قبل از ورود به کنگره۶۰ یک فرد کاملاً ناامید و بیحوصله بودم و فکر میکردم به پایان زندگی رسیدهام. هر روز بهخاطر حال بد خود و مسافرم بیحوصلهتر و ناامیدتر میشدم و خودم را همیشه با این حرف که این هم شانس و تقدیر من است که باید با مصرفکننده زندگی کنم تسلی میدادم. به نقطه پایانی رسیده بودم و میگفتم خدایا، دردم با صبرم نمیخواند؛ صبری که داده بودی تمام شده؛ ولی دردم همچنان باقی است. از زمانی که به اذن خداوند، ورود من و مسافرم به کنگره صادر شد، با آگاهی و اطلاعاتی که راهنمایان به ما آموزش میدهند، گوش دادن و نوشتن سیدیها و آشنا شدن با انسانهایی که در این مکان حضور دارند متوجه شدم چقدر اینجا احساس خوب و آرامش دارم و چقدر آدمها در این مکان خوب هستند و بوی بهشتی میدهند؛ انگار یک قطعه از بهشت خداست. این انسانها بدون هیچ خودنمایی و با خود واقعیشان حضور دارند و راهنمایان با حوصله و صبر زیاد، بدون نشان دادن هیچ خستگی و منت در راه بهبودی مسافران و همسفرانشان تلاش میکنند.
باید به این اعتراف کنم که بهترین جایی که در طول عمرم پا گذاشتم، کنگره۶۰ است، در اینجا متوجه شدم انسانهایی که قبل از ورود من به کنگره آمدهاند، سختیهای زیادی را تحمل کرده و با صبر و حوصله به این نقطه رسیدهاند. اینجا این را درک کردم که خدا به ما هدیهای از جنس زندگی داده و ما باید با صبر و بردباری مشکلات را حل کرده و ناامیدی را از خود دور کنیم. آن کسی که میتواند صبر داشته باشد، میتواند به آنچه میخواهد برسد. باید خودمان را بیشتر بشناسیم تا بتوانیم نقطه تحمل خود را بالا برده و برای بهدست آوردن هر چیزی صبور باشیم، عجله نکنیم. بایستی صبور بودن را تمرین کنیم و تبدیل به انسانهایی شکیبا بشویم. انسانهای قوی کسانی هستند که معنای واژه صبر را درک میکنند و حتی اگر اوضاع ناخوشایند باشد، آن لحظه به این فکر میکنند که این وضعیت در آینده بهتر خواهد شد و امید خود را از دست نمیدهند. آنها میدانند با صبر، تلاشهایشان به نتیجه میرسد. خوشحالمم با واژه صبر کردن آشنا شدم، امیدوارم صبرم روزبهروز بیشتر شود و اتفاقات خوبی در زندگیام رخ دهد.
نویسنده: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر مهری (لژیون سوم)
ویراستاری: رابط خبری همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر مهری (لژیون سوم)
ارسال: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر اسماء (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سیرجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
94