English Version
This Site Is Available In English

کار بد مصلحت آنست که مطلق نکنیم

کار بد مصلحت آنست که مطلق نکنیم

جلسه دوم از دوره چهل و هفتم کارگاه‌های آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره 60 نمایندگی شهرری به استادی راهنمای محترم مسافر نادعلی، نگهبانی راهنمای محترم لژیون جونز مسافر رضا پارسا و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه "دخانیات (سیگار ، قلیان ، ناس ، پیپ ، ویپ)" شنبه 10 خرداد ۱۴۰۴ ساعت 16:30 آغاز به کار کرد و در ادامه جلسه تولد 1 سال رهایی مسافر سعید از لژیون یازدهم

خلاصه سخنان استاد:

"بر فراز قله هاى بلند، آشيانه ساختن، سخت و پرواز بربالاترين نقطه ها دشوار؛ اما بدانيد كه اين شما هستيد كه با توان خود اين دشوارى ها را قبول نموده و ادامه مى دهيد"

سلام دوستان محمدرضا هستم مسافر خدا را شکر میکنم که امروز هستم و این فرصت در اختیار من داده شد تا در این جایگاه خدمت کنم در سال جدید چالش‌های زیادی داشتم و امروز و حضور در این جایگاه قطعا میتواند به من برای طی کردن ادامه مسیر کمک کند کارگاه آموزشی امروز دو بخش دارد بخش اول دستور جلسه دخانیات و بخش دوم تولد اولین سال رهایی سعید عزیز است .

دستور جلسه دخانیات اولین سال هست که با این عنوان مطرح می‌شود و تا سال قبل هم اسم دستور جلسه سیگار بود و اولویت در کنگره هم  بعد از درمان موادمخدر درمان سیگار بود ولی امروزه با توجه به بالا رفتن دانش و علم کنگره به واسطه تحقیقاتی که انجام داده شده به این نتیجه رسیده‌اند که دخانیات باید کاملا از زندگی افراد حذف شود حالا به هر شکلی در گذشته یعنی حدود ۱۰ سال پیش در کنگره استفاده از سیگار آزاد بود به این دلیل که خود جناب مهندس هم مصرف میکردند و طوری بود که اگر به ایشان میگفتید سیگار ضرر دارد میگفت علت این است که کسی در رابطه با فواید سیگار تحقیق نکرده میگویید ضرر دارد تا اینکه یک روز در بهمن سال ۱۳۹۰ در اثر حمله قلبی راهی بیمارستان شد و آن هم بخاطر روبرو شدن با یک فرد شیشه ای بود که تعادل لازم را نداشت ولی در همان بیمارستان بخش مراقبت‌های ویژه هم همچنان دنبال یک راه گریز برای مصرف سیگار بودند تا وقتی که با مخالفت کادر درمان روبرو شدند تصمیم به استفاده از جایگزین کردند و برای همین آدامس نیکوتین را تهیه و استفاده کردند و از حدود ۳۰ نفر از متقاضیان برای رهایی از سیگار استفاده کردند و درست در روز رهایی از مواد رهایی از سیگار را هم جشن گرفتند و این بود که راه درمان آشکار شد و به دلیل اینکه یکی از مشوق های اصلی ایشان آقای ویلیام بود اسم لژیون های درمان سیگار را ویلیام و روی نشان رهایی اسم ایشان را نوشتند.
در گذشته یک‌ زمانی می‌گفتند بعد از رهایی بروید سر وقت درمان سیگار ولی امروز میگویید دو ماه بعد از سفر و اون هم فقط برای این است که فرد یک بام و دو هوا نشود یعنی اول با راهنمای درمان اعتیاد خود پیوند محبت بر قرار کند بعد برود سر یک لژیون دیگری و قطعا در آینده فردی که وارد می‌شود باید هم زمان هر دو را درمان کند .
سیگار و محصولات دخانی در حال حاضر یکی از خطرناکترین آنتی ایکس هایی است که بشر با آن دست و پنجه نرم می کند.
گفته می شود تلفات و مرگ و میر ناشی از مصرف سیگار چندین برابر کل مرگ و میرهای ناشی از همه مواد مخدر است، یعنی همه مواد مخدر از انواع مختلف یک طرف و سیگار هم به تنهایی یک طرف.
نیکوتین که ماده اصلی و تاثیر گذار سیگار می باشد، بلافاصله پس از مصرف ، از سد خونی مغز عبور می کند و در عملکرد ناقل های عصبی یا نوروترانسمیترها مداخله می کند و باعث افزایش ترشح ناقل عصبی استیل کولین می شود .
استیل کولین یکی از ناقل های عصبی بسیار مهم است که در عملکرد قلب و همینطور خواب تاثیر مستقیم دارد، در فردی که به مصرف سیگار اعتیاد دارد، جایگزینی به این صورت است که مصرف نیکوتین خارجی، جایگزین مواد شبه نیکوتین داخلی بدن از جمله استیل کولین، دوپامین و همینطور آدرنالین می شود .
این نکته را هم نباید فراموش کنیم که تمام فرمانها در بدن از مغز صادر می‌شود یعنی معده همان طور که به مغز فرمان می‌دهد که خالی هست در زمان خوردن غذا هم به مغز میگویید پر شدم بعد مغز مثلا اسید معده را به یک میزان پر می‌کند که اگر مغز فرمان غلطی صادر کند امکان دارد با افزایش اسید معده زخم معده بگیریم.
پس اینکه ما به واسطه سیگار و نیکوتین باعث شویم مغز در دریافت و ارسال پیام به نقاط مختلف بدن دچار مشکل شود نه تنها به وسیله سیگار و نیکوتین و دود آنها ریه را درگیر میکنیم و باعث آسیب می‌شویم بلکه با از تعادل خارج کردن مغز باعث می‌شویم سایر نقاط بدن هم آسیب‌های جدی ببیند.
برای این است که اگر شخصی مثلا میگویید بی خوابی دارم یا پا درد یا معده درد دارم وقتی در حال درمان است می‌گوییم بخاطر مصرف دخانیات است .

انشاالله این دستور جلسه و مشارکت دوستان باعث شود نقطه تفکری در ذهن فرد مصرف کننده سیگار و دخانیات شکل بگیرد تا او هم بتواند یک روز بدون دخانیات را تجربه کند آن هم با حالی خوب و در تعادل کامل ممنون از همه عزیزان که با سکوتتان به مشارکت بنده توجه کردید ‌.

اما بخش دوم دستورجلسه امروز تولد اولین سال رهایی سعید عزیز است، سعید با تخریب بالای شیشه وارد کنگره شد و به حدی بود که ۵۰ درصد از تمرکز من در لژیون روی سعید بود که مشکل ساز نشود و لژیون طوری باشد که خسته نشود و بماند.
در ادامه با توجه به اینکه پسرخاله سعید هم در کنگره بود گفتم یک طوری به همسفرش اطلاع بدهد تا بیایید و روزی که همسفرشان آمد و از همه جا بی اطلاع بود و در کنگره مشاوره گرفت از آن زمان به بعد محکم حرکت کرد و آمد و همه جوره برای خودش و آموزش خودش وقت گذاشت و الان دارد نتیجه تحمل آن سختی ها را می‌بیند.
چون محل زندگیش دور بود و باید از پاکدشت به شهرری می آمدند ولی هیچ وقت من از سعید نشنیدم که بگویید خسته شدم و این قطعا بخاطر حضور همسفرشان بود که به ایشان انگیزه میداد و خودش از شروع سفر دوم تا به امروز جزو خدمتگذاران بوده یک‌دوره دبیری را گذرانده در قسمت سایت و پرتال شعبه در حال خدمت هست برایش بهترین ها را از خداوند می خواهم و قطعا که لیاقتش را دارد من سعی می‌کنم کوتاه صحبت کنم تا هم از مشارکت شما عزیزان استفاده کنیم و در ادامه به صحبت‌های سعید و همسفر محترمشان گوش بدهیم .

اعلام سفر مسافر سعید:

سلام دوستان سعید هستم مسافر با 9 سال تخریب وارد کنگره شدم آخرین آنتی ایکس مصرفی شیشه، 11 ماه و 2 روز سفر کردم به روش دی اس تی با داروی اوتی به راهنمایی راهنمای خوبم آقای محمدرضا نادعلی از لژیون یازدهم الان هم 1 سال و شش ماه و هفت روز است که آزاد و رها هستم

آرزوی مسافر سعید:

آرزو می‌کنم همه اعضا کنگره سلامت و عاقبت بخیر شوند.

خلاصه سخنان مسافر سعید:

سلام دوستان سعید هستم یک مسافر، اول از همه خدا را شاکرم که چنین روزی در کارنامه زندگی من ثبت شد و از جناب آقای مهندس که این بستر ارزشمند را فراهم کردند تا من و امثال من به این حال خوش برسیم کمال تشکر و قدردانی را می‌نمایم.
ماجرای من از سال ۹۱ شروع شد، وقتی وارد یک شرکت لوازم یدکی خودرو شدم آن‌جا دیدم بعضی از همکارانم شیشه مصرف می‌کنند، من هم که پشت میز نشستن برایم اضافه‌وزن به وجود آورده بود با خودم گفتم بروم قاطی آنها بشوم تا شاید وزنم کم بشود.
اما خیلی زود اول با جمع بعد هم جداگانه مصرف‌کننده شدم، مصرفم باعث شده بود بیشتر از خودم کار بکشم؛ برق‌کاری، باربری، رفت‌وآمد شهرستان، حتی شب‌ها اسنپ، اما از خودم غافل شده بودم، قیافه‌ام به هم ریخته بود، جسمم خسته و روانم فرسوده شده بود و مدتی بعد از شرکت تعدیل شدم.
کارم شد رانندگی با ماشین شخصی، روز و شبم شده بود مصرف و رانندگی، تا اینکه یک روز در سالن فوتبال حالم بد شد قلبم داشت از سینه ام می‌زد بیرون آن‌جا بود که به مرتضی گفتم مصرف کننده ام، مرتضی که خودش با کنگره آشنا شده بود بارها از کنگره می‌گفت ولی هیچ وقت به من اصرار نکرد که به کنگره بیایم.
می‌گفت: «کنگره خوبه» ترس من از بی‌خوابی بعد از ترک شیشه بود، فکر می‌کردم نمی‌توانم دوام بیاورم اما وقتی شروع کردم دیدم هیچ‌کدام از آن تصوراتم اتفاق نیفتاد، خدا را شکر سفر من خیلی راحت‌تر از چیزی بود که فکر می‌کردم.
از مرتضی ممنونم که چراغ راه شد، از آقا محمدرضا سپاسگزارم که من را پذیرفت و از همسفر عزیزم که همیشه پشتوانه‌ام بود بی‌هیچ فشار و ادعایی؛ کار خودش را می‌کرد سی‌دی‌هایش را می‌نوشت، لژیون اش را می‌رفت و چند قدم از من جلوتر بود تشکر می‌کنم.
در پایان از دوستی که سال‌ها پیش دست من را گرفت و با مواد آشنایم کرد هم یاد می‌کنم؛ امروز آن هم با کنگره آشنا شده، هفته پیش رهایی اش را گرفت، شاید تقدیر همین بود؛ که من با کنگره آشنا بشوم تا بعد چراغ راهی بشوم برای دیگری.

خلاصه سخنان راهنمای همسفر مسافر سعید:

سلام دوستان الهام هستم همسفر، تبریک ویژه‌ای دارم برای مریم عزیز همسفری که در این مسیر همراهی صمیمی، همسو و مسئولیت‌پذیر بود، مشارکت‌ها در مورد دستور جلسه بسیار زیبا بود، همان‌طور که جناب آقای مهندس بارها تأکید کرده‌اند سیگار و دخانیات از دروازه‌های ورود به تاریکی اعتیاد می‌باشند.

شاید یکی از دلایل شیوع آن دسترسی آسان و هم‌نشینی دائمی‌اش با فرد باشد؛ دوستی به ظاهر آرامش‌بخش اما در باطن ویران‌گر، خوشبختانه کنگره بستری را فراهم کرده که در آن نه‌تنها درمان اعتیاد بلکه درمان نیکوتین نیز مسیر خود را می‌یابد، اما درباره تولد مریم عزیز؛ او از رهجویان منظم، دقیق و شنوا بود، هر مسئولیتی که به عهده‌اش گذاشتم با جان و دل انجام داد.

حضورش در لژیون ویلیام نقطه‌ی عطفی در سفرش بود؛ گره‌ای درونی را شناخت و در مسیر رهایی گام‌های محکمی برداشت و تغییرات خلق‌وخوی او گواه روشنی بر اثرگذاری این حرکت بود، جا دارد از خانم زهره راهنمای ویلیام برای همراهی و راهنمایی‌های دقیقشان سپاسگزاری کنم، امیدوارم به‌زودی شال راهنمایی را دریافت کرده و در مسیر خدمت ثابت‌قدم بماند.

خلاصه سخنان همسفر  مسافر سعید:

سلام دوستان مریم هستم همسفر و مسافر نیکوتین، خدا رو هزاران بار شاکرم که این جایگاه و حس و حال ناب و تجربه می‌کنم و این لحظه رو برای تک تک سفر اولی‌های عزیز از قدرت مطلق خواستارم، من برعکس خیلی از همسفرها نمی‌دونستم که دارم با یک مصرف کننده زندگی می‌کنم مسافر من با اینکه مصرف کننده شیشه بود ولی آزار و اذیت خاصی برای من نداشت به جز بی‌خوابی‌های شبش و مصرف نیکوتینش، که اکثریت شب‌ها صدای قل قل قلیونش شده بود لالایی هرشب من، و اکثر شب‌ها می‌رفت اسنپ کار می‌کرد و صبح با نون تازه و حلیم داغ و با یک دسته پول میومد که من ذهنم منحرف نشه و کوچک‌ترین شک به دلم راه ندم که داره تو مسیر غلط و پر پیچ و خم اعتیاد قدم برمی‌داره.
خدا را شکر راه کنگره برایش نمایان شد و با خواسته قلبی خودش آمد و به خوبی سفر کرد و به رهایی رسید، من اول از هر کسی می‌خواهم از مسافرم تشکر کنم که تصمیم گرفت از دنیای تاریکی‌ها بیرون بیاد و نگذاشت ریشه درخت زندگی‌مان خشک بشود و امیدوارم در راه سبز کنگره پایدار و مستدام باشد.
از راهنمای مسافرم آقا محمدرضا کمال تشکر را دارم که در این رهایی سهم عظیمی داشتند و من هم به نوعی کنار مسافرم از ایشان آموزش‌های خوبی گرفتم، از آقای مرتضی فراهانی سپاسگزارم که من با اصرارهای ایشان بود که وارد کنگره شدم،  روزهای اول که فهمیده بودم تنها پناه روزهای تنهاییم و هم پای درد و دلها و بی قراری هایم بود، امیدوارم که همیشه زندگیش غرق آرامش باشد.

از راهنمای صبور و مهربانم خانم الهام عزیز سپاسگزارم منی که ذهنم غرق افکار منفی و مخرب بود را به خوبی راهنمایی کردن و به جایی رسیدم که حرف‌ها و نیش و کنایه دیگران من را آزار نمیدن و با آرامش بهتری دارم زندگی می‌کنم الهی آرامش همیشه در زندگیشون جاری و ساری باشد.

از راهنمای ویلیامم خانم زهره عزیزم سپاسگزارم ایشان هم به نوعی با راهنمایی‌ها و راه‌کارهای بسیار مفیدی که داشتند کمک کردند تا من نشخوارهای ذهنیم را دور بریزم و به اطرافیان و به دنیا به شکل بهتر و زیباتری نگاه کنم، سفر ویلیام برای من مثل یک در بهشت بود که به روی من باز شد، درسته فراز و نشیب زیادی تو سفرم داشتم ولی مطمئنم همه اینها برایم یک آموزش بوده تا بتوانم بهتر در راه سراط مستقیم قرار بگیرم و هر لحظه ایمانم نسبت به خدا و خودم قوی‌تر بشود.

سپاس فراوان از خواهر لژیونی‌های عزیزم دارم که همیشه با حرفهای زیباشون به من دلداری دادن و از من حمایت کردند، در آخر هم از همه شما عزیزان تشکر می‌کنم که در جشن ما حضور داشتید

مرزبان کشیک: مسافر حسین
تنظیم و ویراستار: مسافر رضا از لژیون چهاردهم
تایپ: مسافر اسماعیل و مسافر هاشم 
مسافران و همسفران نمایندگی شهرری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .