به نام قدرت مطلق الله
من سالها در کنار مصرف کننده مواد مخدر، زندگی میکردم. شب و روزمان یکی بود. او در تاریکی اعتیاد غرق شده بود و من در تاریکی جهل و نادانی خود روزها را سپری میکردم.
من درک درستی از مواد نداشتم و همیشه به چشم یک متهم به مسافرم نگاه میکردم و میگفتم چرا نمیتواند و نمیخواهد مواد را کنار بگذارد تا اینکه راه برای ما نمایان شد و با کنگره آشنا شدیم. تک به تک وادیها را آموختم و یاد گرفتم همهچیز؛ باید با تفکر آغاز شود و متوجه شدم جهت بیهودگی پا به حیات نگذاشتهام.
سپس در وادی سوم آموختم که هیچ موجودی به اندازهٔ خود انسان به خودش فکر نمیکند. این وادی به من یاد داد که مسئولیت زندگی، کارها و مشکلاتم را با جان و دل بپذیرم و قبول کنم که در کنار یک مصرفکننده، هستم که او بیمار است.
کفشهای آهنین خود را پوشیدم و با صبوری در راه آموزش کنگره۶۰ گوشدل سپردم و بال پرواز مسافرم شدم، همسفر راهش شدم، درکش کردم و آموختم تنها ناجی خودم و زندگیام خودم هستم. افکارم را درمان کردم و شکرگذار خدا هستم که مسافرم به درمان رسیده، صلح و آرامش به زندگی ما برگشت. امیدوارم بتوانم خدمتگذار خوبی برای کنگره باشم.
نویسنده: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم)
عکاس: همسفر مهرانه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: نگهبان سایت همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر صبحگل (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی قائمشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
39