English Version
This Site Is Available In English

پایداری در زندگی نشان دهنده پیوند عمیق بین همسفر و مسافرش

پایداری در زندگی نشان دهنده پیوند عمیق بین همسفر و مسافرش

همسفر شبنم در دل نوشته خود این‌گونه نوشت:

دلنوشته یک همسفر معمولا به تصویر کشیدن احساسات عمیق و خاطرات مشترک و امید به آینده‌ای مشترک است. این نوشته‌ها ممکن است درباره‌ عشق و وفاداری و یا حتی تلاش برای مقابله و روبرو شدن با مشکلات باشد و این خود نشان دهنده‌ پیوند عمیق بین همسفر و مسافر است. آمدن من به کنگره در روز اول مصادف شده بود با جشن همسفر؛ از آن روز برای من کلمه‌ همسفر بودن معنا پیدا کرد که من باید برای درمان و رهایی مسافرم همراه او باشم و از همان روز اول استرس رهایی را داشتم که چطور و چگونه بتونم این راه را طی کنم. از حرف زدن در جمع عمومی خجالت می‌کشیدم از این‌که بخواهم از حس و حال خودم بگویم در جمع مسافران و همسفران ترس داشتم. روزها می‌گذشت و هر چه به زمان رهایی‌مان نزدیک‌تر می‌شد، ترس‌هایم بیشتر می‌شد. وقتی در لژیون بچه‌ها می‌گفتند خوش به حالت داری به تاریخ رهایی نزدیک می‌شوی استرس بیشتری داشتم ولی باز از ته دلم خوشحال بودم چون حال مسافرم خیلی خوب بود و انگار به خاطر این استرس نمی‌خواستم رهایی را بگیرم الان با خودتان می‌گوید چرا استرس؟ استرس از برگشت دوباره مسافرم به دنیا اعتیاد، برای همین گرفتن گل رهایی برایم بی‌معنا بود. چون یک‌بار برای رهایی رفته بودم خدمت آقای مهندس آن‌جا حس و حال خوبی داشتم. در سفر اول مسافرم بعد دو سال رهایی به خاطر یک سری از مشکلات و بیماری گریز زده بود و بر سر دوراهی قرار گرفته بود یا باید کارش را رها می‌کرد یا این‌که به طرف مواد نرود، در این‌جا بود که به ناچار دوباره به سمت مواد رفت، هیچ حس خوشحالی برای رفتن به رهایی را نداشتم. با خودم فکر می‌کردم شاید دوباره همان اتفاق بد برایش بیفتد. خدا رو شکر می‌کنم که مسافرم برای بار دوم آن‌قدر مرتب و منظم سفر کرده بود، چون خواسته‌ی درونی‌اش این بود که این بار باید سفری ناب را تجربه کند و به رهایی و درمان برسد.از خدای خودم تشکر می‌کنم که برای بار دیگر مسیر کنگره را برای من و مسافرم باز کرد تا ما دوباره سفر کنیم و به حال خوش و رهایی برسیم و امروز این حال خوش و زندگی‌پر از آرامش را مدیون آقای مهندس و راهنما صبورم همسفر سکینه هستم تا بتوانیم در کنار هم‌ زندگی خوبی همراه با عشق و محبت را داشته باشیم و هر روز که از رهایی ما می‌گذرد تمرین و تکرار بیشتری برای بالا بردن نقطه تحمل و خوب فکر کردن می‌آموزم و یاد می‌گیرم که با آموزش تکرار و یادگیری بیشتر مطالب در کنار مسافرم با حال‌خوب توام با آرامش به راه خود ادامه دهیم و در کنگره مستدام باشیم و خدمت‌گذار خوبی برای کنگره باشیم. و در پایان خدای خودم را شاکرم که کنگره را در مسیر زندگی‌مان قرار داد تا بتوانیم در این مسیر به درمان برسیم.

نویسنده: همسفر شبنم رهجوی راهنما همسفر سکینه (لژیون چهارم)
رابط خبری: همسفر راحله رهجوی راهنما همسفر سکینه (لژیون چهارم)
عکاس: همسفر سکینه سادات رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون پانزدهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر زینب رهجوی همسفر سکینه (لژیون‌چهارم)
نمایندگی همسفران نیما‌یوشیج بهشهر 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .