ما نيك میدانيم كه انسان اگر خود جستجو نكند؛ حتي اگر با همۀ كاوشگران ماهر نيز همنشين باشد، به موضوع واقعي نمیرسد.
اين بند در وادی سوم هميشه فكر مرا مشغول میكرد هميشه اگر كلاسي ثبت نام میكردم انتظار داشتم معلم مطالب را به من تلقين كند. در كنگره هم انتظار داشتم با آمدن به لژيون همه مطالب را فرابگيرم؛ اما وقتي با اين جمله مواجه شدم كه انسان خودش؛ بايد جست و جوگر باشد هر مطلبي كه برايم گُنگ بود را از طريق رجوع به كتب مختلف يا پرسش از راهنما براي خودم گوياتر میكردم و ياد گرفتم خودم؛ بايد جويای علم باشم و در واقع در پس اين آموزشی كه گرفتم متوجه شدم برای حل يك مسئله يا مشكل بزرگترين بار بر دوش خودم است ديگران نيز مرا ياري میدهند؛ اما اين من هستم كه بايد بار مسئوليت خودم را به دوش بكشم و اين بدين معنی است كه ديگر از كسی انتظاری نخواهم داشت و خودم با اين تفكر در آرامش و عشق زندگی خواهم كرد.
اين وادی در حقيقت دونگاه را به من نشان میدهد يا جز دستهای از افراد هستم كه مشكلات را میپذیرم و سعی میكنم با تفكر و تعقل آنها را حل كنم يا در مشكلاتم غوطهور میشوم و زمين و زمان را مسئول ناتوانایهايم میدانم. حال آنكه آموختم اگر امروز گياه ناتوان و بیثمرم دليلش بذری است كه در گذشته كاشتهام از بذر حنظل نمیتوان انتظار رشد رطب را داشت يا از كوزه همان برون تراود كه در اوست؛ پس بايد بتوانم نيروهای درونم را آنچنان قوی و قدرتمند كنم كه با هر بادی ريشهام از خاك جدا نشود و متصل بمانم؛ چرا كه مشكلات و سختیها هميشه هستند؛ اما من بايد هميشه مستحكم و با استقامت باشم مثل درخت مثل يك سرو كه قامت خم نمیكند و اگر بميرد هم ايستاده خواهد مرد.
نویسنده: راهنما همسفر نازنین (لژیون دوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر زینب نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شوشتر
- تعداد بازدید از این مطلب :
56