وصفای شاعرانه از مهر کنگره ۶۰
کنگره نام و نشانم داده است
کنگره هم این و آنم داده است
هر چه هستم، هرچه دارم تا به حال
من بی سامان را، کنگره سامان داده است
سالها افکارم هم آغشتهی افیون بود
عمری مرده بودم در خویش، کنگره جانم داده است
خانهام غرق وحشت گشته بود
آرامشی به همسفر دائم نگرانم داده است
سلامم هر که میداد پاسخ، راهش به ظلمت بود
کنگره از جنس نور، راهنمایی مهربانم داده است
هر چه خواستم در سالهای دور از خدا
کنگره، با عشق و محبت، الان همانم داده است
من سرگردان و آواره در اوج اعتیاد
این حال خوش را کنگره با درمانم داده است
من اگر جان هم دهم در راه کنگره
باز هم من هیچ ندادم، چون کنگره جانم داده است
سراینده: مسافر علیرضا لژیون هفتم
ارسال: مسافر حمیدرضا لژیون اول
- تعداد بازدید از این مطلب :
160