دلنوشته همسفر محمدحسین از لژیون چهارم به راهنمایی همسفر مهدی در رابطه با دستور جلسه وادی سوم و تأثیر آن روی من
سلام دوستان محمدحسین هستم یک همسفر. مسافر من ابوالفضل با ۱۰ سال تخریب وارد کنگره شد؛ آخرین آنتیایکس مصرفی تریاک کشیدنی، مدت سفر اول ۱۰ ماه، روش درمان DST، داروی درمان شربت OT، راهنمای خوبشون آقای مهدی بافنده از لژیون چهارده شعبه رضا مشهد و راهنمای خوب خودم آقای مهدی حاجیپور از لژیون چهارم همسفران آقا نمایندگی شفا مشهد و رهایی هم با دستان پر مهر جناب مهندس ۳ سال.
.jpg)
چقدر منتظر نشستم؛ منتظر معجزه، منتظر کمک، منتظر دستی که بیاید و بلندم کند. هر بار که زمین خوردم، چشمانم دنبال کسی بود. کسی که شاید بفهمد، شاید نجاتم دهد و شاید جبران کند آنچه را خودم خراب کرده بودم. اما هیچکس نیامد؛ نه از بیرحمی دنیا، بلکه چون زمانش رسیده بود که بفهمم هیچکس به اندازهی خودم به نجات من فکر نمیکند.
وادی سوم برای من تلنگر نبود، بلکه یک بیدار باش بود؛ فریادی در سکوت ذهنم که گفت: «بلند شو! این زندگی مال توست، این درد مسئولیت توست... و این رهایی فقط به دستان خودت نوشته میشود.» من مسئولم، نه قربانیام و نه شکستخورده. من انسانیام در مسیر تغییر.
شاید راه سخت باشد، اما این بار میدانم که برخاستن با من است. نه به امید دیگران؛ بلکه به ایمان خودم. نه با تکیه به شانهی کسی؛ بلکه با ستون ارادهای که در درون خودم ساختهام. دیگر نه گلهای میماند و نه شکایتی، فقط مسیر است و من جنگجو، من تازه متولد شده از دل تاریکی و اگر کمی از وادی سوم را فهمیده باشم، متوجه شدهام که حالا نوبت زندگیست.
تهیه گزارش:
مرزبان خبری: همسفر امین
تایپ: همسفر محمدحسین (لژیون چهارم)
ویراستاری ارسال خبر: همسفر معین (لژیون چهارم)
سایت همسفران آقا نمایندگی شفا مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
46