English Version
This Site Is Available In English

چیدمان‌های دقیق

چیدمان‌های دقیق

هفتمين جلسه از دور سیزدهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی اسلامشهر با استادی مسافر پویان و نگهبانی مسافر نادر و دبیری مسافر محمد با دستورجلسه‌ "دخانیات" و در ادامه تولد اولین سال رهایی مسافر بابک در روز شنبه ۱۰ خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

 

خلاصه سخنان استاد:

خداوند را شاکرم که بار دیگر در این جایگاه قرار گرفتم تا خدمت کنم و از گروه مرزبانی، ایجنت، دبیر و نگهبان جلسه سپاسگزارم که اجازه دادند در خدمت شما باشم. همیشه به خودم یادآوری می‌کنم که اگر آقای‌ مهندس به وسیله تجربه اعتیاد، کنگره۶۰ را بنیان نمی‌نهادند چه می‌شد و چه بر سر من می‌آمد! این مسئله، گفته‌های استاد سیلور را به یاد من می‌آورد که در رابطه با چیدمان از پیش تعیین شده بعضی از مسائل سخن می‌گویند، بعضی از رویدادها با برنامه‌ریزی قبلی اتفاق می‌افتد و ایمان ضعیف، موجب کم طاقتی و ناامیدی من می‌شود. دستورجلسه این هفته «دخانیات» می‌باشد و در این مورد باید بگویم که ورود من به تاریکی اعتیاد، مانند بیشتر مصرف کننده‌ها با سیگار شروع شد.

 آشنایی من با سیگار به وسیله مصرف پدربزرگم اتفاق افتاد، ایشان با میل و رغبت و آداب خاصی در حیات خانه‌اش که منظره جذابی داشت، از کشیدن سیگار خود نهایت لذت را می‌برد؛ همین امر، قوی‌ترین مشوق من از کودکی شد، در واقع بذر یک ضد ارزش با ظاهری ارزشمند در ذهن من کاشته شد،با اولین سیگاری که به دور از چشم پدربزرگم از بسته سیگارش برداشتم، اولین قدم را به دنیای تاریک اعتیاد در سن کم گذاشتم. شاید گاهی بوی سیگار خاطرات نوجوانی و احساسات گذشته را در من زنده کند، اما در حال حاضر هم که مجوز تشکیل لژیون سیگار را دریافت نموده‌ام، هیچ جنگ و دشمنی با سیگار ندارم و به چشم یک مانعی که از آن عبور کرده‌ام به آن نگاه می‌کنم و آگاهی به دست آمده از کنگره به من آموخته است که با وجود جذابیت‌های سیگار، نیازی به آن ندارم و به راحتی از آن گذر می‌کنم، زیرا می‌دانم هر آنچه که از بیرون وارد بدنم می‌کردم، مانند سیگار و انواع مواد مخدر، به اندازه کافی و با خلوص و کیفیت بهتر در بدنم وجود دارد. در زمان تحصیل در دوران دبیرستان خرید و فروش سیگار نیز انجام می‌دادم، در ظاهر درآمدی به دست می‌آوردم، اما امروز آگاه‌تر شده‌ام و می‌دانم که چه خسارتی با تامین سیگار، برای افراد سیگاری ایجاد کرده‌ام.

در ابتدای ورود به کنگره، روزانه ۲ الی ۳ بسته سیگار مصرف می‌کردم و تا حدود سه ماه اول سفرم، این مقدار مصرف ادامه داشت. در آن برهه زمانی که پس از مصرف وعده داروی خود، عطش خاصی برای مصرف سیگار داشتم، حسی به من القا شد که زمان درمان سیگار فرا رسیده است و این حس از تجربه قبلی من نشات می‌گرفت؛ تجربه ترک مقطعی مواد مخدر که قبل از کنگره به وسیله سیگار از بین رفت. در واقع سیگار موجب بازگشت من به سوی مصرف مواد مخدر شد، اما این بار با آموزش‌هایی که از کنگره دریافت کرده بودم، ذهن خود را آماده حرکت به سوی درمان سیگار کردم و به این باور رسیدم که رهایی از سیگار نیز مانند رهایی از بند مواد ممکن و قابل دسترسی است.

به لطف خداوند و آموزش‌های کنگره ۶۰، به آگاهی رسیدم که بدون نیاز به مواد مخدر و دخانیات می‌توانم به زندگی خود ادامه بدهم و به تدریج چشمه‌های درونی خمر، در وجودم شروع به فعالیت کردند و امروز بی‌نیاز از هرگونه مواد یا سیگار به امور روزمره‌ام می‌پردازم. بیماری قلبی آقای مهندس وسیله‌ای شد که ایشان در جهت درمان نیکوتین غیر طبیعی یا همان سیگار قدم بردارند و برای درمان خود اقدام کنند که این امر سرآغازی برای رهایی من و هزاران نفر دیگر از بند سیگار شد، این تجربه جناب آقای مهندس از همان چیدمان‌های دقیق و از پیش تعیین شده‌ای می‌باشد که در ابتدای صحبت‌هایم به آن اشاره کردم،‌ این نگاه و آگاهی را به وسیله آموزش‌ها و جهان‌بینی، که توسط بنیان و اساتید کنگره ۶۰ ارائه می‌شود به دست آورده‌ام.

در ادامه تولد مسافر بابک عزیز را خدمت اعضای شعبه اسلامشهر، همسفر محترم بابک و راهنمای ایشان و همچنین راهنمای نیکوتین او تبریک عرض می‌کنم. بابک رهجوی فرمانبردار و منظمی می‌باشد و با اعضای لژیون خود ارتباط خوب و صمیمی دارد و تلاش خود را برای خدمت در شعبه به نحو احسنت انجام می‌دهد، امیدوارم هر روز بیشتر از روز قبل خدمتگزار باشد، زیرا ما امروز خود را مدیون کنگره هستیم که سرپا و سلامت به زندگی ادامه می‌دهیم. از توجه شما صمیمانه سپاسگزارم 

صحبت‌های مسافر بابک:

من هم مانند اعضای شعبه اسلامشهر آرزوی داشتن یک ملک مناسب برای شعبه مستقل را دارم و آرزو می‌کنم در اولین فرصت این خواسته محقق شود. زمانی که وارد کنگره شدم در روزهای آغازین یکی از سخنان ارزشمند راهنما، در ذهنم حک شد که می‌گفتند: از آینده سفر خود، یک تصویر ذهنی بسازید و من تصویر همین روز را همیشه در ذهن خود می‌پروراندم و در راه رسیدن به آن یک سال بدون کم و کاست سفر کردم و زحمت کشیدم. من هم مانند بقیه روزی با مواد مخدر آشنا شده و شروع به مصرف آن کردم. هرگز تصور نمی‌کردم که مصرف کننده دائم مواد مخدر باشم، حتی تا سال‌ها خودم برای تهیه مواد اقدام نمی‌کردم زیرا از تهیه مستقیم آن واهمه داشتم، به این دلیل که از احساس مصرف کننده بودن فرار کنم، اما نهایتاً به نقطه‌ای رسیدم که خودم اقدام به تهیه مواد می‌کردم. امروز خدای خود را شکر می‌کنم که در کنگره حضور دارم زیرا این نظم و یک‌پارچگی را در هیچ سیستم دیگری مشاهده نکرده بودم و برعکس روزهای اول‌ ورود خود که مدام دنبال عیب‌جویی و قضاوت سیستم بودم، امروز تلاش می‌کنم تا در این جریان قدرتمند سهم کوچکی برای خدمت داشته باشم. از راهنمای dst و راهنمای سیگار خود عمیقاً تشکر می‌کنم و همچنین از همسفرم، راهنمای ایشان و تمام عزیزانی که در رهایی من سهیم بوده‌اند قدردانی می‌کنم. از اینکه به صحبت‌های من توجه کرده‌اید سپاسگزارم.

متن و عکس: مسافر محسن

ارسال: مسافر محمد

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .