وادی سوم، با باید شروع میشود اشاره میکند؛ باید دانست هیچکس به اندازه خود من در فکر من نیست باید خود در حل کردن مشکلات خود تفکر کنم وادی اول، تفکر کردن را به من یاد داد تا نقاشی زندگی خود را زیبا بکشم وادی دوم، به من آموخت که بیارزش نیستم و بیدلیل پا به کنگره نگذاشتم آمدهام تا وادی سوم را آموزش بگیرم و یاد بگیرم چگونه مشکلات زندگی خود را حل کنم به صلح و آرامش برسم. زمانیکه وارد کنگره شدم از حال خراب خود خبر نداشتم؛ برای درمان مسافرم به کنگره آمده بودم کنگره با آموزشهای ناب با تکرار و تمرین دستور جلسات آدرس خودم را که سالها گم کرده بودم را به من داد.
بهخاطر دارم اولین سال وادی سوم را قبول نداشتم و طلبکار بودم؛ ولی با آموزشهای کنگره آموختم همه چیز از درون من آغاز شده؛ باید اول از درون خود مشکلات را حل کنم. مشکلات الان من نشاندهنده تاریکیهای درون من است میتوانم با کاربردی کردن این وادیها به درون سفر کنم و خود و نیروها را بهتر بشناسم در کنگره نیروها را شناختم و آموختم که ناامیدی قویترین نیروهای منفی است که میتواند به راحتی انسان را زمینگیر کند. من سالها با ناامیدی زندگی کردم و حال خود و عزیزان خود را خراب کردم اکنون با شروع وادی سوم حرکتی محکمتر انجام میدهم تا مشکلات خود و خانواده را حل کنم. هر کدام از این وادیها شاهکلیدی شدند؛ برای قفلها و زنجیرهایی که به خود زده بودم تا حرکت نکنم و در تاریکیها مانده بودم.
نویسنده: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون سوم)
رابط خبری: همسفر سیما رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون سوم)
ویرایش: همسفر سهیلا رهجوی راهنما همسفر منیره (لژیون ششم)
ارسال: همسفر منیژه رهجوی راهنما همسفر منیره (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی اسلامشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
85