چهارمین جلسه از دوره سی و نهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰؛ نمایندگی صائب تبریزی با استادی مسافر حسن، نگهبانی مسافر داود و دبیری مسافر امیر با دستور جلسه «وادی سوم و تاثیر آن روی من» و اولین سال رهایی مسافر داوود پنجشنبه 8 خرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ برگزار شد.

سخنان استاد:
شاکر خداوند هستم که امروز بار دیگر این فرصت نصیب من شد تا در این جایگاه حضور داشته باشم و آموزش ببینم.رهاییهای این هفته را به تمامی دوستان رهایافته، همسفران محترمشان و راهنمایان گرامی تبریک عرض میکنم. انشاءالله سالی پربار داشته باشیم و رهاییهای زیادی از شعبهمان شاهد باشیم.

دستور جلسه این هفته، «وادی سوم و تأثیر آن روی من» است. این وادی در زندگی من بسیار کارساز بوده است. در میان تیتر چهارده وادی، تنها در ابتدای تیتر این وادی از کلمه «باید» استفاده شده است؛ بهگونهای که راه گریزی برای من، مسافر، باقی نگذاشته و به ما یاد داده است که باید خودم به خودم فکر کنم.

من پیش از آشنایی با کنگره، فردی معرکهگیر بودم و علت مشکلاتم را در دیگران میدیدم، اما یاد گرفتم که علت تمام مشکلاتم خودم بودهام. از زمانی که وارد کنگره شدم و این وادی را آموختم، مسئولیت تمام کارهایم را خودم پذیرفتم و نسبت به آینده امیدوار شدم. در این وادی خواندم که: «خود کرده را تدبیر هست.»
تولد اولین سال رهایی مسافر داوود:
سخنان استاد در مورد مسافر:
بخش دوم دستور جلسه ما، اولین سال رهایی داوود عزیز است. اولین سال رهاییاش را به خودش، همسفران محترمش تبریک عرض میکنم. داوود پس از اجرایی کردن این وادی توانست به رهایی برسد. از این وادی آموخت که هیچکس جز خودش نمیتواند به او کمک کند.
داوود در این مدت حدوداً هفت راهنما عوض کرد، ولی تا زمانی که خودش نخواست، نمیتوانست به نتیجه برسد. اما زمانی که خواست، نتیجهاش را دید. وقتی داوود تصمیم گرفت راهنمایش را تغییر دهد، پیش من آمد و پرسید: «میتوانم به لژیون شما بیایم؟» من هم گفتم: «حتماً!» اما در دلم میگفتم: «چطور میخواهد سفر کند؟» ولی بسیار عالی سفر کرد. اکنون در بخش مشاوره تازهواردین مشغول خدمت است و امیدوارم که در آزمون راهنمایی قبول شود و شال راهنمایی را دریافت کند.

اعلام سفر مسافر داوود:
سلام دوستان داوود هستم یک مسافر؛ آخرین آنتی ایکس مصرفی شیشه و متادون. ۱۲ ماه به روشDST با داروی OT با راهنمایی حسن آقا سفر کردم. رهایی ۱ سال و 2 ماه.

آرزوی مسافر:
امیدوارم جشن تولد های بعدی که گرفته میشود در ساختمان خودمان گرفته شود.




سخنان مسافر داود:
همیشه وقتی به کنگره میآمدم و تولدها را میدیدم، با خودم میگفتم: «خدایا، من کی به رهایی میرسم؟ آیا روزی تولد من را هم خواهند گرفت؟» اصلاً به خودم اعتماد نداشتم. ولی خدا را شکر توانستم به خودم اعتماد کنم و بالاخره به رهایی برسم.
از نظر من، رهایی یک مجوز ورود به کنگره است؛ چون تازه بعد از رهایی میفهمی کنگره ۶۰ یعنی چه. لذت خدمت کردن، از دست کسی گرفتن و رساندن او به یک جایگاه، یک نعمت و افتخار بزرگ است. باید این حس را تجربه کنی تا بفهمی چقدر ارزش دارد.

از راهنمای عزیزم، حسنآقا، خیلی تشکر میکنم که من را همراهی کردند و باعث شدند به رهایی برسم. همچنین از جناب مهندس، ایجنت محترم، راهنمای همسفرم، و خود همسفرم نیز تشکر میکنم که در این مسیر کنارم بودند و مرا تنها نگذاشتند. حتی در زمان مصرف نیز همیشه حامی من بود. وقتی در هیدج سفر میکردم، همراه من بود و حالا در کنار من، لذت این رهایی و جال خوش را میچشد.
سخنان راهنما مسافر منیره:
خدا را شکرگزار و سپاسگزارم که توانستم امروز در خدمت شما عزیزان و کنگره حضور داشته باشم و بار دیگر این حس و حال خوب را تجربه کنم. درست است که تولدهای زیادی را دیدهام، اما این تولد برایم بسیار متفاوت است.
رهاییهای این هفته را به تمام مسافران و همسفران تبریک عرض میکنم؛ مخصوصاً رهایی نیکوتین که بسیار ارزشمندتر است و خودم نیز آن را تجربه کردهام. وقتی یک همسفر نتواند خود را از بند تاریکیها رها کند، مسافر نیز پشت در خواهد ماند. برای اینکه منِ مسافر بتوانم مشکلات خود را حل کنم و گرههایم را باز کنم، ابتدا باید خودم قدم بردارم. فکر میکنم خانم معصومه از زمانی که این حرکت را با خود آغاز کردند، راه برای مسافرشان، آقا آرش، باز شد و ایشان بهراحتی سفر کردند.
در مورد تولد امروز، بعد از ۱۳ سال، یک رهایی شکل گرفته است که نشاندهندهی صبر و بردباری همسفر و مسافر است. میدانیم که مسافران در دستان یک اهریمن بسیار قوی اسیر هستند و اگر در بیرون از کنگره باشند، این مسیر برای خودشان و خانوادهشان بسیار دشوار خواهد بود. اما در کنگره، این مشکلات بهسادگی آب خوردن قابل حل هستند.
.jpg)
برای یک همسفر، تحمل سفر مسافر بسیار سخت است. این دشواری برای ما هم وجود داشت؛ اما در این مسیر، راه برایمان باز شد، تاریکیها را شناختیم، گرههایمان را باز کردیم و بال پرواز خفیفی برای مسافر شدیم. کنگره به ما آموخت که در کنار مسافر خود باشیم و کمکحال او باشیم.
همسفرانی که در این جلسه حضور دارند، باید بدانند که خانم معصومه عزیز، یک الگوی بینقص هستند و در این مسیر نشان دادند که یک همسفر چه رسالتی بر عهده دارد. ایشان در این ۱۳ سال، در کنار مسافر خود با صبوری، محبت و کمکحال بودن – چه در دوران مصرف و چه در زمانی که مسافر به آگاهی رسید – تلاش کردند، و امروز شیرینی آن روزهای تلخ را میچشند و اکنون حسوحال بسیار خوبی دارند و بسیار پرانرژی هستند.
سخنان همسفر معصومه:
خدا را بسیار شکر میکنم که در این جایگاه قرار گرفتهام و سجدهی شکر به جا میآورم. اگر آقای مهندس و روش DST نبودند، معلوم نبود من و مسافرم در چه شرایطی قرار داشتیم. خدا را سپاسگزارم.
وقتی وارد کنگره شدم و علم کنگره را دریافت کردم، از راهنمایانم، خانم راضیه و خانم پریسا، بسیار آموختم. صبر را از این عزیزان یاد گرفتم. در ادامهی راه، خانم منیره نیز زحمات بسیاری برای من کشیدند. وقتی به سفر دوم رسیدم، توانستم حس و حال خوب را درک کنم.
از تمام راهنمایان مسافرم تشکر میکنم که هر یک زحمات زیادی کشیدند، و در نهایت حسنآقا نیز بسیار به ما کمک کردند. از مسافرم نیز ممنونم که هرگز ما را دلسرد نکرد.

من سالهای زیادی در کنگره بودم و هرگز ناامید نشدم. در وادی سوم، مانند بسیاری از مسافران، همیشه به دنبال نتیجه بودم؛ اما زمانی به رهایی رسیدم که آن را رها کردم و فقط بر آموزشها تمرکز نمودم. ما رنج و سختیهای بسیاری کشیدیم، اما امروز ثمرهی صبرمان را میبینیم. از آیناز تشکر میکنم که همیشه همراه من بود و حتی امروز نیز از من حمایت میکند. از خواهرم نیز سپاسگزارم که کمک کرد در کنگره بمانم و در نهایت، رهایی مسافرم را ببینم.
حال من خوب است و این حال خوب را برای همهی سفر اولیها آرزو میکنم. مسافرم انسانی با ذات مهربان و قلبی بزرگ است. خدا را شکر میکنم که این ثمرهی صبر را به من نشان داد. امسال نیز به عنوان راهنما پذیرفته شدم و امیدوارم بتوانم زکات رهاییام را بهخوبی ادا کنم.
سخنان همسفر آیناز:
من هم به نوبه خودم از جناب مهندس، راهنمای پدر و مادرم تشکر میکنم که در این مسیر ما را همراهی کردند. آرزو میکنم تمام سفراولیهای که خواستار رهایی هستند به رهایی برسند، و در کنار هم تولد این عزیزان را جشن بگیریم.
سخنان همسفر امیرعلی:
از آقای مهندس و راهنمای پدر و مادرم تشکر میکنم که به ما کمک کردند.

تایپ متن: گروه سایت
خدمتگزار سایت: همسفر مهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
159