پنجمین جلسه از دور دوم از سری کارگاه های آموزشی عمومی نمایندگی فیروزآباد فارس، ویژه مسافران و همسفران؛ با استادی مرزبان نمایندگی مسافر فضلالله، نگهبانی مسافر روحالله و دبیری مسافر بهبود با دستور جلسه « وادی سوم و تأثیر آن روی من » در روز پنج شنبه مورخه ۱۴۰۴٫۳٫۸ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سپاسگزار خداوند هستم که امروز هم به من فرصت داد که در خدمت شما باشم و خدمت کنم و از شما آموزش و انرژی بگیرم. دستور جلسه «وادی سوم و تاثیر آن روی من» هستش. وادی سوم میگوید باید دانست که هیچ موجودی به اندازه خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند.
من خودم را مثال میزنم، هزاران نفر آمدند به من گفتند که بیا مواد را ول کن؛ برادر، قوم و خویش، رئیس اداره، همه و همه! یعنی همه شرایط را برای من فراهم میکردند و می گفتند که نکن!! ولی من خودم خواسته نداشتم، خودم نخواستم. در وادی سوم باید یاد بگیرم که خودم باید به فکر خودم باشم، من مسئولیت کارهای اشتباه خودم را به گردن دیگران نیندازم؛ مثلاً زنم توی خانه بد اخلاقی می کرد و من طلاقش دادم، و بعد رفتم مصرف کننده شدم، پدر و مادرم به من پول ندادند، کمکم نکردند، من رفتم مصرف کننده شدم! همیشه میخواستم مشکلاتم را به گردن دیگران بیندازم، هیچ وقت فکر نمیکردم که آیا خودم هم مشکلی دارم؟ بنابراین باید بدانیم برای رفع مشکلات بار روی دوش خودمان هست، ما اول باید مشکل خودمان را بپذیریم که بتوانیم تغییر بدهیم، اشتباه قبلمان را گردن هیچ شخصی نیندازیم؛ اگر او این کار را نکرده بود، من اینجوری نمیشدم! باید قبول کنیم؟ قبول کنیم که در گذشته اشتباه کردیم و حالا باید پایش بایستیم.
بعضی ها می گویند که خود کرده را تدبیر نیست؛ کاری که خودش کرده و دیگر هیچ راهی ندارد! بعضیها همینجوری میشوند، میبینی افسرده میشوند؛ زنش طلاق میگیرد، می رود خودش را میکشد، می گوید هیچ راهی برای من نمانده، من دیگر به بنبست رسیده ام من دیگر به نقطه آخر رسیده ام! ولی در این وادی می گوید، نه اینطوری نیست!! (باید گفت که خود کرده را تدبیر هست)، کار خراب را می شود درست کرد؛ مثلاً یکی ورشکست شد؛ دیگر باید دست بگزارد روی دست که من ورشکست شده ام و زندگیم از دست رفت. باید دوباره شروع بکند از صفر شروع بکند. بنابراین خود کرده را تدبیر هست؛ میشود با تفکر و تدبیر؛ به آرامی از پس مشکلات برآمد، یک دفعه هم نمیشود. وادیها افکار ما را عوض میکنند، اندیشه ما را عوض میکنند؛ منتها کم کم، نه یک دفعه. اولین مرحله که می آییم کنگره، یعنی یک لحظه درست فکر کردیم، این می شود پندار نیک! یعنی طرز تفکر درست. مرحله دوم گفتار ما نیک می شود، یعنی طریقه صحبت کردن ما، لحن صحبت ما عوض می شود و دیگر فریاد و داد و بیداد نمیکنیم و ملایم صحبت میکنیم.
ممنونم که به صحبت های من گوش دادید.
خلاصه و تایپ: مسافر علی ( لژیون اول )
ویرایش: مسافر علی ( راهنما )
ارسال: مسافر آرمین ( خدمتگزار سایت )

- تعداد بازدید از این مطلب :
63