ایمان برسم که حتی اگر پاسخ ظاهری نیافتم، بتوانم با دل آرام بگویم: «می‌دانم حکمتی در کار است، حتی اگر من نبینم.» استاد امین بارها اشاره می‌کنند که انسان در ظلمت، قادر به درک غیب نیست و این جمله برای من یادآور لحظاتی در گذشته است که در تاریکی جهل، عصبانیت، ترس و ناآگاهی زندگی می‌کردم. چقدر آن روزها سخت بود، چقدر فکر می‌کردم دنیا با من دشمن است و خدا مرا فراموش کرده. اما امروز، وقتی گذشته‌ام را مرور می‌کنم، می‌بینم که تمام آن سختی‌ها بخشی از یک نقشه بزرگ‌تر بود که فقط من از آن بی‌خبر بودم. حالا متوجه می‌شوم که اگر در آن شرایط قرار نگرفته بودم، شاید هیچ‌وقت به کنگره ۶۰ نمی‌رسیدم، هیچ‌وقت معنای واقعی ایمان، امید و آرامش را درک نمی‌کردم. درک غیب، نیازمند پالایش است؛ هم از نظر اندیشه، هم از نظر گفتار و رفتار. باید آینه‌ی درونمان را آن‌قدر صیقل دهیم که بتواند نوری از آن جهان پنهان را منعکس کند.

در کنگره ۶۰ یاد گرفتم که رسیدن به درک و بصیرت، یک‌شبه اتفاق نمی‌افتد. بلکه نیاز به صبر، آموزش و حرکت دارد. باید جهان‌بینی‌ام را بسازم، باید قضاوت را کنار بگذارم، باید به جای جنگیدن با دنیا، به آشتی با آن برسم. غیب، یعنی دیدن عدالت خدا در زمانی که ظاهراً بی‌عدالتی حاکم است. یعنی فهمیدن این‌که تأخیرها، محرومیت‌ها یا حتی دردها، بخشی از یک فرآیند رشد هستند. مثل دانه‌ای که در تاریکی خاک دفن می‌شود، بی‌آنکه دیده شود، اما به‌تدریج ریشه می‌دواند، جوانه می‌زند، و سر از خاک بیرون می‌آورد. گاهی غیب در دل یک نگاه است، گاهی در یک جمله ساده از یک رهجو، گاهی در یک اتفاق غیرمنتظره. اگر چشم دل باز باشد، همه‌چیز می‌تواند نشانه‌ای از آن جهان ناپیدا باشد. در پایان این سی‌دی، در دلم حس سبکی و امید ایجاد شد. با خودم گفتم: چه خوب که در مسیری هستم که درک غیب را نه‌تنها ممکن، بلکه لازم می‌داند. مسیر کنگره ۶۰، برای من یعنی حرکت از تاریکی به سمت نور؛ از جهل به سمت دانایی؛ از سطح به عمق؛ و از ظاهر به باطن. امیدوارم خداوند کمکم کند که بتوانم درون خودم را بیشتر پاک کنم، تا شایسته درک بیشتر شوم. چون همان‌طور که استاد می‌فرمایند، غیب در آن سوی پرده‌ای است که فقط با نور ایمان، صبر، و تزکیه می‌توان آن را کنار زد.

 

نويسندگان: راهنما همسفر حمیده(لژیون نهم) و همسفر یاسمن رهجوی راهنما همسفر اعظم(لژیون ویلیام وایت)
ویرایش و ارسال: همسفر هنگامه رهجوی راهنما همسفر عطیه(لژیون سوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی ارتش

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .