ورودم در لژیون با دستور جلسه وادی سوم و تاثیر آن روی من همراه بود و راهنما از من خواست که مشارکت کنم؛ اما من چیزی نمیدانستم و فقط در مورد خویش خویشتن گفتم: فکر میکنم همه انسانها قبل از اینکه بتوانند کسی را دوست داشته باشند؛ باید اول خودشان را دوست بدارند و کسی میتواند به دیگران عشق بورزد که عاشق خودش باشد.
من در جایی شنیده بودم که در بین حیوانات، حیوانی که از همه بیشتر بچهاش را دوست دارد میمون است؛ ولی همین میمون موقع آتشسوزی جنگل بچهاش را میگذارد زیر پا تا خودش را نجات دهد و فقط انسانها هستند که جان خود را نثار دیگران میکنند.
راهنما از من خواست تا سیدی وادی سوم را از اپلیکیشن دژاکام بگیرم و آن را بنویسم؛ ولی نوشتن سختترین کار ممکن بود و من تقریباً دو جلسه از آن فرار کردم و هر دفعه بهانهای آوردم تا اینکه با خود کنار آمدم و شروع به نوشتن کردم.
تقریبآ 15روز طول کشید این وادی را بنویسم؛ وقتی مینوشتم ذهنم آرام میگرفت و همه فکر و خیالهای باطل از ذهنم محو میشد و حال خوبی به من دست میداد.
وقتی به پایان سیدی رسیدم، دو کلید پیدا کردم که چراغ راهم شد و به من انرژی داد. کلید اول: اگر ما در صراط مستقیم حرکت کنیم نیروهای مثبت به کمک ما میآیند و دومین کلید: شاگرد اگر آماده یادگیری باشد استاد از راه میرسد.
با خواندن این وادی پی بردم مشکلاتی که الان دارم؛ مانند دانهای است که در گذشته کاشتهام و اکنون زمان برداشت آن رسیده پس دیگر نباید بگویم؛ چرا من؟ دانستم فقط خودم باید با تفکر و حرکت در مسیر درست، مشکلاتم را حل کنم و برای رسیدن به آرامش، اشتباهاتم را بپذیرم و بر صدد جبران خطاهایم بپردازم.
هنگامی که مشکل یا مسئلهای برای ما پیش میآید ما باید بدانیم که حل آن بر عهده خود ما است و میتوانیم فقط از دیگران مشورت بگیریم؛ اما تصمیم گیرنده نهایی خودمان هستیم و برای گرفتن تصمیم درست به شناخت دو نیرو نیاز داریم. اول نیروی درون و دیگری نیروهای منفی و بازدارنده را خوب بشناسیم تا بهترین تصمیم را بگیریم.
من وادی سوم را خیلی دوست دارم؛ چون با نوشتن این وادی دوباره متولد شدم؛ گویی مادر من است.
نویسنده و ویرایش: همسفر بتول رهجو راهنما همسفر زهرا لژیون ششم
ارسال: همسفر فاطمه.ا دبیر سایت
همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد
- تعداد بازدید از این مطلب :
55