English Version
This Site Is Available In English

اولین کاری که اعتیاد با انسان می‌کند فرماندهی را از شخص و شهر وجودی خودش می‌ستاند

اولین کاری که اعتیاد با انسان می‌کند فرماندهی را از شخص و شهر وجودی خودش می‌ستاند

جلسه چهارم از دوره بیست و چهارم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره 60 نمایندگی پاکدشت با استادی مسافر سعید، نگهبانی موقت مسافر روح الله دبیری موقت مسافر حامد با دستور جلسه "وادی سوم و تاثیر آن روی من" دوشنبه ۵ خرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد: 

سلام دوستان سعید هستم مسافر
دستور جلسه وادی سوم و تأثیر آن روی من، وادی‌ها مکمل یکدیگر هستند، در وادی اول تفکر مطرح می‌گردد و باید نیرویی باشد که آن را به حرکت در آورد تا آن ساختار شکل بگیرد، در وادی دوم می‌گوید هیچ مخلوقی بیهوده پا به این جهان نمی‌گذارد ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم، پس تک تک ما رسالتی بر دوش داریم حال می‌تواند خدمت به خلق باشد، به اجتماع باشد یا به خانواده باشد. تیتر وادی سوم با کلمه دستوری باید شروع می‌شود می‌خواهد به من بگوید تو باید خودت بخواهی تا به تکامل برسی.
در کنگره دستور جلسات در مورد درمان اعتیاد است چون اعتیاد اولین کاری که با انسان می‌کند فرماندهی را از شخص و شهر وجودی خودش می‌ستاند و نیروهای درون شخص را ناکار آمد می‌کند. در این وادی می گوید مشورت و نظر دیگران بسیار خوب است و جای خود را دارد ولی در آخر باید خود به فکر خودت باشی تصمیم بگیری.
اگر با همه دانشمندان همراه، هم‌گام و همنشین باشی اگر خودت جستجو نکنی نتیجه‌ای نخواهی گرفت، بایستی بخواهی و تلاش کنی و آن خواسته در وجودت باشد. انسان با اختیار آفریده شده است که هر راهی را که خواست انتخاب کند و پای نتیجه آن بایستد، با اختیار می‌کاریم ولی به اجبار باید برداشت کنیم، این جهان کوه است و فعل ما ندا باز آیند نداها سوی ما، هر عملی عکس العملی دارد، خیر باشد خیر برداشت می‌کنیم و شر باشد طبیعتاً شر برداشت می‌کنیم.
زمانی که هنوز مصرف کننده نشده بودم وقتی فرد معتاد را می‌دیدم که سیگار یا مواد می‌کشید او را سرزنش می‌کردم، خیام در این رابطه می‌گوید(گر می نخوری طعنه مزن مستان را) نمی‌دانستم یک روز گریبان خودم را می‌گیرد، من به حقیقت مواد باور نداشتم می‌دیدم همان زمان افرادی را که به اعتیاد دچار بودند و چون عبرت جلوی چشمانم بودند را می‌دیدم، از نظر جسم، بر خورد اجتماع و ترد کردن خانواده آنها، اما منیت در من اجازه نمی‌داد و چون در مورد مواد مخدرآگاهی نداشتم می‌گفتم من با آنها فرق می‌کنم و امکان ندارد مانند آن‌ها بشوم اما شد آنچه نباید می‌شد.
همیشه آرزو می کردم که می‌شود یک روز بدون مواد زندگی کنم،در کتاب ۶۰ درجه می‌خوانیم کسی که از گذرگاه‌های سخت عبور کند انسان کارآزموده و ماهر می‌شود،  از اینکه به صحبت های من توجه کردید سپاس گذارم.

عکس و تایپ: مسافر عقیل لژیون ۷

ویراستاری و بارگذاری: مسافر رضا لژیون ۱۲

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .