هیچ پایانی نیست، هر چه بیشتر آموزش میگیریم عملکرد بهتر، و آغازهای زیباتری خواهیم داشت.
دلنوشته مریم همسفر علی
در آغاز وادی سوم آمده است: من باید هر وادی را نهتنها بخوانم، بنویسم یا دربارهاش صحبت کنم، بلکه باید آن را به مرحله عمل برسانم و در زندگیام جاری سازم.
در این وادی آموختم که ریشه مشکلاتم در درون من است؛ بنابراین، راهحل نیز درون خودم نهفته است؛ زیرا خودم بیشترین آگاهی را نسبت به افکار، خواستهها و کمبودهایم دارم. پس مسئولیت حل مسائل زندگیام نیز بر عهده خودم است.
دردها و رنجهای من نشاندهنده مقدار ناخالصیهای شهر وجودیام هستند؛ باید بدانم که تاریکیها وجود خارجی ندارند؛ به همین دلیل نمیتوان آنها را از خود بیرون انداخت. تنها راه، یافتن نور است؛ زیرا با تابیدن نور، تاریکی از بین میرود.
باور زمانی ارزشمند است که با عمل همراه باشد. باور و اعتقاد بدون عمل، بیثمر است. به گفته اساتید کنگره۶۰، دانستن بهتنهایی کافی نیست؛ این عمل است که به دانایی معنا میبخشد و آن را در دل کسانی که خواهان و نیازمندند، جای میدهد. بهقولی دیگر: علم واقعی، علمی است که به آن عمل شود.
وادی سوم، چونان شمشیری برّنده است و میگوید: «باید دانست؛ هیچ موجودی به میزان خود انسان، به خویشتن خویش فکر نمیکند».
هیچکس به اندازه خودم به فکر من و دلسوز من نیست. آنکه باید مرا یاری دهد، خود من هستم، نه دیگران. نباید از کسی انتظار کمک داشته باشم؛ چراکه هیچکس نمیتواند بار اشتباهات مرا بر دوش بکشد. این بار، تنها بر دوش من است و خود باید آن را حمل کنم و در نهایت بر زمین بگذارم.
حتی نزدیکترین افراد؛ مانند پدر، مادر، خواهر، برادر، همسر، فرزند و صمیمیترین دوستان، قادر نیستند بهجای من فکر کنند یا برای مشکلاتم راهحلی بیابند. این خودِ من هستم که باید بیندیشم، تصمیم بگیرم، حرکت کنم و به مقصد برسم. در غیر این صورت، هرگز به مقصد نخواهم رسید.
زمانی که به کنگره آمدم، وادی سوم به من آموخت که از تفکرات غلط و مخرب دست بردارم. نباید دیگران را مقصر بدانم؛ چراکه خودم راه اشتباه را انتخاب کردهام، هیچکس مرا مجبور به آن نکرد. اکنون نیز فقط خودم هستم که باید بازگردم و خرابیها را جبران کنم. کسی نمیتواند به جای من این مسیر را بپیماید. تنها هستم، و مسیر تغییر، سخت و دردناک است.
اما اگر با وجود تمام سختیها، تصمیم به حرکت بگیرم، بیتردید موفق خواهم شد. در غیر این صورت، برای همیشه در جهنم جهل و تاریکی باقی خواهم ماند. اگر همچنان چشمانتظار باشم که دیگران بیایند و مشکلاتم را حل کنند؛ باید بدانم که آن روز، هیچگاه فرا نخواهد رسید.
نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون دوم)
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون دوم) دبیر سایت
ارسال: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی زالپارس
- تعداد بازدید از این مطلب :
138