اولین جلسه از دوره نود و یکم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره60 نمایندگی آکادمی به استادی مسافر علی اصغر، نگهبانی مسافرهادی و دبیری مسافرعلی با دستور جلسه "وادی سوم و تاثیر آن روی من" دوشنبه 5 خرداد 1404 ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علی اصغرهستم یک مسافر. خداوند را شاکرم که اجازه داد تا در این جایگاه خدمت کنم. خیلی خوشحال هستم که امروز در خدمت شما هستم و خدا قوت میگم به همه کسانی که زحمت میکشند تا یک نفر بتواند از دام اعتیاد رها بشود و به حال خوب برسد.
همان طور که در وادی سوم گفته میشود؛ باید دانست که هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند، آقای مهندس نیز در این وادی تاکید زیادی روی کلمات باید و هیچ داشتند و این قطعیت را برای من تمام میکند.
وقتی میگویند هیچ، یعنی هیچ کسی به اندازه خود من نمیتواند به خودم فکر کند. سالهای قبل من بذری کاشتم که هیچ محصولی به من به جز تخریب نداد همان طور که کسی خیار میکارد نمیتواند توقع برداشت موز شیرین را داشته باشد.
من در سال 89 دچار سکته قلبی شدم و دکترها بعد از یک هفته بررسی به این نتیجه رسیدند که ریشه دراعصاب من دارد. من قرصهای درمانی خودم را ناگهانی بعد از گذشت شش ماه قطع کردم و دچار تشنج و حال خرابی شدم و مسئولیت تمامی اتفاقاتی که برای من رخ میداد به همگی به جز خودم واگذار میکردم.
خداوند را شاکرم که با کنگره آشنا شدم و آموختم که همه چیز در این جهان مشمول زمان میشود. قبل از ورودم به کنگره تمامی راههای ترک را امتحان کردم ولی به هیچ نتیجهای نرسیدم.
در آخر با توجه به وادی سوم همانطور که به آرامی وارد تاریکیها شدم الان نیز باید به آرامی مسیر خودم را به سمت روشناییها پیدا کنم.
از اینکه به صحبتهای من توجه نمودید ازهمه شما سپاسگذارم.
تایپ، عکس و بارگذاری: مسافر امیر لژیون ششم
- تعداد بازدید از این مطلب :
146