ما در جوار یکدیگر زندگی میکنیم؛ پس اولین مقصود ما در زندگی این است که به یکدیگر محبت کنیم و اگر نمیتوانیم دست کم دیگران را آزار ندهیم.خدا را شکر که ما به خط پایان رسیدیم، و این پایان را با آغازی تازه، ادامه خواهیم داد. این سفر، یک سفری باارزش و پر بار بود، سفری که بعد از چند سال زندگی پر از تاریکی سفری از آتش ویرانگر به طرف نور، سفری از اعماق ناامیدی به سمت امیدواری و به طرف خالق خود است.
خوشحالم که اذن ورودم به کنگره صادر شد و در این مکان امن و پاک قرار گرفتم تا بتوانم با تزکیه و پالایش به سمت دانایی حرکت کنم. من یک انسان ناامید بودم، که فکر میکردم خداوند مرا رها کرده و بیخیال من است؛ ولی غافل از اینکه خداوند حواسش به من است و من نمیدانستم او با بزرگ منشی که دارد ثابت کرد که من هستم تنها نیستم انسانهایی سر راه من قرار داد که در طول زندگی نداشتم. خدا را هزاران بار شکر بخاطر داشتن راهنما و دوستان خوبم.
خدا را شکر با آموزشهایی که گرفتم توانستم تا حدودی نیروهای منفی و بازدارنده را بشناسم، و با کاربردی کردن آموزشها به یک آرامش نسبی برسم. الان در بهترین حال ممکن هستم. من برای دیدن پدر معنوی خود آرام و قرار نداشتم، صدای ضربان قلبم را به وضوح میشنیدم دیگر چیزی به لحظه حرکت نمانده بود، آری لحظه دیدار، دیدار با پدری که یازده ماه و بیستونه روز برای دیدنش لحظه شماری میکردم بالاخره رسید، واقعاً احساس میکردم قلبم هر لحظه ممکن بود از جا کنده شود، نمیدانم تا چه مدت به آقای مهندس خیره شده بودم از خوشحالی هم اشک میریختم و هم میخندیدم. خوشحالی که بعد از یک مدت همچنان ادامهدار بود.
واقعاً بعد از دیدن آقای مهندس حال دیگری دارم کسی که با ارزشترین و عزیزترین فرد زندگیام را مسافرم، همسر، شریک زندگیم را بعد از هفده سال فراق به من باز گردانده بود. آن هم فراقی که در زیر یک سقف اتفاق افتاد، طعم خوش زندگی و عطر بینظیر و حالخوش را به من هدیه دادند. راهنمای خوبم خدا میداند شما بزرگواران چه هدیه بزرگ و باارزشی به من همسفر و مسافرم دادید. امیدوارم قدردان زحمت شما بزرگان باشیم و با خدمت گرفتن زکات این حالخوش را بپردازیم.
واقعاً چه دلهره قشنگی، چه دلشوره جذابی بهترین روز زندگی من بعداز هفده سال تاریکی در روز جمعه ۴۰۴٫۰۲٫۱۹ در پارک طالقانی برای من و مسافرم رقم خورد من سلامتی مسافرم را از امام رضا طلب کرده بودم و دقیقاً روز تولد امام رضا زیباترین گل زندگیام را از دستان پر مهر آقای مهندس گرفتیم. بله این یک واقعیت است، که یک دختر میتواند با دیدن پدرش احساس غرور داشته باشد. از خالق خود سلامتی و تندرستی را برای پدر معنوی و دلسوز و خانواده محترم ایشان و راهنما همسفر فرشته و راهنما مسافر نوروزی خواستارم.
دلنوشته: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون سوم)
رابط خبری: راهنما همسفر فرشته (لژیون سوم)
ارسال: همسفر آذر رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون سوم) خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی باباطاهر همدان
- تعداد بازدید از این مطلب :
65