English Version
This Site Is Available In English

بخشش هر انسان با خمر او ارتباط دارد

بخشش هر انسان با خمر او ارتباط دارد

جلسه ششم از دوره اول کارگاهی آموزشی عمومی کنگره60 نمایندگی خواجو با استادی؛ دیده‌بان محترم جهان‌بینی، جانشین بنیان استاد امین، نگهبانی ایجنت محترم مسافر حسن و دبیری مسافر بهنام با دستور جلسه "هفته دیده‌بان" در روز پنج‌شنبه مورخ 8 خرداد ماه 1404 رأس ساعت 16:30 آغاز به‌کار نمود.

سخنان استاد محترم:
سلام دوستان امین هستم یک مسافر.
خیلی خوشحال و سپاسگزارم از خداوند که در جمع شما حضور دارم، قدردانی می‌کنم بابت حضورتان و استقبال با محبّت‌ شما. انشاالله همیشه در کارهایتان صحیح و سلامت باشید. یک سفر اولی در درمانش، سفر دومی در ادامه مسیر، خانواده‌ها و همسفرها در انسجام خانواده و روز به روز حس و حال بهتری را تجربه کرده و موفق باشید.

جشن‌ دیده‌بان‌ باعث می‌شود که ما از نزدیک با شما عزیزان آشنا شویم، من در حدود دو سه سالی است که حواسم بیشتر از قبل متمرکز شده و سعی کرده‌ام لیستی تهیه کنم از نمایندگی‌هایی که تا به‌حال حضور نداشته‌ام و کارهایم را به نحوی تقسیم کنم که حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد از بازدیدها را به نمایندگی‌های خارج از تهران اختصاص بدهم و بیشتر در شهر‌های دیگر و نمایندگی‌های قدیمی حضور داشته باشم و از نزدیک بچه‌ها را ملاقات کنم.
نمایندگی‌های اصفهان بسیار قدرتمند، پر توان و همسفرهایشان، شاخص توانمندی آن‌ها هستند؛ یعنی اگر ما بخواهیم شاخص توانمندی یک نمایندگی را در نظر بگیریم، یکی از این شاخص‌ها و عوامل اصلی، همسفرهای آن نمایندگی است. همسفرها هم قدرت نمایندگی هستند و هم تعادل آن.
اختلاف کم در میزان حضور همسفرها و مسافران، نشان از توان و قدرت یک نمایندگی دارد. نمایندگی‌های دیگری هم رفته‌ام که این توانمندی را داشتند، اما نمایندگی‌های اصفهان جزو سرآمد‌ها و باعث خوشحالی در این قضیه هستند. از تمامی عزیزان که زحمت می‌کشند از جمله ایجنت‌ها، مرزبان‌ها، دیده‌بان‌ها و کسانی که خدمت کردند، حضور داشتند، آمدند و رفتند و سال‌ها در پایه‌گذاری این نمایندگی‌ها زحمت کشیدند تشکر می‌کنم و خدا قوّت می‌گویم.

خداوند در قرآن کریم در مورد چیزهای مختلفی چون تلاش و کوشش، انجام کارهای خوب، عبرت گرفتن، احکام، اصول و قوانین الهی، طبیعت و کائنات صحبت می‌کند، ولی خیلی در مورد کسب ثروت و به‌دست آوردن مال صحبت نکرده است، مثلاً نگفته که چه‌طور و از چه راهی مال به‌دست بیاورید. البته من برخوردی با این موضوع در قرآن نداشته‌ام، ولی گفته شده است که شما وقتی جایی می‌روید سعی کنید خیری به‌جا آوردید. از نظر کنگره، مال یا ثروت بسیار ارزشمند است. آقای مهندس می‌گویند: اگر شما پول نداشته باشید، نمی‌توانید ببخشید و انفاق کنید.
پول، چهر‌ه الهی دارد و مقدّس است، پس چرا در کلام الله، زیاد در مورد پول درآوردن تأکید نشده است؟
کمی که فکر کردم، متوجه شدم نیازی نبود که گفته شود، بلکه این قضیه در دل چیز دیگری نهفته که مستقیم به آن اشاره نشده است. گویی به‌واسطه انجام کار دیگری به‌وجود می‌آید. مثلاً در کلام الله بیشتر راجع به انفاق و بخشیدن صحبت شده است.

خداوند خیلی در مورد جمع کردن مال صحبت نکرده، ولی فرموده: به دیگران کمک کنید، از مال و دارایی خود انفاق کنید و ببخشید، اگر شما خدمت به‌جا بیاورید توانایی انجام آن کار به شما و در ادامه ثروت، مکنت و آبرو داده می‌شود. انگار که کلیدش در همان قسمت نهفته است. انسان باید در زندگی تلاش کند و ببخشد.

زمانی که من بچه بودم فکر می‌کردم بالاترین لذّت داشتن یک تانکر شیرکاکائو و یک کامیون پر از بیسکویت و کیت‌کت می‌باشد و اگر از من سوال می‌کردند، می‌گفتم چیزی بالاتر از این خوشبختی برای من وجود ندارد.
بعدها متوجه شدم وقتی انسان سنش بالاتر می‌رود نوع آرزوهایش فرق می‌‌کند، تانکر باقی می‌ماند، فقط خواسته‌ها از شیرکاکائو و بیسکویت تبدیل به پول، تعدادی ملک، باغ و خانه می‌شود.
مگر شما در هر وعده چقدر می‌توانید شیر کاکائو بخورید؟ دو سه لیوان که بخورید دیگر نمی‌توانید لیوان بعدی را میل کنید یا چقدر می‌توانید بیسکویت بخورید؟ چقدر می‌توانید چلوکباب بخورید، چقدر می‌توانید از مادیات استفاده کنید؟ پس لذت بردن هم دارای محدودیت است.
اگر آن زمان به من یک کامیون شیر کاکائو می‌دادند و می‌گفتند که نصف کامیون را پس می‌گیریم قبول نمی‌کردم، می‌گفتم نه کم است، از بین می‌رود، حیف است و ... شاید فقط توانایی بخشش یک لیوان از آن را داشتم نه بیشتر.
انسان هم دقیقا به همین صورت است؛ وقتی چیزی به‌دست می‌آورد، قدرت این را ندارد که از آن استفاده یا بخششی انجام دهد. این‌جا بخشش با خمر انسان ارتباط برقرار می‌کند. به‌عنوان مثال: انسان‌هایی هستند، میلیاردها ثروت دارند که حتی معلوم نیست فردا صبح از خواب بیدار شوند یا نه ولی بازهم به دارایی خود اضافه می‌کنند و نمی‌توانند بخششی انجام دهند چرا؟ چون خمرشان با ثروت گره خورد است.
مشکل از اینجاست که خمر انسان؛ یعنی سیستم نشئه شدن و سیستم خوشحال شدن در زمان جمع کردن شارژ می‌شود نه زمان استفاده کردن. انسان‌هایی که مال‌اندوزی می‌کنند خمر درونی آن‌ها تحت فرمان مادیات و در جمع نمودن نشئه می‌شود. طبق سی‌دی «شرک» بخشی از فرمان شهر وجودی و فرمان درونی آن‌ها تحت اختیار نیروی تاریکی قرار می‌گیرد که با همراه و هم جهت شدن با آن نیرو نمی‌توانند از آن مادیات بگذرانند.
در واقع شخصی که دارایی زیادی دارد وقتی می‌خواهد از آن دارایی، بخشش یا حتی برای خودش استفاده بکند؛ خمار می‌شود؛ یعنی مشکل خمار شدن است، مشکل خرج کردن پول نیست. پس در می‌یابیم که این‌جا پول صور آشکار قضیه و صور پنهان آن با خمر انسان، گره خورده است. حال در مسائل دیگر هم ممکن است به‌همین شکل باشد؛ مانند کسی که از علم یا قدرت خود به دیگران چیزی نمی‌آموزد.

خداوند به همه انسان‌ها توانایی‌های گوناگونی؛ مانند زیبایی، جسم قوی و به دیگری هوش بالایی داده است. اگر انسان بخواهد از آن دارایی که در واقع در اختیارش قرار دارد استفاده بکند، به آرامش، تعادل و حس خوب برسد و در زندگی‌اش گشایش ایجاد شود؛ یعنی حس جدیدی را در زندگی تجربه کند که قبل از آن این احساس را هیچ وقت تجربه نکرده بود؛ باید در حس او تغییرات اتفاق بیفتد. این تغییرات زمانی اتفاق می‌افتد که جهان‌بینی شما تغییر کند، چون کلید آن جهان‌بینی است. در نتیجه، جهان‌بینی کلیدی است که با بخشش کامل می‌شود.

یک فرد مصرف‌کننده را در نظر بگیرید؛ مثلا: 200 گرم مواد دارد و دوستش از او در‌خواست کمک می‌کند. از ترس خماری و کم نیاوردن، 2 گرم از مواد خودش را نمی‌بخشد! اما فردی که در مسیر درمان قرار می‌گیرد باید گذشت کند. درمان؛ یعنی بخشیدن. حال این سوال پیش می‌آید: چرا برای فرد مصرف‌کننده، بخشش سخت است و برای فرد تحت درمان، آسان؟!
چون در فرد مصرف‌کننده، مواد جایگزین خمر او شده است. در بخشش هم این‌گونه است مثلأ  پول، علم، قدرت، فیزیکی و مهارت در فنون مختلف، جایگزین خمر می‌شود.
آیا این موارد شبیه مواد نیستند؟ آیا برای عبور کردن از آن‌ها نباید انفاق کنیم؟
همان‌طور که مواد خود را بخشیدید و بیداری در درون شما اتفاق افتاد، اگر از مازاد داشته‌های خود هم ببخشید،این اتفاق می‌افتد. این؛ یعنی سفر دوم، یعنی از بندهایی که خمر را به اسارت گرفته است باید گذشت. اگر علمی دارید به دیگران آموزش بدهید، نترسید از این‌که دیگران هم صاحب علم شوند. اگر حرفه‌ای بلد هستید به دیگران منتقل کنید.
همان‌طور که در سفر اول کم کردن و گذشتن از مقداری دارو باعث رهایی شما شد، در سفر دوم هم گذشتن از داشته‌هایتان باعث رهایی می‌شود و گشایش اتفاق می‌افتد.
ما در کنگره خیلی پیشرفت کرده‌ایم، به اهداف بزرگی رسیده‌ایم؛ اما در بخشش هنوز به جایی نرسیده‌ایم که مثلا بتوانیم نیمی از اموالی را که احتیاج نداریم، ببخشیم. علت چیست؟ علت این است که نسبت به داشته‌هایمان تعصب و تفاخر داریم؛ مانند کسی که قدرت بدنی خوبی دارد و منتظر است از این توانایی به‌عنوان سلاح استفاده کند. حال یک نفر را در نظر بگیرید که این قدرت را دارد اما اگر مسئله‌ای هم پیش بیاید نادیده می‌گیرد.
کسی که می‌تواند از قدرت خودش استفاده کند اما نادیده می‌گیرد و به دنبال صلح است، خمر خود را تحت فرمان دارد. برای به فرمان درآوردن خمر چه باید کرد؟
جواب این سؤال در بخشش است. زمانی که انسان از چیزی که دارد ببخشد؛ آن‌ها را مال خود می‌کند. وقتی خداوند چیزی به شما می‌دهد، شما صاحب آن نیستید، زمانی صاحب آن داشته‌ها می‌شوید که فرمان خرج کردن آن صادر شود که این امر با بخشش اتفاق می‌افتد، آن‌ وقت انسان تبدیل می‌شود به یک انسان رها و آزاد و سبکی را در خودش احساس می‌کند. ما هنوز فاصله داریم و باید تمرین کنیم تا به آن نقطه برسيم، خمر ما اسیر چیزهای درون ما نشود. (منیت، تعصب، توقع و تفاخر نسبت به آن‌ها نداشته باشیم).

این بخشش در لژیون سردار واقعاٌ معجزه است و درست مثل سفر کردن می‌ماند.
وقتی که شروع به بخشش می‌کنید، نیروها از درون آزاد شده و به نقطه‌ای می‌رسد که هر وقت خواستید، می‌توانید از مال خود به هر مقدار و به هر انسانی ببخشد و این کار آیا خوب و حس خوشایندی ندارد؟
پس باید تمرین کنیم که در سفر دوم؛ خمر ما کم‌کم با بخشش، خدمت‌کردن و آن کارهای که توانش را داریم، در کنارش آموزش و یاد گرفتن چیزهایی که توانایی انجام آن را نداریم، انجام دهیم تا از یک زندگی خوب و با کیفیت برخوردار شویم.
خلاصه سخن این‌که انسانی وجود ندارد که توانایی نداشته باشد. زمانی که شروع کردم به خدمت کردن؛ گره‌ها و راه‌هایی که برای من باز نمی‌شد، حل شده و آن چرخه را می‌توانم درک کنم که چه‌طور اتفاق افتاده است. اگر حرکت نمی‌کردم و  تنها می‌ماندم، هیچ‌وقت آن اتفاق خوشایند برای من نمی‌افتاد. پس ما باید از کنگره و امکاناتی که به ما داده شده است، به نفع عالی و مطلوبی استفاده کنیم که آن اتفاق خوب انشالله رخ بدهد.

تایپ: مسافر نوید لژیون بیست و یکم، مسافر سروش لژیون چهاردهم، مسافر جهانشاه لژیون هفدهم و مسافر مجید لژیون پنجم
عکس: مسافر مرتضی لژیون یازدهم
تنظیم و ارسال: مسافر حجت لژیون شانزدهم

نمایندگی خواجو

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .