English Version
This Site Is Available In English

در وادی سوم دریافتم که انگشت اتهام را به سوی خداوند و دیگران نگیرم.

در وادی سوم دریافتم که انگشت اتهام را به سوی خداوند و دیگران نگیرم.

دلنوشته جمعی از مسافران لژیون جونز به راهنمایی همسفر سهیلا پیرامون دستور جلسه «وادی سوم و تأثیر آن روی من»

مسافر سپیده

با تفکر، ساختارها آغاز می‌شوند و بدون تفکر، آنچه هست رو به زوال می‌رود. در وادی اول یاد گرفتیم که قبل از انجام هر کاری، باید خوب تفکر کنیم. بدون تفکر نباید هیچ اقدامی انجام دهیم. در وادی دوم آموختیم که هیچ مخلوقی بیهوده پا به حیات نمی‌گذارد؛ یعنی هیچ‌کدام از ما بی‌ارزش نیستیم، حتی اگر خودمان چنین فکری کنیم. آقای مهندس هم اشاره کردند که ما نیاز به آموزش و راهنمایی داریم و هیچ‌کس بی‌دلیل به این دنیا نیامده است؛ هر کدام از ما برای هدفی و مسئولیتی خاص خلق شده‌ایم. اما در وادی سوم گفته می‌شود: "هیچ موجودی به اندازه‌ خود انسان، به خویشتن خویش فکر نمی‌کند." در دو وادی قبلی تفکر کردیم و دریافتیم که بی‌ارزش نیستیم. حالا در وادی سوم وقت عمل کردن است.

من سپیده متوجه شدم که مشکلی در درون خودم دارم؛ مشکلی که باید آن را از درون بررسی و اصلاح کنم. حالا باید بتوانم آن‌چه می‌خواهم را به مرحله‌ عمل برسانم تا به آرامش برسم. در این وادی آموختم که باید صبور باشم؛ ببخشم؛ محبت کنم؛ عشق بورزم؛ راستگو باشم و از همه مهم‌تر جهان‌بینی خود را کامل کنم تا بتوانم از تاریکی‌ها به سمت روشنایی قدم بردارم. یاد گرفتم که دیگر انگشت اتهام را به سوی خداوند و دیگران نگیرم؛ بلکه گره‌های کور زندگی‌ را خودم باز کنم. فقط در این صورت است که به موفقیت و نور خواهم رسید و می‌توانم ساختار روح، روان، جسم و احساس خود را کنترل کنم و حال خوبی داشته باشم.

نتیجه‌ای که من از این وادی گرفتم این است که مسئولیت کامل کارها و زندگی‌ خود را بپذیرم. سختی‌ها را به عنوان بخشی از بهای پرداخت شده برای گذشته‌ و در مسیر همسفری با مسافرم، با آگاهی تحمل کنم. مشکلات را با تفکر و تدبیر و نه با سرزنش زمین و زمان یا انداختن تقصیرها بر گردن دیگران، حل کنم. وادی سوم به من یاد داد که توانایی‌هایم را به کار بگیرم و دنبال تأیید دیگران نباشم. اگر مشکلی پیش آمد، منتظر کمک کسی نباشم؛ چون هیچ‌کس به اندازه‌ خودم به فکر من نیست. من باید آن‌قدر قوی باشم که بتوانم روی پای خودم بایستم و مشکلاتم را حل کنم.

تأثیر اصلی این وادی بر من این بوده که ایمان قوی داشته باشم، از دیگران انتظار نداشته باشم، مشکلاتم را بپذیرم و برای رسیدن به آرامش تلاش کنم و یاد بگیرم که خودم باید راه‌حل‌ها را پیدا کنم. همچنین مهربانی، محبت و کمک به دیگران را وارد برنامه‌ی زندگی‌ام کنم و مسئولیت زندگی‌ام را بدون توقع از کسی، خودم برعهده بگیرم.

مسافر فاطمه

باید دانست که هیچ موجودی به اندازه‌ خود انسان، به خویشتن خویش فکر نمی‌کند. قبل از ورود به کنگره، زندگی‌ من پر از مصیبت، سختی، رنج و مشکلات ناشی از اعتیاد بود. اما با آموزش‌های کنگره فهمیدم که اگر امروز در زندگی با مشکلاتی روبه‌رو هستم، مقصر اصلی خودم هستم. چون بدون تفکر و آگاهی عمل می‌کردم و هر روز بیشتر در غم و اندوه فرو می‌رفتم. امروز با آموخته‌های کنگره متوجه شده‌ام که برای حل مشکلات، خودم باید تلاش کنم. باید گوش شنوا، چشم بینا و فکری آگاه داشته باشم و به درون خودم توجه کنم. اگر تلاش و کوشش نداشته باشم، هیچ تغییری در زندگی‌ام اتفاق نخواهد افتاد.

به قول معروف: «اینکه کسی گدا به دنیا بیاید، دست خودش نیست، اما اینکه گدا از دنیا برود، به خودش بستگی دارد.» هر مشکلی که در زندگی‌ام پیش آمده، تنها و تنها مسئولش خودم بوده‌ام. اگر خطایی رخ داده، باید دنبال دلیلش در وجود خودم بگردم، نه در دیگران! قبل از ورود به کنگره، همیشه مسافرم یا اطرافیان را مقصر می‌دانستم؛ اما روزی راهنمای عزیزم در لژیون گفت: «وقتی انگشت اشاره را به سمت دیگران می‌گیریم، فراموش می‌کنیم که سه انگشت دیگر به سمت خودمان است. ما باید مشکل را در درون خودمان پیدا کنیم و خودمان را تغییر دهیم.»

من همیشه فکر می‌کردم خودم بی‌عیبم، اما امروز فهمیده‌ام هر چه کاشتم، همان را درو کردم و آینده‌ام را خودم ساخته‌ام. الان در کنگره، برای حل مشکلاتم از راهنمای باتجربه‌ و افراد صالح مشورت می‌گیرم؛ اما تصمیم نهایی را خودم می‌گیرم. قبلاً مشکلاتم را لعنت خداوند می‌دانستم؛ اما امروز دریافته‌ام که آن‌ها رحمت خداوند بوده‌اند؛ چون باعث رشد، تجربه و تکامل من شده‌اند. اکنون می‌دانم که باید با صبر، حوصله، تفکر، تدبیر و ایمان، به‌تدریج برای حل مشکلاتم تلاش کنم. برای باز کردن هر در بسته‌ای باید کلید مناسب آن را پیدا کرد. امروز وظیفه‌ من این است که با آگاهی بیشتر و تفکری درست، به دنبال شاه‌کلیدی باشم که قفل‌های زندگی‌ من را باز کند.

قبل از ورود به کنگره، همیشه دیگران را مسئول مشکلاتم می‌دانستم. اما در کنگره آموختم که با تفکر، تجربه و آموزش می‌توانم جسم و روان خود را به تعادل برسانم و مسئولیت کامل زندگی‌ خود را بپذیرم. نتیجه‌اش، آرامش و حال خوشی‌ است که امروز تجربه می‌کنم. همه‌ این‌ها را مدیون جناب آقای مهندس دژاکام عزیز و راهنمای مهربانم، خانم مرضیه‌ گرامی هستم. از صمیم قلب از راهنمای عزیز و مهربانم سپاسگزارم که تجربیات خود را در اختیار من گذاشتند و مرا یاری کردند تا امروز بتوانم با صلح و آرامش بیشتری به زندگی‌ ادامه دهم.

ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر معصومه لژیون سوم (نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی رضوی مشهد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .