وقتی زندگی جدید خود را با مسافرم شروع کردم، فکر میکردم همهچیز مثل قصهها پیش برود، دنبال معجزه نبودم، فقط میخواستم با کسی قدم بردارم که بتوانیم با هم رشد کنیم؛ اما روزی فهمیدم، ماجرا چیز دیگری است و مسافرم با اعتیاد دستوپنجه نرم میکند.
حال دو سال است که با این حقیقت زندگی میکنم. اوایل شبیه یک طوفان بود. شک، ترس، خشم، دلسوزی، ناامیدی درون من رخنه کرده بود، گویا همه چیز به هم ریخت؛ اما من ماندم، نه برای اینکه نمیتوانستم بروم؛ بلکه حس کردم باید بمانم و چیزهایی را کشف کنم.
با دریافت آموزشها و رسیدن به وادی سوم فهمیدم، «هیچ موجودی به اندازه خود انسان، به خویشتن خویش فکر نمیکند». این جمله نه فقط برای مسافرم؛ بلکه برای خود من هم نکته آموزشی داشت. یاد گرفتم تا خودم نخواهم، کسی نمیتواند، حالم را خوب کند. تا زمانی که خودم به فکر خود نباشم، هیچکس نمیتواند نجاتم بدهد؛ نه خانواده، نه مسافر، نه حتی دعاهایی که هر شب با اشک میخواندم.
در کنگره۶۰ یاد گرفتم من فقط همسر یک مصرفکننده نیستم؛ من یک زن با حق نفس کشیدن و شاد بودن هستم و باید زندگی خودم را بسازم. وادی سوم تکانهای برای من بود و مجبورم کرد، بدون عذاب وجدان به خودم فکر کنم. یاد گرفتم که مراقبت از خودم، خودخواهی نیست، بلکه رشد یافتن است. با وجود اینکه هنوز مشکلات حل نشده است؛ اما من دیگر منتظر معجزه نیستم و متوجه شدم برای اینکه در آرامش زندگی کنم، باید انسان خود ساختهای باشم و تغییرات را از خودم شروع کنم و شخصی از بیرون برای نجات من نمیآید. قدرت از درون شروع میشود و من به عنوان یک همسفر، باید اول نجات پیدا کنم تا بتوانم نجات بدهم.
نویسنده: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون دهم)
رابط خبری: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر (معصومه لژیون دهم)
ویراستار: همسفر زهرا نگهبان سایت
ارسال: همسفر بهاره رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون دهم)
همسفران نمایندگی امین قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
226