پنجمین جلسه از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی دلیجان با استادی راهنما همسفر مهشید، نگهبانی همسفر مرضیه و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه "وادی سوم(باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند) وتاثیر آن روی من" روز چهارشنبه ۷ خردادماه ۱۴۰۴ در ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مهشید هستم یک همسفر سپاسگزارم از نگهبان لژیون سردار خانم مرضیه و همچنین از گروه سردار و خزانهدار محترم. من به خاطر تدبیر جناب مهندس، از همزمانی دستور جلسات با جلسات سردار بسیار خوشحالم. این موضوع به نظر من بار علمی لژیون سردار را افزایش داده است. خدا را شکر که چتر حمایتی کنگره بر سر ما هست و لژیون سردار به من درس بخشندگی میدهد و من را به مقام والای انسانی نزدیک میکند.
دستور جلسه امروز وادی سوم است و اگر بخواهم درباره این وادی صحبت کنم، راحتتر میتوانم پیامی که در آن نهفته است را باز کنم. در ابتدای وادی میگوید: "ما برای خود آغازی تازه داریم؛ آغازی که ما را به صلح، آرامش، سلامتی و آسایش میرساند." وقتی وارد کنگره شدم و درمان شدم، به آن سلامتی و آرامش رسیدم؛ اما هنوز به آن آسایش و صلحی که مدنظر است نرسیدهام. به نظر من، کلید رسیدن به صلح و آسایش بخشیدن است. بخشیدن هم مانند همه چیزهایی که در کنگره وجود دارد برای من چه از لحاظ صور آشکار و چه از لحاظ صور پنهان روشن شد. بخشیدن میتواند از دو طریق کنترل شود: از طریق با سیم و از طریق بیسیم. بخشیدن از طریق با سیم یعنی اینکه من مقداری از داراییهای خود را ببخشم و در این صورت به صلح و آرامش میرسم؛ اما بخشیدن از طریق بیسیم یعنی دور ریختن خشم و کینههایی که در درونم دارم دور بریزم و از آنها بگذرم.
به نظر من، این کار بسیار سخت است. همیشه به خود میگویم که کینههایی که از دیگران دارم مانند خارهایی در قلبم هستند و یاد سیدی شمشیر در سنگ میافتم که میگوید: "سعی کن این خارها را از قلب خود بیرون بیاوری." در این صورت واقعاً معنای بخشش را درک میکنیم و به صلح و آرامش میرسیم.خدا را شکر که در لژیون سردار واقعاً درس بخشندگی را یاد میگیرم. در ادامه پیام میگوید: که با نگاه کردن به طبیعت به ابعاد گستردهای برسید و مشکلات خود را حل کنید. این جمله بسیار زیبا است. وقتی به طبیعت نگاه میکنم، میبینم که درختان برای رسیدن به ثمر، شاخ و برگهای اضافی خود را دور میریزند. هر سال درختان هرس میشوند و من هر سال در لژیون سردار هرس میشوم. شاخ و برگ اضافی درخت، همان مادیات است.
یادم به تشبیه زیبای آقای مهندس میافتد که میگوید: "انسانهایی که مثل میوههای کال به درخت میچسبند، نمیتوانند از درخت جدا شوند." انسانهایی که به مادیات چسبیدهاند، نمیتوانند جدا شوند. هر چه انسان تکامل پیدا کند، مانند میوهای است که از درخت جدا میشود و دوست دارد دیگران از آن میوه استفاده کنند. خدا را شکر که لژیون سردار به من کمک میکند تا میوه کال را به میوه رسیده تبدیل کنم.در ادامه پیام میگوید: اگر انسان خود جستجو نکند، حتی اگر با کاوشگران ماهر همنشین باشد، به حقیقت واقعی نمیرسد. وقتی این قسمت پیام را خواندم، یاد زمانی افتادم که مسافرم عضو لژیون سردار شد. پیش خودم گفتم: "مهشید، تو که شاغل نیستی، او عضو لژیون سردار میشود و برکتش به ما میرسد.
چرا من باید عضو شوم؟" اما بعد دیدم که باید بخشش را در درون خود جستجو کنم و بذر آن را در درون خود بکارم. من هم مشکلاتی دارم و باید به آنها بپردازم.لژیون سردار جایی است که حس انسان تغییر میکند و وقتی حس تغییر کند، میتوانم صفات منفی را به صفات مثبت تبدیل کنم. به نظر من این وادی، وادی خودباوری و پذیرش است. من به این دنیا آمدهام تا مشکلات خود را تحمل کنم و با آنها دست و پنجه نرم کنم. مشکلات روزمره من هستند و باید آنها را بپذیرم. یک درخت وقتی بخواهد قوی شود، ابتدا ریشههای خود را قوی میکند؛ بنابراین اگر میخواهم مشکلاتم را بپذیرم، باید درون خود را آباد کنم. برای قوی کردن ریشهام، باید قلب خود را از کینه، حسادت، تنفر و خشم خالی کنم. در این صورت، طبق وادی چهاردهم، عشق و محبت در دستان من خواهد بود.
همیشه در مدرسه میگفتند که "دنیا مزرعه آخرت است" و این جمله برای من همیشه شعار بود؛ اما وقتی به وادی سوم نگاه کردم، متوجه شدم که من دانسته یا ندانسته بذرهای زیادی در درون خود کاشتهام و اکنون با انبوهی از گیاهان تلخ و زهراگین روبرو هستم که زندگیام را تباه کردهاند. خدا را شکر که لژیون سردار به من میگوید: بذر نیکو بکار چون به من قوت و سایهبان میدهد، یعنی هم خودم و هم دیگران میتوانند از آن استفاده کنند. طبق وادی سوم، من سعی کردهام هر سال عضو لژیون سردار باشم. خدا را شکر که این توفیق را داشتهام. به نظر من وادی سوم میگوید: که اگر میخواهی عضو لژیون سردار شوی؛ باید در قبال تعهد خود مسئول باشی. وقتی بدانم که در قبال تعهد خود مسئول هستم، پسانداز درستی دارم و قناعت را در زندگیام پیشه میکنم.
قبل از آمدن به کنگره، مفهوم درستی از پسانداز کردن نداشتم و همیشه مقداری پول جمع میکردم تا به خواستهام برسم؛ اما بعد از مدتی هیچ لذتی از پسانداز نمیبردم.اما وقتی به کنگره آمدم، یاد گرفتم که هر دارایی را به سه قسمت تقسیم کنم: یکی برای روزمرگیها، یکی برای کمک به دیگران و یکی برای پسانداز نمودن. من خودم پسانداز را به دو قسمت بلندمدت و کوتاهمدت تقسیم کردهام. این وادی به من میگوید: که خود را بشناس و حقیقت وجودیت را بشناس تا بتوانی بذر نیکو بکاری. لژیون سردار جایی است که میتوان بذر نیکو کاشت و در حال حرکت است. اگر به آن نرسم، ممکن است دیگر فرصتی برای من نباشد. خدا را شکر که الگوهایی در کنگره وجود دارند که میتوانم از آنها استفاده کنم و پیرو آنها باشم.
کنگره مانند سایهای است که هر کاری کنم، به آن نمیرسم، اما نمیتوانم ناامید شوم. طبق وادی دوم، من هم باید کاری انجام دهم. چهقدر خوب است که عضو سردار شوم و مقداری کمک کنم. نمیتوانم زحمات جناب مهندس و خانواده محترم ایشان را جبران کنم؛ اما میتوانم قطرهای در اقیانوس باشم. قطره و اقیانوس هر دو از مولکولهای یکسانی تشکیل شدهاند؛ اما ظرف اقیانوس محکمتر است. نمیتوانم دست روی دست بگذارم. به یاد صحبتهای آقای مهندس میافتم که میگویند: "دانه دانه از غلّه در انبار. " به نظر من، لژیون سردار محل حضور انسانهای خوشبخت و سعادتمند هستند. یاد صحبتی از جناب مهندس میافتم که میگوید: "انسانهای سعادتمند و خوشبخت کسانی هستند که مالی را که به دست میآورند از طریق صراط مستقیم باشد و از آن انفاق کنند." دقیقاً همین صفات را هر انسانی که وارد کنگره میشود، یاد میگیرد.
خدا را شکر که کنگره به من کمک میکند تا بتوانم انفاق کنم و از طریق انفاق کردن، به آرامش برسم. بعد از رسیدن به آرامش، متوجه شدم که باید بهای این حال خوب خود را بپردازم. صحبت درباره وادی سوم و بخشش بسیار زیاد است، اما فکر نمیکنم اجازه داشته باشم بیشتر صحبت کنم. باز هم خدا را شکر میکنم و دوست داشتم در نمایندگی دلیجان توفیق خدمت استادی داشته باشم. از خانم مرضیه عزیز و خانم پریسا بسیار سپاسگزارم. لژیون دلیجان برای من نماد آرامش است و بسیار خوشحالم که میتوانم این آرامش را در کولهبار خود داشته باشم. از اینکه به صحبتهای من گوش دادید از همه شما سپاسگزارم.
.jpg)
تایپیست: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم)
ویراستار: همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون یکم)
عکاسی: راهنمای تازهواردین همسفر کوثر
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی دلیجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
173